الوقت- مصر و عربستان سعودی از قدیم الایام دو رقیب دیرینه در جهان عرب بوده و در مقاطع تاریخی متعدد به رویارویی با یکدیگر پرداخته اند. با این حال، عربستان سعودی همواره مصر را به عنوان یک فرصت بالقوه برای خود قلمداد نموده و با صرف دلارهای نفتی و ایجاد جریان های همسوی وهابی در این کشور ارتباط خود را با کشوری که در میان اعراب به "ام الدنیا" (مادر دنیا) معروف است، حفظ کرده است.
اخیراً ملک سلمان پادشاه درسفر چند روزه به مصر طی دیداری از قاهره قراردادهای مهم تجاری با این کشور منعقد نمود و از دانشگاه قاهره دکترای افتخاری دریافت نمود. این اقدام پادشاه عربستان در شرایطی به وقوع می پیوندد که مصر با مشکلات شدید اقتصادی مواجه بوده و خطر جریانهای تکفیری مناطقی از صحرای سینا را تا مرز بی ثباتی پیش برده است. لذا تحلیل گران سیاسی از زوایای مختلف به تحلیل این موضوع پرداخته اند. سعی ما بر آن است تا ابعاد مذهبی و تبلیغی جریان وهابیت را در مصر بررسی نموده و چرایی این اقدام را با توجه به مولفه های فوق بررسی نمائیم.
تاریخچه وهابیت در مصر
بدون شک پایه های تفکرات وهابی در مصر از درون جنبش موسوم به «جنبش اصلاحی» که در زمان فروپاشی خلافت عثمانی توسط علمایی همچون "جمال الدین اسدآبادی" و شیخ "محمد عبده" با هدف احیای تمدن اسلامی و مبارزه با استعمار خارجی راه اندازی شد، شکل گرفت. با این توضیح که جنبش مذکور در ابتدا در مسیری صحیح حرکت می کرد اما بتدریج با نفوذ تفکرات صادراتی وهابیون عربستان سعودی رنگ و بوی وهابیت مصری به خود گرفت.
آل سعود که همزمان با این دوره زمانی در حال از میان بردن دشمنان داخلی و خارجی خود بودند، یکی از خطرات حکومت خود را مسلمانان صوفی مسلک و میانه رو مصر می دانستند. لذا با تمام توان برای ترویج دادن تفکرات وهابی در میان مردم مصر اقدام نمودند. بعد از فوت شیخ محمد عبده و یکه تازی "رشید رضا" که طلبه ای از بلاد شام و تحصیل کرده الازهر بود ، این فرصت برای خاندان آل سعود فراهم آمد. رشید رضا ذاتاً دارای ویژگی هایی بود که پتانسیل لازم برای همراهی با سیاست های آل سعود را داشت:
اولاً دارای تفکرات سلفی بود و نگاهی خصمانه به غرب و دستاوردهای آن داشت. ثانیاً بنا به دلایلی از بدنه الازهر و علمای ازهری جدا افتاده و چندان با سیاست های آنان موافق نبود. ثالثاً تصوف را مخالف مبانی اسلامی می دانست و میانه خوبی با متصوفه نداشت. رابعاً بعد از فروپاشی خلافت عثمانی جریانهای لائیک و سکولار در ترکیه ، مصر و شام حکم فرما شده و فضایی کاملاً ضد دینی را بر این کشورها حاکم گردانیده بودند.
از این رو، رشید رضا با توجه به ویژگی های فردی ، شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه مصری و چراغ سبز سعودی ها به سوی جریان وهابیت تمایل پیدا کرد. وی فعالیت تبلیغی خود را در جهت ترویج وهابیت در مصر با نوشتن مقالاتی در مجله " المنار " آغاز نمود و در این مقالات نخستین پایه های خشونت وهابی را در جامعه میانه رو و صوفی مذهب مصر پایه گذاری کرد. او در ابتدا در چند مقاله به تبیین آراء ابن تیمیه پرداخت و سپس با روشی ابداعی که برگرفته از آرای وهابیت بود به تفسیر قرآن کریم پرداخت. اما روش تفسیری او با انتقاداتی از سوی گروههای سلفی سنتی ، علمای الازهر ، صوفیه و جریان روشنفکری لیبرال مصر مواجه شد.
