الوقت - برخی حوادث آن چنان که در رسانهها گفته و تبلیغ میشوند، ممکن است دارای ارزش واقعی برای پرداختن به آنها نباشد، اما رسانهها بصورت هدفدار آن مسئله یا موضوع خاص را با نگاه مورد نظر خود به گونهای نشان میدهند، که گویی جای حق و ناحق در آن حادثه جابه جا میشود. مسئله 11 سپتامبر نیز از همین نوع است و هر ساله با وقوع سالگرد این حادثه، رسانههای غربی مملو از اخبار مربوط به یادبود کشته شدگان و قربانیان این حادثه در آمریکا است. در سالگرد این حادثه هرسال چشم خبرگزاریها به نیویورک متمرکز است؛ حال آنکه قربانیان اصلی 11 سپتامبر در جغرافیای دیگری است.
به طور یقین کشته شدن هر غیرنظامی بی گناه در هر جای دنیا محکوم است و این تنها غیرنظامیان یک دولت یا یک کشور ویژه نمیباشند که قابل احترام و یادآوری هستند. در واقع اگر حدود 2هزار قربانی حادثه تروریستی 11 سپتامبر در نیویورک شایسته مراسم یادبود میباشند، از طرف دیگر باید توجه داشت، در جغرافیای دیگری در خارج از آمریکا، هزاران غیرنظامی دیگری جان خود را بخاطر 11 سپتامبر از دست دادند. علاوه بر 2 هزار آمریکایی که در جریان 11 سپتامبر جان خود را از دست دادند؛ این حادثه منجر به کشته شدن حداقل 40 هزار غیرنظامی در افغانستان تا پایان سال 2015 و نزدیک به 103 تا 110هزار تن دیگر در عراق تا سال 2011 براساس آمار وزارت بهداشت عراق شد.[1] این امار را حتی رسانههای غربی مانند فاکس نیوز امریکا نیز تائید میکنند.[2] به عبارت دیگر پس از 11 سپتامبر به ازای هر سال 2666 غیرنظامی در افغانستان و نزدیک به 11 هزار غیرنظامی دیگر در عراق جان خود را از دست دادهاند. این آمار در عین حال تنها مربوط به قربانیان غیرنظامی است و در مورد عراق تنها آمار قربانیان تا سال 2011 را شامل میشود. علاوه بر آنکه قربانیان جنگ در عراق بویژه پس از شکلگیری گروههای تروریستی داعش و مانند آن از سال 2014 به بعد متاثر از حملات هوایی ائتلاف آمریکا، قابل توجه و حتی شاید بیشتر نیز باشد.
علاوه براین ادعاهایی که براساس آنها، پس از 11 سپتامبر رهبران غربی تصمیم به لشکرکشی و تجاوز به عراق گرفتند، حال پس از گذشت، پانزده سال همچنان مبهم، اثبات نشده و حتی به قول خبرگزاری بی بی سی دروغ از آب درآمده است.
بطور کلی مقامات سیاسی و امنیتی آمریکا و بریتانیا به عنوان رهبران جنگ علیه عراق در سال 2003 این جنگ را بر اساس شش مفروضه از سر گرفتند:
1- ادعای وزیر خارجه عراق:
نخستین بهانه غرب به رهبری امریکا برای از سرگیری جنگ علیه عراق در سال 2003 بر اساس ادعای یک وزیر عراقی صورت گرفت که گفته بود کشورش در حال ساخت تسلیحات کشتار جمعی است. مطابق گزارش سیا، ناجی صبری وزیر امور خارجه عراق به یک جاسوس گفته بود کشورش در حال ساختن سلاح های ممنوع است. ادعای سیا براساس اطلاعاتی عنوان شد که سرویس جاسوسی فرانسه در اختیار سیا قرار داده بود. سرویس جاسوسی فرانسه در آن زمان مدعی بود که این اطلاعات را از جاسوس مورد اطمینان خود که از دوستان نزدیک وزیرخارجه عراق است بدست آورده است. این روزنامه نگار عراقی با نام "نبیل مغربی" معرفی شد که با معرفی او به سیا از طریق فرانسویها، سیا پذیرفت که 200هزار دلار به مغربی بدهد.
