الوقت- اظهارنظرها و ادعاها در مورد آینده غزه پس از جنگ از موضوعاتی است که این روزها با تشدید تحرکات بینالمللی برای توقف جنگ از سوی بازیگران ذینفوذ در تحولات بیش از پیش مطرح میشود و چشماندازهای متفاوتی نیز مورد اشاره قرار میگیرد.
اگرچه مشاهده وضعیت فاجعه بار مردم غزه که صدها هزار نفر چشم انتظار کمکهای غذایی و بهداشتی هستند، میطلبد که جامعه جهانی ابتدا به این جنگ طالمانه پایان دهد اما به نظر میرسد برای آمریکا و متحدان عرب آن تغییرات سیاسی ارجحیت دارد.
در این میان یکی از رویدادهایی که به نظر میرسد ارتباط مستقیمی با برنامههای غربی - عربی برای آینده غزه پس از جنگ داشته باشد استعفای نخست وزیر تشکیلات خودگردان فلسطینی و کابینه در روزهای اخیر بود.
محمد اشتیه، نخست وزیر تشکیلات خودگردان فلسطین روز دوشنبه استعفای دولت خود را اعلام کرد که اولین گام در روند اصلاحاتی است که ایالات متحده به عنوان بخشی از آخرین برنامههای بلندپروازانه خود برای حل مناقشه فلسطین روی آن زوم کرده است.
اشتیه در سخنانی در این باره اعلام کرد:«استعفای دولت را به محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان ارائه کردم. ما با وجود محاصره بیسابقهای که بر ما تحمیل شده، همچنان به شهدا و اسرا، به مردم خود در نوار غزه، پروژه ملی فلسطین، بیتالمقدس، مقدسات و قهرمانان خود وفادار میمانیم و تشکیلات خودگردان به مبارزه برای ایجاد کشور فلسطین ادامه خواهد داد».
وی گفت:«ما با چالشهایی روبرو بودیم، که هیچکدام از آنها ساخته خودمان نبود و برای آن سختیهای بسیاری را متحمل شدیم زیرا که فلسطین ارزش این مشقتها را داشت. معتقد هستم که مرحله بعدی و چالشهای آن نیازمند ترتیبات و تدابیر جدید دولتی و سیاسی است. واقعیت جدید در غزه مستلزم گسترش اختیارات تشکیلات خودگردان بر کل سرزمین فلسطین است».
محمود عباس هم بلافاصله استعفای دولت اشتیه را پذیرفت و تا تشکیل کابینه جدید، نخست وزیر مستعفی را مسئول موقت پیشبرد امور کرد. نامهای مختلفی برای جانشینی اشتیه منتشر شده است از جمله ناصر القدوه، وزیر خارجه سابق فلسطین و سلام فیاض، نخستوزیر پیشین فلسطین، اما احتمالات نشان میدهد که بیشترین احتمال برای احراز این سمت، محمد مصطفی، رئیس صندوق سرمایهگذاری فلسطین باشد.
از آنجا که تغییرات سیاسی در بدنه تشکیلات با فشارهای آمریکا انجام شده است، دولت جو بایدن آنرا به فال نیک گرفت. متیو میلر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: ما از استعفای کابینه تشکیلات خودگردان فلسطین استقبال میکنیم و آنرا گامی مثبت جهت اصلاح و بهروز شدن آن درنظر میگیریم.
میلر خاطرنشان کرد:«آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در جریان رایزنی با محمود عباس این تشکیلات را به اتخاذ چنین اقداماتی ترغیب کرده بود. ما بر این باور هستیم که چنین اقداماتی مثبت هستند و این امر گامی مهم در راستای تحقق یکپارچگی مجدد غزه و کرانه باختری تحت رهبری تشکیلات خودگردان است».
برخلاف آمریکاییها که استعفای دولت اشتیه را برای آینده سیاسی فلسطین موثر میدانند اما گروههای مقاومت چنین نظری ندارند. سامی ابوزهری، یکی از مقامات ارشد حماس در بیانیهای به رویترز گفت:«استعفای دولت اشتیه هیچ معنایی ندارد، مگر اینکه در چارچوب اجماع ملی بر سر ترتیبات مرحله بعدی باشد».
یک منبع آگاه نزدیک به حماس نیز به «العربیه» با تاکید بر اینکه هیچ گفتگوی رسمی درباره دولت آینده با جنبش فتح صورت نگرفته، گفت:«اولویت کنونی، توقف جنگ، خروج نیروهای اسرائیلی از غزه و کمکرسانی به مردم است. پس از آن میتوان از دولت توافق ملی صحبت کرد که در دوره انتقالی تا برگزاری انتخابات، بازسازی و مدیریت امور مردم را به عهده بگیرد».
