الوقت- ترکیه به عنوان كشوری توريستي، اين روزها تبدیل به ترکیهای تروریستی و ناآرام شده است. اين کشور به عنوان کشوري که مدعي اسلام ميانهرو و تجمیع دموکراسی و آموزه های دینی است، نه تنها نتوانست به آرزوی خود برای بازگشت به دوران قدرت حکومت عثمانی جامهی عمل بپوشاند؛ بلکه با غوطه ور شدن در ناامنی و جنگ داخلی، روز به روز ضعیف تر و منزوی تر می گردد. بدون شك ترکیه نیز همانند عربستان، پاکستان، امارات و همچون دیگر کشورهای فریب خورده و تطمیع شده توسط ابر قدرت غرب، تاوان تروریسم پروری و حمایت خود از گروههاي افراطي تکفيري نظیر داعش را پس می دهد و دود حاصل از آتش افروزیهای خود در منطقه را در درون خاک خود حس می کند.
اما بحث ما بر سر حمایت آشکار و غیر قابل انکار دولت حاکم بر ترکیه از داعش و مخالفان مسلح در کشورهای عراق و افغانستان و سوریه نیست، بلکه درباره کودتای اخیر ارتش علیه رجب طیب اردوغان است که افکار عمومی منطقه و جهان را درگیر خود ساخته و تیتر یک رسانه ها و مطبوعات شده است. ظاهر ماجرا از این قرار بوده است که در غیاب رییس جمهور ترکیه، ارتش در استانبول دست به کودتا علیه دولت حاکم زده و تلویزیون ملی را نیز به تسخیر خود درآورد و سپس حامیان و هواداران اردوغان همراه با مردم این کشور کنترل اوضاع را در دست گرفته و در کمتر از چند ساعت یک پیروزی مقطعی برای حزب حاکم بدست آمده است.
سايت «اينديپندنت» در يادداشتي به قلم «رابرت فيسک» با عنوان «اگر چه کودتاي نظامي اخير ترکيه شکست خورد، اما کودتاي موفق ديگري در آينده در اين کشور به وقوع خواهد پيوست»، مي نويسد: ارتش ترکیه هرگز موافق استراتژي احياي خلافت عثماني رجب طيب اردوغان که همسايگان خود را به دشمني و کشور خويش را به مضحکه تبديل کرد، نبوده است. این اشتباه جدی اردوغان بود و به همين جهت کودتاي نظامي اخير نيز وفاداري ارتش به سلطان را زير سوال برد.
رويدادهاي چند روز اخير استانبول و آنکارا به فروپاشي مرزهاي جغرافيايي منجر شد و اعتقاد به مفهوم دولت – ملت و اين فرضيه را که دولتهاي غرب آسيا داراي مرز و نهادهاي دايمي هستند، زير سوال برد. تحولات کشورهايي عراق، سوريه، مصر و ديگر کشورهاي جهان عرب، بيانگر اين وضعيت ميباشد. در حال حاضر مقوله بيثباتي مانند فسادي واگير در منطقه ميان حاکمان و ديکتاتورها فراگير شده است. رجب طيب اردوغان نيز از زماني که با اقدامات استبدادي خويش قانون اساسي اين کشور را تغيير داد و کردهاي اين کشور را تحت فشار قرار داد، به اين فساد واگيردار دچار شد.
سايت «اينديپندنت» در ادامه با اشاره به واکنش آمريکا نسبت به وقوع اين کودتاي نظامي و مقايسه آن با موضعگيري نسبت به کودتاي نظامي مصر در سال 2013 نوشت: واکنش واشنگتن در ابتدا نسبت به کودتاي نظامي ترکيه بسيار آموزنده بود! مقامات واشنگتن خواهان اين بودند که مردم ترکيه بايد از دولت منتخب و دموکراتيک خود حمايت کنند. اما تفسير اين دموکراسي جالب به نظر ميرسد، چرا که يادآور خاطره تلخ کودتاي نظامي مصر 2013 است که در اين کودتاي نظامي، واشنگتن چنين درخواستي از مردم مصر براي دولت منتخب و دموکراتيک محمد مرسي نکرد و به سرعت از اين کودتاي نظامي که بسيار خونينبارتر از کودتاي نظامي ترکيه بود، حمايت کرد. با اين حال، اگر ارتش ترکيه در کودتا موفق عمل مي کرد در نهايت اردوغان نيز به عاقبت فلاکت بار مرسي دچار مي شد. البته کشورهاي غربي زماني که برقراري ثبات را به آزادي و کرامت ترجيح دهند انتظاري جز اين نمي رود. از اين رواست که کشورهاي غربي، نيروهاي ايران و شبه نظاميان وفادار عراقي را که عليه گروه تروريستي داعش ميجنگند، پذيرفتهاند و يا اين که شعار «اسد بايد برود» را بيسروصدا از قاموس خود کنار گذاشتهاند. در حال حاضر عمر رياست جمهوري بشار اسد از نخست وزيري ديويد کامرون طولاني تر شده است و حتي به طور قطع تا پايان رياست جمهوري باراک اوباما نيز در صحنه قدرت خواهد ماند. بشار اسد با تعجب به تحولات ترکيه چشم دوخته است.