در ۳۱ ژوییه ۲۰۱۳، شبکه "بی بی سی ۲" پخش مستندی سه قسمتی تحت عنوان "جنگ عراق" را آغاز کرد که بخشی از آن، توضیح می داد چگونه در سپتامبر ۲۰۰۲ که ناجی صبری برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل در آمریکا به سر می برد، نبیل مغربی در محل اقامت هیات نمایندگی عراق با او دیدار کرد.
روز بعد از ملاقات مغربی با صبری، بیل ماری رئیس دفتر منطقه ای سیا در پاریس با این روزنامه نگار مصاحبه کرد و گزارش آن را به واشنگتن فرستاد. بعدها سیا اعلام کرد که این گزارش نشان می داده نه تنها عراق دارای برنامه های تولید سلاح های شیمیایی و میکروبی است، که می تواند برنامه هسته ای نظامی خود را در عرض ۱۸ تا ۲۴ ماه به نتیجه برساند.
این در حالی است که یک دهه بعد، بیل ماری رئیس دفتر منطقه ای سیا در پاریس در گفتگو با بی بی سی تاکید کرد مغربی به نقل از وزیر امور خارجه عراق به او گفته بوده کشورش "قادر به تولید سلاح های کشتار جمعی نیست و به مفهوم واقعی کلمه هیچ گونه ذخیره سلاح کشتار جمعی ندارد".
بیل ماری حتی در جریان تحقیقات مجلس سنای آمریکا در مورد جنگ عراق گفت گزارشی که او از جلسه جاسوس خود با ناجی صبری تهیه کرده بود، در سیا "تغییر داده شده" تا ظاهرا، وجود سلاح های کشتار جمعی در آن کشور را اثبات کند.
هرچند آن زمان، کمیته تحقیق مجلس سنا گفت به مدرکی در تأیید اظهارات رئیس دفتر منطقه ای سیا در پاریس دست پیدا نکرده، اما بعد از سقوط حکومت صدام، سیا مستقیما با ناجی صبری مصاحبه کرد که صبری در جریان آن، روایتی مشابه با روایت ماری را ارائه داد. وی به طور مشخص گفت که در جریان گفتگو با مغربی، اساسا علیه حکومت عراق افشاگری نکرده است.
2- ادعای یک پناهنده سیاسی در آلمان:
یکی از مهمترین و خبرسازترین منابع غرب برای توجیه جنگ عراق براساس ادعاهای یک پناهنده سیاسی در آلمان شکل گرفت. رافد جنابی، مهندس شیمی عراقی متقاضی پناهندگی در آلمان در سال ۱۹۹۹ بود که ادعاهایی را در مورد برنامه های تولید سلاح های کشتار جمعی در کشورش مطرح کرد.
جنابی به سازمان اطلاعاتی آلمان گفت که بیش از ۷ ماه در یک کارخانه فرآوری دانه های کشاورزی در نزدیکی بغداد کار می کرده اما در آنجا، درگیر یک پروژه محرمانه بوده که موضوعش، ساخت "آزمایشگاه های متحرک" شیمیایی و میکروبی (نصب شده بر روی کامیون و قطار) بوده است.
دستگاه اطلاعاتی آلمان، آمریکایی ها را درجریان ادعاهای جنابی قرار دادند اما اجازه ملاقات حضوری با او را به سیا ندادند.
در مستندی که شبکه 1 بی بی سی درباره ادعاهای جنابی در سال 2013 پخش کرد؛ یوشکار فیشر، وزیر خارجه وقت آلمان تاکید دارد که تا پایان سال ۲۰۰۰، دستگاه اطلاعاتی آلمان به این نتیجه رسید که ادعاهای جنابی معتبر نیست و تماس های خود با او را پایان داد.
اما حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ همه چیز را تغییر داد. در سپتامبر ۲۰۰۲، و در حالی که آمریکایی ها برای جنگ در عراق آماده می شدند، مدیران ارشد سیا مصمم شدند ادعاهای رافد جنابی را برای توجیه جنگ مورد استفاده قرار بدهند. در دسامبر ۲۰۰۲، آگوست هنینگ رئیس اطلاعات خارجی آلمان، پیامی محرمانه را به رئیس سیا جورج تنت فرستاد و در آن، در مورد جنابی و ادعاهایش هشدار داد. وزیر امور خارجه وقت آلمان به پانوراما می گوید کشورش هر آنچه لازم بوده را برای برحذر داشتن سیا از اعتماد به جنابی انجام داده اما بی فایده بوده است.