این اظهارات مقامات حماس نشان میدهد استعفای کابینه تشکیلات خودگردان بخشی از طرحی است که مشارکت و یا ادغام حماس را در کابینه تشکیلات خودگردان دنبال میکند.؛ طرحی که تحت عنوان دولت تکنوکراتیک این روزها در رسانهها شایع شده است.
ابتکار دولت تکنوکرات
بخشی از ابتکار عربی-غربی برای آینده سیاسی فلسطین تشکیل دولت تکنوکرات است، یعنی وزرای متخصص برای تحویل گرفتن دوران پساجنگ و در دست گرفتن زمام امور تا تعیین تاریخ رسمی برای برگزاری انتخابات جدید.
به گزارش العالم، «صحبتهای غیررسمی رسانهها مبنی بر پیشرفت مذاکرات و احتمال تشکیل دولت تکنوکرات فلسطین وجود دارد که نشان میدهد ممکن است گامی به سمت رسیدن به آتشبس باشد، اما تاکنون فقط درز اخبار بوده و هیچ کس اطلاعات رسمی را نمیداند و مردم به طور گسترده آنرا منتشر میکنند».
مواضع طرفین هم نشان میدهد حتی بین فتح و حماس هم برای تشکیل چنین دولتی توافقی صورت نگرفته و ملاکهای دو طرف سنخیتی بایکدیگر ندارد. فتح میخواهد هر چه زودتر کنترل سیاسی و امنیتی غزه را به دست بگیرد و به وضعیت فاجعه بار این باریکه هیچ توجهی ندارد، حماس هم اولویتش توقف جنگ و بازسازی غزه است و تمرکزی روی دولت تکنوکرات ندارد.
علاوهبر تحرکات بینالمللی، جلساتی هم بین گروههای فلسطینی در خارج و داخل فلسطین برگزار شده تا بتوانند بر سر دولت آتی به اجماعی دست پیدا کنند. در همین راستا، گروههای فلسطینی، از جمله هیئتی به نمایندگی از جنبش فتح و هیئت دیگری به نمایندگی از جنبش حماس، قرار است روز 29 فوریه در مسکو پایتخت روسیه گفتگو کنند.
دولت بایدن در ماههای اخیر، بارها پیشنهاداتی را مبنی بر سپردن اداره غزه به تشکیلات خودگردان ارائه داده اما در این مورد با مقامات صهیونیستی اختلاف نظر دارند و نتوانستهاند به نقطه اشتراکی در این زمینه برسند.
جلال بنا، تحلیلگر مسائل اسرائیل و فلسطین، در اظهاراتی به شبکه الحره گفت:«استعفای دولت فلسطین ارتباط مستقیمی با خواستههای دولت آمریکا دارد تا به اسرائیل و دیگر شرکایش ثابت کند که در صفوف رهبری فلسطین تغییری رخ داده که میتواند شریک بالقوهای در روند حل و فصل باشد».
فراخوانهای بینالمللی و منطقهای برای ایجاد کشور فلسطین در چارچوب راهحل دو دولتی با هدف پایان دادن به مناقشه 75 ساله تشدید شده است و امیدوارند که با توقف جنگ در غزه بتوانند آنرا محقق کنند ولی رژیم صهیونیستی از لحاظ تاریخی در برابر ایده یک کشور فلسطینی یکجانبه مقاومت کرده است. در آخرین رایگیری پارلمان، اکثریت قاطع اعضای کنست به رسمیت شناختن کشور فلسطین را رد کردند و خود نتانیاهو هم بارها اعلام کرده اجازه نمیدهد دولت فلسطین تشکیل شود.
به نظر میرسد عباس با استعفای دولت اشتیه میخواهد به جهانیان نشان دهد که آماده ایجاد برخی تغییرات است تا زمام امور در غزه و کرانه باختری را برعهده بگیرد، اما از نظر فلسطینیها و کارشناسان مشکل اصلی خود عباس است که از سال 2004 با تکیه زدن بر کرسی ریاست تشکیلات، اقدامی در راستای احیای حقوق فلسطینیان انجام نداده است.
به رغم تلاش واشنگتن برای تزریق خون تازه در رگهای تشکیلات، اما این سازمان در طول سالها بسیار ضعیف شده و نفسهای آن به شماره افتاده و نظرسنجیها نشان میدهد که محبوبیت عباس در میان فلسطینیها به شدت کاهش یافته است اما کاخ سفید و برخی کشورهای عربی سعی دارند با بال و پر دادن به تشکیلات، آنرا به عنوان دولت گماشتنه خود در غزه هم مستقر کنند. رهبران فلسطین میگویند توانایی تشکیلات به دلیل وابستگی مالی به رژیم صهیونیستی مختل شده است که حتی توانایی پرداخت حقوق کارکنان خود را هم ندارد.