قدرتهاي پيروز جنگ جهاني اول، امپراطوري عثماني را از بين برده و موجب تجزيه اين امپراطوري به پادشاهيهاي ستمگر و ديکتاتوريهاي وحشي شدند. در حال حاضر اردوغان و بخشي از ارتش اين کشور که سعي در حفظ وي در عرصه قدرت دارند به چرخه يکساني از دولتهاي شکستخورده تبديل شده اند. با همه اين اوصاف، علائم هشدار دهندهايي براي اردوغان و حتي براي غرب وجود دارد. به عنوان مثال زمان حمله اتحاد جماهير شوروي به افغانستان، آمريکاييها بطور بيشرمانهايي از کشور پاکستان براي ارسال تسليحات، موشک و حتي پول نقد به مبارزاني که با روسيه مي جنگيدند، استفاده مي کردند. پاکستان که از امپراطوري هند تجزيه شده بود به کشوري شکست خورده تبديل شد و شهرهاي آن با بمبهاي عظيم از هم گسسته شد و ارتش فاسد و سرويسهاي اطلاعاتي اين کشور با دشمنان روسيه از جمله طالبان و اسلامگراياني که در حال حاضر خود دولت اين کشور را تهديد ميکنند، همکاري ميکردند.
زماني که ترکیه چنين نقشي در سوريه بازي کرد و به کمک آمريکا به معارضان سوريه تسليحات ارسال کرده و سرويس اطلاعاتي فاسد اين کشور با اين معارضان همکاري کرد و با قدرت قانوني سوريه به مبارزه برخاست، اين وضعيت موجب شد ترکيه دولت فريب خورده شده و شهرهاي آن توسط تروريستها مورد حمله قرار گيرد. البته ترکيه کماکان با کردها در جنوبشرقي اين کشور مبارزه ميکند و مناطقي مانند ديار بکر همانند حمص و ادلب سوريه ويران شده اند. اردوغان خيلي دير متوجه هزينههاي نقشي که کشورش ايفا ميکرد، شد و عذرخواهي از ولاديمير پوتين و برقراري روابط با بنيامين نتانياهو تنها يکي از اين موارد بودند. البته زماني که در بلندمدت به ارتش اعتمادي وجود نداشته باشد، مسائل جدي تري نيز پيش ميآيد.
نويسنده اين يادداشت در نهايت نتيجه گيري ميکند که بازداشتهاي گسترده اخير ضربه سنگينتري نسبت به وقوع خود کودتاي نظامي به اروغان وارد خواهد کرد. به هر حال تعداد کمي از اين بازداشت شدگان بر اين باورند که حزب حاكم و اردوغان در حال نابودي کشور است. اما ناتو و اتحاديه اروپا نگران هسنند که رجب طيب اردوغان به منظور سرکوب اين کودتا به افزايش محاکمهها و زنداني روزنامه نگاران و توقيف روزنامهها و کشتار کردها اقدام کند.
در تحليل اين يادداشت بايد گفت: واقعيت اين است كه نويسنده اين يادداشت با انتقاد از اقدامات اردوغان مبني بر محاكمه و زنداني كودتاچيان، به نوعي سعي ميكند چنين القاء كند كه با اين سياست آهنين دولت حاكم، كودتاي ديگري در آينده اتفاق خواهد افتاد. اما مساله اصلي اين است كه كودتاي تركيه با حمايت خود آمريكا و غرب و حتي كشورهاي عربي صورت گرفت و بطور حتم در صورت موفق بودن كودتا، از آنان نيز حمايت ميكردند و نتيجه كودتا را به اقدامات پليسي و سخت دولت اردوغان مرتبط ميساختند. شايد چنين سياست غربيها، موجب بيداري و عدم تكيه تركيه به آمريكا و نظام سلطه گردد.