به این ترتیب، جنبش اصلاحی مصر در ادامه مسیر خود به سوی آرای ابن وهاب تمایل پیدا کرد. اگرچه نباید از نظر دور داشت که وهابیت مصری دارای دو تفاوت ماهوی با وهابیت سعودی است که عبارتند از:
1. وهابیت سعودی با انگیزه های سیاسی و تشکیل دولت دینی اعلام موجودیت نمود ولی وهابیت مصری با اهداف دینی و تبلیغی و در پاسخ به فضای غیردینی حاکم بر مصر شکل گرفت.
2. در وهابیت سعودی منابع دین شامل قرآن ، سنت و سلف صالح هستند ولی در وهابیت مصری اجماع جایگزین سیره سلف گردیده است.
گروه های وهابی در مصر
به این ترتیب، رشید رضا با اقدامات خود توانست ذائقه دینی بخشی از جامعه مصری را تغییر داده و با جایگزینی وهابیت سنی بجای تصوف سنی زمینه مناسبی برای شکل گیری گروههای وهابی مسلک در این کشور فراهم آورد که در ادامه به مهمترین گروههای وهابی مصری اشاره خواهد شد:
الجمعیة الشرعیه
این جمعیت در سال 1913م توسط شیخ "محمود خطاب السبکی" تاسیس شد. گفتنی است که شیخ السبکی در ابتدا خود دارای تفکرات صوفی مآبانه بود و کتابی را تحت عنوان "اغلب المسالک المحودیة فی التصوف و الاحکام الفقهیة " در 4 جلد به رشته تحریر در آورده بود ولی بتدریج به تفکرات وهابی گرایش یافت ؛ تا اینکه در سال 1926م با شعار دفاع از اهل سنت تالیفاتی (26 جلد کتاب) را با قرائت وهابی گری و ضدیت با اعتقادات تصوف منتشر نمود. پس از وی فرزندش به نام شیخ " امین السبکی " تعداد 9 جلد کتاب در دعوت به وهابیت در مصر به رشته تحریر در آورد.
در حال حاضر الجمعیة الشرعیة بزرگترین و ثروتمندترین گروه مذهبی در مصر است که با کمک های مالی عربستان سعودی فعالیت می کند و بالغ بر 350 مرکز در سرتاسر مصر بعلاوه پنج هزار مسجد و هزاران مبلّغ دینی در اختیار دارد. از دیگر فعالیت های این جمعیت برای جذب اقشار مختلف مردم مصر می توان به فعالیت های امداد رسانی به مناطق محروم ، ارائه خدمات طبی و پزشکی، اعطای بورس تحصیلی به دانش آموزان و دانشجویان فقیر و پروژه های آب رسانی و راه سازی در مناطق محروم اشاره نمود.
جمعیت انصار السنة المحمدیة
جمعیت انصار السنة در سال 1926م توسط یکی از اساتید برجسته دانشگاه الازهر به نام شیخ "حامد الفقی" تاسیس گردید. شیخ ارتباط خوبی با خاندان ال سعود داشت بگونه ای که عبدالعزیز آل سعود دستور داد ساختمان بزرگی را برای وی در محله عابدین شهر قاهره برای او بنا نهند تا مرکزی برای ترویج وهابیت در پایتخت مصر باشد.
این جمعیت تخصصی ترین مرکز نشر افکار وهابی و تالیفات "ابن تیمیه" و "ابن قیم" در مصر است. اگرچه رهبران انصار السنه در ظاهر خود را مخالف ورود به سیاست می دانند ولی انقلاب 2011م باعث شد تا بتدریج در سیاست و حکومت ورود کنند. به این ترتیب ، علمای جمعیت در آستانه انقلاب مردم را با شعار حرام بودن خروج علیه حاکم به آرامش دعوت می کردند و بعد از انقلاب در ائتلاف اخوان المسلمین شرکت کرده و حتی نمایندگانی به پارلمان فرستادند.