بنابراین، استعفای دولت اشتیه با هدف ظاهری اجرای اصلاحات هیچ تغییری در فلسطین ایجاد نخواهد کرد، زیرا دولت آینده هم با تصمیم آمریکا و رژیم صهیونیستی روی کار خواهد آمد و فقط مهرههای آن جابجا خواهند شد و صفحه شطرنج به همان قوت قبلی خود باقی خواهد ماند.
تغییر واقعی در سرزمین فلسطین تا زمانی که دولت فلسطینی اهداف جنبشهای آزادیبخش را جزء اولویتهای خود قرار ندهد به نتیجه نخواهد رسید. دولتهای مختلفی در دو دهه اخیر در کرانه باختری آمدند و رفتند ولی هیچ کدام در تحقق حقوق فلسطینیان در توافق «اسلو» نه تنها کوچکترین موفقیتی کسب نکرده و سرزمینهای بیشتری با شهرکسازیها از سوی صهیونیستها تصرف شد بلکه عملکرد آنها به دلیل فساد، همکاریهای امنیتی با صهیونیستها و سرکوب نیروهای مقاومت به شدت از سوی مردم فلسطین مورد انتقاد بوده است.
تکنوکراتیک اسم رمز حذف حماس
علیرغم موضع مخالف رژیم صهیونیستی، ایالات متحده به دنبال یکپارچه سازی کرانه باختری و غزه تحت حاکمیت یک مرجع جدید و اصلاح شده پس از پایان درگیری است. آمریکا درحالی به دنبال دیکته کردن تشکیلات خودگردان به مردم غزه است که در سال 2007 در انتخابات محلی، مردم با رای به حماس، این سازمان را از غزه بیرون کردند و اکنون هم با بازگشت مجدد آن به نوار غزه مخالفند.
آمریکا و رژیم صهیونیستی در ماههای اخیر به این ارزیابی رسیدند تا زمانی که گروههای مقاومت در غزه حضور دارند و با مبارزه مسلحانه دنبال آزادسازی سرزمینهای اشغالی هستند، امنیت برای شهرکنشینان رویایی بیش نخوهد بود و لذا با ابتکارهای سیاسی و ادعای تشکیل دولت مستقل متشکل از همه گروهها، سعی دارند معادلات نظامی و امنیتی و سیاسی سرزمینهای اشغالی که پس از طوفان الاقصی. کاملا به نفع مقاومت و به ضرر اسرائیل تغییر یافته را مجدداً به سود تلآویو بازگرداند.
در واقع، هدف اصلی آمریکا و دیگر حامیان طرح این است که حماس را از دایره قدرت سیاسی در غزه کنار بگذارند و زمام امور را به تشکیلات خودگردان که در دو دهه اخیر گوش به فرمان صهیونیستها و آمریکا بود، بسپارند تا با کلاه گشاد سیاسی که سر ملت فلسطین میگذارند، مقاومت را خلع سلاح کرده، امنیت صهیونیستها را تضمین و تحت لوای تشکیل دولت فلسطینی آرمان آزادسازی قدس برای همیشه به فراموشی سپرده شود.
واشینگتن میخواهد دولت آتی فلسطین با استخوان بندی فعلی تشکیلات خودگردان تشکیل شود که از هر جهت با سیاستهای تلآویو واشینگتن همسو باشد.
تحرکات عربی-غربی درباره آینده سیاسی فلسطین، درحالی است که نقش مردم غزه و گروههای مقاومت به عنوان بازیگران اصلی جنگ با دشمن صهیونیستی نادیده گرفته شده است. مردم غزه و گروههای مقاومت در پنج ماه گذشته بهای سنگینی را برای حفظ سرزمینهای خود دادند و اگر قرار باشد درباره آینده این منطقه تصمیمگیری شود، باید سرنوشت آن به دست مردم غزه باشد که با مقاومت جانانه توانستند بزرگترین شکست تاریخی را بر قدرت اشغالگر تحمیل کنند.
موانع تشکیل دولت تکنوکراتیک
اگرچه تشکیل دولت فلسطینی فراگیر گامی مهم به شمار میرود اما موانع بزرگی سر راه اجرای این ابتکار وجود دارد. بزرگترین چالش در این مسیر، قدرت رو به رشد حماس در بین فلسطینیان است که آمریکا با کمک برخی کشورهای عربی قصد ادغام و حذف تدریجی آن از ساختار سیاسی فلسطین را دارد. حماس اکنون نه تنها در بین مردم غزه، بلکه در میان ساکنان کرانه باختری و حتی در عرصه بینالمللی هم به عنوان موتور پیشران و مهمترین بازیگر تحولات فلسطین شاخته میشود و کنار زدن آن به راحتی امکان پذیر نخواهد بود.