در اوایل ۲۰۰۲، سازمان اطلاعات خارجی بریتانیا، ام آی ۶، نیز در گزارشی جمع بندی خود راجع به جنابی را به سیا فرستاده که بعدها معلوم شد درست نبوده است. ارزیابی ام آی ۶ حکایت داشت به نظر این سازمان، او به لحاظ شخصیتی فردی "دروغپرداز" است.
شگفتآور آن که کالین پاول، وزیر خارجه آمریکا در جریان سخنرانی معروف خود در شورای امنیت که درباره دلایل لشکرکشی به عراق ایراد شد، به گفتههای جنابی استناد کرد. در حالی که پیشتر دستگاه امنیتی آلمان درباره صحت ادعاهای جنابی ابراز تردید کرده بود. پاول در جریان این سخنرانی، در حالی که جورج تنت رئیس وقت سیا پشت سر او ایستاده بود، با استناد به ادعاهای "کِروبال" (رافد جنابی) گفت: "عراق دارای تجهیزات متحرکی با هدف تولید سلاح های میکروبی است. این تجهیزات، قابل رد یابی نبوده و قابلیت بقای زیادی دارند." سه روز بعد از سخنرانی کالین پاول در شورای امنیت، بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل در عراق از مکانی که رافد جنابی مدعی شده بود در آنجا آزمایشگاه های متحرک سلاح های میکروبی را دیده است بازدید کردند. روکو کاسا گرانده عضو هیأت بازرسان سازمان ملل در مصاحبه با برنامه پانورامای بی بی سی می گوید این بازدید اثبات کرد که مکان ادعایی، چیزی جز یک انبار متروکه غلات نبود که قطعا هیچ نوع سلاحی در آنجا تولید نشده بود. اطلاعات بازرسان سازمان ملل به اطلاع آمریکایی ها هم رسید، ولی تغییری در تصمیم آنها برای حمله به عراق ایجاد نکرد.
حتی یکسال پس از حمله به عراق وقتی بازرسان سیا و MI6 نجابی را مورد بازرسی قرار دادند، به این نتبجه رسیدند که ادعاهای او غیرواقعی بوده است. یک روز پس از اینکه سیا در بیانیهای رسمی اعلام کرد ادعاهای نجابی در مورد سلاحهای کشتار جمعی "غیرواقعی" بودهاند؛ جورج تنت بدلایل "خانوادگی" از ریاست سیا استعفا داد.
شرم آورتر اینکه در سال 2013، جنابی در پاسخ به خبرنگار بی بی سی که از او پرسید: هیچ کدام از چیزهایی که در این مورد (عراق) گفتید راست نبود؟"، فقط یک کلمه میگوید: "نه"و وقتی خبرنگاربا تعجب و تاکید از او سوال می کند: "همه آنها دروغ بود؟" جنابی با خنده پاسخ مثبت می دهد.
3- ادعای توانایی عراق برای نابودی بریتانیا:
در سپتامبر سال 2002، یعنی یک سال پس از حادثه 11 سپتامیر و یکسال پیش از حمله به عراق، تونی بلر در مجلس عوام بریتانیا در حضور نمایندگان این کشور مدعی شد"عراق یک برنامه نظامی فعال برای استفاده از سلاح های شیمیایی و میکروبی دارد که می تواند در عرض ۴۵ دقیقه فعال شود."
تاکید تونی بلر بر 45 دقیقه در این ادعا براساس اطلاعاتی بود که MI6 در اختیار نخست وزیر قرار داده بود. سرویس جاسویی بریتانیا این اطلاعات را از جنبش "وفاق ملی عراق" به رهبری ایادعلاوی، مخالف سرسخت صدام در آن زمان و مستقر در اردن بدست آورده بود. بعدها ایادعلاوی رئیس وفاق ملی در سال 2013 ادعا کرد این اطلاعات را ازداخل ارتش عراق به دست آورده بود. حقیقت آن که در دهه 1990، ایاد علاوی پس از جنگ کویت تصمیم به کوتا علیه صدام داشت که از طریق یک افسر عراقی به نام سرهنگ دبا که از فرماندهان توپخانه ارتش بود شنیده بود که صدام حسین، آمادگی دارد تا در عرض ۴۵ دقیقه نیروهای شورشی ارتش را هدف سلاح های شیمیایی قرار دهد.
