الوقت- درحالی که صهیونیستها تلاش میکنند کابینهای تشکیل دهند که برای مدت چهار سال به فعالیت خود ادامه دهد و طی روال عادی انتخابات پارلمانی را برگزار کنند اما تجربه دهههای اخیر نشان داده که چنین سیستمی در سرزمینهای اشغالی جوابگو نبوده و احزاب نتوانستهاند کابینهای باثبات داشته باشند. کابینه نفتالی بنت، نخست وزیر اسرائیل هم پس از یکسال فروپاشید و قرار است تا سه ماه آینده انتخابات جدیدی برگزار شود، انتخاباتی که پنجمین دور آن در چهار سال به شمار میرود. درحالی که بر اساس ساختار انتخاباتی اسرائیل، در این مدت باید تنها یک انتخابات برگزار میشد.
ثبات سیاسی یکی از عواملی اصلی بقا و فروپاشی در همه کشورها به حساب میآید و هر چه ثبات بیشتر باشد، ماندگاری و ادامه حیات دولتها نیز به همان اندازه تقویت خواهد شد اما هر چه بیثباتی بیشتر باشد، روند افول و زوال حکومتها نیز زودتر محقق خواهد شد. رژیم صهیونیستی هم که تنها 74 سال از عمر جعلی آن میگذرد امروزه به دلیل رنج بردن از نداشتن یک کابینه باثبات که بتواند دوره قانونی خود را به سر برساند به شدت با بحران دست و پنجه نرم میکند.
اگرچه رهبران احزاب اپوزیسیون در اسرائیل همیشه از برگزاری انتخابات زودهنگام استقبال میکنند تا شانس خود را برای پیروزی محک بزنند اما در دو دهه گذشته هیچ حزبی نتوانسته با اکثریت قاطع پیروز انتخابات شود و برای تشکیل کابینه مجبور به ائتلاف با سایر احزاب بوده است. با این حال همیشه تضاد منافع بین رهبران احزاب سبب شده تا عمر این کابینهها کوتاه باشد تا سریال تکراری انتخابات زودهنگام و همان دور باطل سیاسی ادامه داشته باشد.
بخش قالب جامعه صهیونیستی و ناظران خارجی بر این باورند که این بار هم انتخابات آتی نمیتواند به بحران سیاسی پایان دهد و فصل جدیدی از بیثباتی در سرزمینهای اشغالی ادامه خواهد داشت. همچنانکه اسحاق هرتزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی هم به این مسئله اعتراف کرده و گفته که برگزاری انتخابات متعدد کنست، برای اسرائیل فایدهای ندارد و حتی مضر و ناسالم است. چنین دیدگاهی از سوی مقامات ارشد اسرائیل نشان میدهد که بحرانهای سیاسی دیگر قابل حل شدن نیست. نظرسنجی رسانههای صهیونیستی هم حاکی از این است که انتخابات آتی هم به سرنوشت ادوار قبلی دچار خواهد شد و کابینهای هم اگر تشکیل شود عمر آن کوتاه خواهد بود. بنابراین، انتظار نسبت به تغییرات اساسی در نتایج انتخابات آتی سرابی بیش نیست و به اذعان کارشناسان اسرائیلی، این مسئله به تدریج این رژیم را به سمت پرتگاه و نابودی خواهد کشاند. انتخابات زودهنگامی که به گفته اسرائیلیها در حکم خودسوزی برای احزاب است و علاوه بر اینکه افق روشنی برای آن وجود ندارد، حتی میتواند تبعات امنیتی به همراه داشته باشد. از طرفی، برگزاری انتخابات مکرر هزینههای زیادی را نیز بر دوش شهروندان رژیم میگذارد و در آینده میتواند به تشدید اعتراضات داخلی منجر شود کما اینکه در سه سال گذشته بارها شاهد اعتراضات مردمی در سراسر سرزمینهای اشغالی بودهایم.