برخلاف تصور کشورهای غربی و عربی، سناریوی خلع سلاح حماس و وارد کردن آن به ساختار برآمده از تشکیلات خودگردان، نه تنها این جنبش را تضعیف نخواهد کرد بلکه مشروعیت آنرا در بین ساکنان کرانه باختری هم بالا خواهد برد. در دو سال گذشته، در پی تشدید اقدامات اشغالگرانه کابینههای صهیونیستی تحت رهبری تندروها در کرانه باختری، صدها نفر از نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان، از بدنه این سازمان جدا شده و به گروههای مقاومت پیوستهاند، چرا که از دید آنها عباس و تشکیلات سازشگر هستند که هیچ اعتقادی به آرمان قدس و آزادی سرزمینهای از دست رفته ندارد.
نفوذ حماس در بین ساکنان کرانه باختری و به ویژه گروههای مقاومت تازه تاسیس در این منطقه، نشان از قدرت بالای این جنبش دارد که با مشی مبارزاتی خود توانسته در بین فلسطینیها محبوبیت خود را افزایش دهد. به همین خاطر بود که محمود عباس در آوریل 2021، به دستور تلآویو انتخابات پارلمانی و ریاستی در کرانه باختری را لغو کرد، زیرا از پیروزی حماس وحشت داشت.
از طرف دیگر، مانع اصلی هرگونه ابتکار سیاسی برای حل بحران غزه و مسئلۀ فلسطین، رویای دیوانهواری است که راستهای افراطی حاکم بر اسرائیل در مورد غصب دائمی سرزمینهای اشغالی فلسطین در سر میپرورانند. رژیم صهیونیستی متعهد به نابودی حماس است و میگوید به دلایل امنیتی، حتی حکومت تشکیلات خودگردان بر غزه را نمیپذیرد. مقامات تندرو صهیونیست بر این باورند که حماس و گفتمان آن باید برای همیشه از بین برود و در صورتی که رهبران مقاومت در دولت آتی فلسطین حضور داشته باشند، تلآویو بیچون و چرا با آن مخالفت خواهد کرد. زیرا با شناختی که از رهبران حماس دارند، از این نگران هستند که این جنبش گفتمان و عقاید خود را به جریانهای سیاسی فلسطینی هم تحمیل کند و در این صورت شرایط امنیتی برای اشغالگران به مراتب دشوارتر خواهد شد.
تشکیل دولت تکنوکرات هم که آمریکا و اعراب از آن دم میزنند تا اجرایی شدن فرسنگها فاصله دارد. چرا که ترکیب دولت تکنوکرات و میزان مسئولیت حماس در غزه هنوز مبهم باقی مانده که چشم انداز دولت ظاهرا فراگیر را تیره و تار کرده میکند.
چنین سناریویی پیش از این در لبنان مطرح شده بود و فرانسه و آمریکا سعی دشتند پس از انتخابات سال 2018 که با پیروزی مقاومت همراه بود، با دستاویز کردن اعتراضات سال 2019، بار دیگر مهرههای خود را روی کار بیاورند و حزبالله را از عرصه قدرت کنار بزنند اما رهبران این جنبش گفتند که تشکیل دولت تکنوکرات یا متخصص بدون حضور گروههای سیاسی پیروز در انتخابات پارلمانی محکوم به شکست است.
اگرچه بسیاری از گروههای فلسطینی و ناظران سیاسی معتقدند که تشکیل دولت ملی مقدمهای بر پایان شکافها بین فلسطینیان خواهد بود اما تجربه دو دهه گذشته نشان میدهد که میانجیگری منطقهای و بینالمللی در پایان دادن به شکاف سیاسی بین غزه و کرانه باختری شکست خورده است. تشکیلات خودگردان میخواهد همه امور امنیتی و سیاسی فلسطین را در اختیار داشته باشد اما ملت و گروههای مقاومت اجازه چنین کاری را نخواهند داد.
ماهیت جنگ غزه و نسلکشی رژیم صهیونیستی که اذهان جهانی را بیدار کرد، نشان داد مقاومت همچنان باقی خواهد ماند و هیچ نشانهای از نابودی آن وجود ندارد و تلاشهای دموکراسی مآبانه جبهه غربی-عربی هم نمیتواند مقاومت را از مسیر مبارزه با اشغالگران بازدارد.