سرهنگ دبا خودش این سلاح های شیمیایی را ندیده بود اما صندوق های مهر و موم شده ای را به واحد او تحویل داده بودند که حدس می زد حاوی گلوله های کوتاهبردِ شیمیایی و میکروبی باشند تا در صورت نیاز در "میدان نبرد" علیه شورشیان به کار گرفته شوند.
سالهای بعد، ریچارد دیرلاو رئیس MI6 تصریح کرد که این سازمان می دانسته که ادعای ۴۵ دقیقه، در ارتباط با سلاح های کوتاهبردِ قابل استفاده در میدان نبرد مطرح شده و نه موشکهای دوربرد.
براین اساس شایع پراکنی باعث شده بود گلولههای کوتاه برد صدام در بغداد، تبدیل به موشک دور برد در لندن شود.
اما یک شایعه دیگر همچنان مبهم بود و آن این که ادعای 45 دقیقه از کجا آمده است؟ بعد از سقوط صدام، پانورامای بی بی سی به جستجوی منبع شایعه "۴۵ دقیقه" پرداخت که آن را از قول یک افسر ارشد عراقی نقل کرده بود و سرانجام، توانست این افسر عراقی را در شهر کوچکی در بریتانیا که به رانندگی تاکسی مشغول بود پیدا کند.
افسر عراقی سابق در دوره صدام و راننده تاکسی امروز در بریتانیا گفت که آن شایعه جنجالی را، در جریان گوش دادن به گفتگوی دو افسر ارشد عراقی شنیده که در صندلی پشت تاکسی او در مورد سلاح های کشتار جمعی عراق صحبت می کرده اند. صحبت هایی که بر فرض صحت، مربوط به امکان استفاده از گلوله های شیمیایی علیه شورشیان ارتش عراق در اواسط دهه ۱۹۹۰ بود، و نه تهدید بریتانیا با موشک های شیمیایی در سال ۲۰۰۲.
4- ادعای خرید اورانیوم توسط عراق:
کمتر از دو ماه پیش از آغاز تهاجم آمریکا به عراق، جورج بوش در سخنرانی معروف خود در کنگره آمریکا در حضور جورج تنت رئیس وقت سیا، ادعای بی اساس خرید کیک زرد از "آفریقا" را به عنوان شاهدی در اثبات تلاش عراق برای ساخت بمب اتم ذکر کرد.
رئیس جمهور آمریکا، در سخنرانی جنجالی خود، همچنین به صراحت اعلام کرد که اطلاعات مورد اشاره او، از طرف بریتانیا در اختیار آمریکا گذاشته شده است.
منبع این اطلاعات، "نامه محرمانه" دولت نیجر بود که در اختیار یک دلال ایتالیایی اطلاعات قرار داشت و ظاهرا، توسط رئیس جمهور نیجر مهر و امضا شده بود. این نامه به سرویسهای اطلاعاتی غربی رسید و درباره آن پیر بروشان رئیس وقت سازمان اطلاعات خارجی فرانسه به بی بی سی گفت که این نامه، به سرویس های کشورهای مختلف از جمله فرانسه، آلمان، بریتانیا و آمریکا داده شده بود و تنها آمریکایی ها و انگلیسی ها آن را جدی گرفتند. به گفته او: "شاید چون سیستم ایمنی آنها [در مقابل اطلاعات غیرمعتبر] ضعیف تر بود".
این ادعا، در آمریکا هم جدی گرفته شد و این در حالی است که تایلر درامهلر رئیس اداره اروپای سیا، به شبکه آمریکایی پی بی اس می گوید کارشناسان سیا هرگز این ادعا را باور نکرده بودند. بیل ماری رئیس دفتر سیا در پاریس در این مستند یاداوری میکند که این سند یک "جعل واقعاً ناشیانه" بود و مثلاً، حتی در آن نام وزیر امور خارجه رژیم سابق نیجر به جای وزیر وقت به کار رفته بود.