انصار السنه در حدود 1500 مسجد در سرتاسر مصر دارد و اساساً ساختن مسجد، مدارس دینی و حفظ قرآن، بیمارستان و درمانگاه و دارالایتام جزء اقدامات اصلی این جمعیت محسوب می گردد. به عنوان مثال ، تنها در حدود دوازده هزار یتیم و بی سرپرست توسط این جمعیت تحت پوشش قرار دارند.
در حال حاضر شیخ "عبد الله شاکر الجنیدی" ریاست این جمعیت را بر عهده دارد. وی بعد از اعدام شیخ نمر و تجمع اعتراضی جوانان ایرانی در مقابل کنسولگری عربستان در ایران موضع گیری تندی علیه این اقدام نمود و در بیانیه ای شدید الحن این حادثه را محکوم کرد. همچنین ضمن تائید موضع عربستان در اعدام شیخ نمر ایران را به فتنه گری و ترویج تشیع در کشورهای عربی متهم نمود.
الدعوة السلفیة
به جرأت می توان جمعیت الدعوة السلفیة مصر را فرصت طلب ترین گروه اسلام گرای مصری معرفی کرد. این جمعیت در اواسط دهه هفتاد قرن بیستم میلادی توسط عده ای از دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه اسکندریه تاسیس شد و هدف خود را تبلیغ دین و دوری از سیاست اعلام کرد. گفتنی است که موسسان جمعیت در آن برهه از زمان مانند "محمد اسماعیل مقدم"، "یاسر برهامی"، "احمد فرید" و ... به شدت تحت تاثیر علمای وهابی سعودی به ویژه " شیخ بن باز "و " شیخ بن عثیمین " بوده و ماهها در خدمت ایشان در عربستان تلمذ می کردند.
قبل از انقلاب 2011 م علمای این جمعیت خواستار عدم خروج مردم بر علیه حکومت حسنی مبارک بودند و بعد از انقلاب با چرخشی 180 درجه ای بلافاصله مبادرت به تاسیس حزب سلفی " النور " نموده و در اولین انتخابات پارلمانی موفق به کسب 20 درصد از کرسی های پارلمان گردیدند. این حزب در حال حاضر یکی از بازیگران اصلی فضای سیاسی مصر محسوب می شود. حزب النور نیز به اذعان بسیاری از کارشناسان سیاسی فرصت طلب ترین حزب اسلامی است و حتی بعد از سقوط دولت اخوان و محدود نمودن احزاب اسلامی توسط دولت ژنرال السیسی این حزب آزادانه به فعالیت سیاسی مشغول بوده و هست.
در مجموع باید گفت که جریان وهابیت در مصر دارای تاثیرپذیری شدید از عربستان سعودی است و علمای این جریان به دلیل بهره مندی از دلارهای نفتی عربستان و امارات در دو حوزه "تصمیم سازی دولتی" و "هدایت افکار عمومی" از نقش به سزایی برخوردار هستند. مردم مصر به رغم داشتن روحیه میانه رو و اعتدالی با فقر شدیدی به لحاظ کمبود منابع درآمدی مواجه هستند و همین مسئله باعث شده تا در سالهای گذشته گرایش طبقات متوسط و فقیر جامعه مصری به این جریان انحرافی مذهبی گسترش چشم گیری داشته باشد. دولت نیز به تبع وضعیت اقتصادی نامطلوب چاره ای جز پذیرش اوامر و نواهی علمای وهابی که حلقه اتصال آن با کشورهای حاشیه خلیج فارس است، ندارد. لذا مشاهده می گردد که در سالهای اخیر به ویژه بعد از انقلاب 2011 م جهت گیری های منفی علیه شیعیان و انقلاب اسلامی توسط دلتمردان و برخی اقشار جامعه مصر رو به افزایش نهاده است.