با وجود تمام تردیدهای سیا، دیک چنی معاون اول جورج بوش تأکید داشت که این اطلاعات بسیار مهم است و از سیا خواست که موضوع را به دقت بررسی کند. سیا به همین منظور جوزف ویلسون از دیپلماتهای سابق آمریکا در چند کشور آفریقایی را، که در مورد منابع اورانیوم و کشور نیجر اطلاعات زیادی داشت، به آن کشور فرستاد.
جوزف ویلسون، کارشناس آمریکایی که به نیجر رفته بود، پس از ماموریتش به خبرگزاری فرانسه گفت: صادرات میزانی از اورانیوم که در سند ادعا شده بود، "به معنی افزایش ۴۰ درصد افزایش درتولید اورانیوم نیجر بود" و پنهان کردن آن امکان نداشت. او در بازگشت از ماموریت خود، به سیا گزارش کرد که هیچ شاهدی از فروش کیک زرد نیجر به عراق وجود ندارد.
پیش از آن، افسران اطلاعاتی فرانسه هم دو بار برای بررسی منابع اورانیوم نیجر به آن کشور رفته و به نتیجه مشابهی رسیده بودند.
5- ارتباط دولت عراق با عاملان 11 سپتامبر:
جورج بوش در ۱۱ اکتبر ۲۰۰۲، بر مبنای اعترافات یکی از زندانیان عضو القاعده اعلام کرد: "عراق به اعضای القاعده آموزش بمب سازی و به کار گیری مواد سمی و گاز را داده است". کالین پاول هم در سخنرانی ۵ فوریه ۲۰۰۳ خود در شورای امنیت در دفاع از حمله به عراق، اعترافات شیخ لیبی را به عنوان مدرک ارتباط بغداد با القاعده مورد تاکید قرار داد. این ادعاها بخشی از توجیهات آمریکا برای حمله به عراق بود.
اما این عضو القاعده که بود؟ محمد عبدالعزیز فاخری زندانی عضو القاعده در مصر بود که به خاطر ملیت لیبیایی خود به "شیخ لیبی" شهرت داشت. وی در نوامبر ۲۰۰۱ و بعد از سقوط طالبان، پس از اسارت در افغانستان به مصر منتقل شد. این زندانی سپس، مورد بازجویی نیروهای امنیتی مصری و آمریکایی قرار گرفت و تحت شکنجه گفت که عراق به اعضای القاعده آموزش استفاده از سلاح های کشتار جمعی را داده است.
شیخ لیبی بعدها اعترافات زیرفشار را رد کرد و به علاوه، سیا و سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا هم اعترافات اولیهاش را غیر واقعی دانستند. با وجود این، اطلاعاتی که تحت شکنجه از او گرفته شده بود، چند ماه قبل از تهاجم به عراق، به کرات از سوی اعضای دولت جورج بوش مورد استناد قرار گرفت.
6- خرید تجهیزات هستهای توسط صدام:
ادعای خرید برخی تجهیزات هسته ای بویژه لولههایی که در سانتریفیوژ و غنیسازی هستهای کاربرد دارند، بصورت مدام به عنوان یکی از ادله حمله به عراق برای جلوگیری از تسلیحات ممنوع بود. این ادعا، اولین بار در ۸ سپتامبر ۲۰۰۲ در نیویورک تایمز و سپس در سایر رسانه ها به نقل از یک "مقام دولتی" ایالات متحده منتشر شد.
جالب آنکه آنکه بعد از اینکه چنین ادعایی به نقل از دولت جورج بوش در نیویورک تایمزمنتشر شد، مقام های همان دولت برای اثبات ادعاهای خود در مورد عراق، به انتشار این خبر در "رسانه ها" استناد کردند.
مثلاً دیک چینی و کاندولیزا رایس در همان روز، یعنی ۸ سپتامبر ۲۰۰۲، در اظهار نظرهای تلویزیونی جداگانه ای "گزارش نیویورک تایمز" را به عنوان مستند ادعای خرید لوله های آلومینیومی از سوی عراق ذکر کردند.
جورج بوش در ۲۸ ژانویه موضوع این لوله ها را، در کنار داستان خرید اورانیوم از نیجر، به عنوان شواهدی در اثبات تلاش بغداد برای تولید سلاح های هسته ای ذکر کرد.
کالین پاول وزیر امور خارجه نیز، در سخنرانی ۵ فوریه ۲۰۰۳ خود در شورای امنیت، ماجرای لوله های آلومینیومی را به عنوان سندی در تایید تلاش حکومت عراق برای تولید چنین سلاح هایی مورد تاکید قرار داد.
نهایتا بعد از سقوط بغداد، گزارش رسمی بازرسان ائتلاف بین المللی حملهکننده به عراق تایید کرد که هیچ ارتباطی میان این لوله ها و سانتریفوژهای غنی سازی اورانیوم وجود نداشته است.
به گزارش بازرسان تسلیحاتی، این لوله ها احتمالا برای تولید راکت های معمولی ۸۱ میلیمتری تهیه شده بودند.
با این حال بی بی سی در پایان عنوان میکند که تصمیم حمله به عراق نه بر مبنای شواهد و مدارک که تصمیمی از پیش تعیین شده در اتاقهای فکر سیاستمداران امریکایی بویژه تحت تاثیر دو چهره جنجالی دولت بوش یعنی دونالد رامسفر و دیک چینی بوده است.
براین اساس علی رغم آنکه دولت آمریکا از فرایند نابودی کامل تسلیحات کشتار جمعی صدام پس از شکست در کویت مطلع بود؛ اما رامسفر و دیک چینی بصورت مدام اتهام وجود تسلیحات کشتار جمعی در عراق را عنوان میکردند.
شواهدی موجود است که نشان می دهد مدافعان این حمله، از همان روز ۱۱ سپتامبر، تصمیم خود را برای زمینه سازی چنین حملهای گرفته بودند و طیفی از سیاستمداران تاثیرگذار آمریکایی، از دیک چنی معاون اول جورج بوش گرفته تا دونالد رامسفلد وزیر دفاع و معاونش پل ولفوویتز، به دفاع از حمله به عراق به بهانه در اختیار داشتن سلاح های کشتار جمعی و نیز ارتباط با القاعده پرداختند.
در همین ارتباط، حتی شبکه پی بی اس در مارس ۲۰۰۸ دستخطی از دونالد رامسفلد را به نمایش درآورد که بعد از ظهر روز ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، صراحتا خطاب به یکی از دستیاران خود نوشته بود: "ببینید آیا می شود صدام حسین را هم همزمان زد، نه فقط اسامه بن لادن را".
دیک چنی و دونالد رامسفلد، بلافاصله بعد از ۱۱ سپتامبر، همچنین مشترکا به جورج بوش پیشنهاد کردند به تلافی ۱۱ سپتامبر، علیه کشورهایی "چون عراق" که "ممکن است" به القاعده کمک کرده باشند حملاتی انتقام جویانه صورت بگیرند. شرح به جای مانده از اولین جلسه کابینه جنگی ایالات متحده بعد از حملات ۱۱ سپتامبر نیز، که در نخستین شنبه بعد از این حملات تشکیل شد، حکایت دارد که پل ولفوویتز معاون رامسفلد، صراحتا از حمله به عراق حمایت کرده – البته در آن جلسه، جورج تنت رئیس سیا با نظر او مخالفت کرده است.
هرچند در آن مقطع، جمع بندی جورج بوش نهایتا به این سمت رفت که حمله به افغانستان در اولویت قرار گیرد، ولی تردیدی نیست که مقام هایی موثر در دولت آمریکا، بلافاصله بعد از ۱۱ سپتامبر مصمم به حمله به عراق بوده اند.
واقعیاتی از این دست، بسیاری از تحلیلگران امنیتی را به این جمع بندی رسانده که حمله نظامی به عراق، حاصل تصمیمی "از پیش گرفتهشده" بوده و نه نتیجه جمع بندی "شواهد" مرتبط با آن کشور در مقطع بعد از ۱۱ سپتامبر.
[1] "Iraq Family Health Survey" New England Journal of Medicine 31 January 2008
[2] Kim Gamel (23 April 2009). "AP Impact: Secret tally has 87,215 Iraqis dead". Fox News. Retrieved 26 April 2014.