بحران کابینه آیینه تمامنمای آشفتگی داخلی
فروپاشی مکرر کابینهها ناشی از اختلافات سیاسی و داخلی بین احزاب است که بر سر بسیاری از موارد دچار اختلاف نظر هستند. یکی از دلایلی که سبب کوتاه شدن عمر کابینهها در تلآویو میشود این است که هیچ یک از احزاب راست و چپ و میانه رو نمیتواند اکثریت را در انتخابات کسب کنند. اگرچه راستهای افراطی در دو دهه گذشته قدرت بیشتری نسبت به میانه روها داشتهاند و نخست وزیران از این احزاب انتخاب میشدند اما این احزاب نیز مجبور بودند با سایر گروههای سیاسی ائتلاف کنند ولی همیشه اختلاف بین احزاب بر ثبات در کابینه سایه انداخته و نتیجه آن نیز همیشه انحلال پارلمان بوده است. بنابراین، تنها راه غلبه بر بحران سیاسی، این است که هر یک از این احزاب اکثریت را از آن خود کند و این مسئله هم به دلیل تعدد احزاب امکان پذیر نیست.
ساختار انتخاباتی اسرائیل که اجازه میدهد حتی احزاب کوچک با کسب حداقل 3.5 درصد حد نصاب، بتوانند وارد پارلمان شوند در چرخه بیثباتی سیاسی نقش مهمی دارد. بنابراین، میتوان ریشه اصلی بیثباتی سیاسی در اسرائیل را تکثرگرایی حزبی درنظر گرفت و همین مساله سبب میشود که احزاب دخیل در کابینه ائتلافی، اقدام به باج خواهی کنند و از آنجاکه ثبات کابینهها نیز به مویی بند است با خروج احزاب نیم بندی هم عمر آنها پایان مییابد.
باتوجه به اینکه ترکیب کابینهها نامتجانس است و همه احزاب راست، میانه رو و حتی عرب در آن حضور دارند، راه سیاستورزی هم سختتر میشود و همواره اختلافنظرها به تصمیمگیری بر سر موضوعات مهم سایه میاندازد، تا جایی که شهروندان صهیونیستی خواهان تغییر قوانین انتخاباتی هستند چرا که به اذعان آنها ادامه روال کنونی، نه تنها گشایشی ایجاد نمیکند بلکه بدتر رژیم را به پرتگاه خود نزدیکتر میکند.
تحلیلگران صهیونیستی با انتقاد شدید از سیاستهای تلآویو، معتقدند که کشمکشها بین احزاب در داخل کابینه و پارلمان به طرز بیسابقهای افزایش یافته و همه احزاب ساز خود را میزنند و بر سر هیچ یک از موضوعات اجماع ندرند.
شکافهای سیاسی چنان بالا گرفته است که حتی رسانهها و مقامات این رژیم بر این باورند که دشمن اسرائیل، حزبالله و گروههای فلسطینی و ایران نیستند بلکه خود صهیونیستها هستند که ناخواسته راه فروپاشی این رژیم را تسریع میکنند. بنابراین، میتوان گفت که بیثباتی سیاسی اسرائیل آینه تمام نمایی از ساختار جامعه صهیونیستی در آینده نیز هست و نشان میدهد که شکافهای سیاسی به مروز زمان در بافت و بدنه اجتماعی نیز سرایت خواهد کرد و همین مسئله بحرانهای جدیدی را پیش روی سران این رژیم قرار خواهد داد. تحولات یکسال اخیر نشان داد که تغییر در مهرههای سیاسی و رفت و آمد رهبران نه تنها کمکی به حل اختلافات احزاب در داخل این رژیم نکرده بلکه اوضاع را بیش از پیش پیچیدهتر هم کرده است.
از سوی دیگر، یکی از دلایل بیثباتی کنونی در رژیم صهیونیستی به شکست پروژههای این رژیم در تحقق آرمانهای جهانی خود بر میگردد. صهیونیستها در ابتدا دنبال تحقق ایدئولوژی دولت-ملت سازی یهود بودند و با شعارهای خود یهودیان را از سراسر دنیا تهییج میکردند تا به سرزمین موعود سفر کنند و همین مسئله عامل ثبات ساز سیاسی در دهههای اول تاسیس اسرائیل بود اما با گذشته 7 دهه، این عامل وحدتآفرین از بین رفته و جامعه صهیونیستی اکنون از ملیتهای مختلفی تشکیل شده است که به این آرمان شکست خورده چندان علاقهای ندارند. حتی دهها هزار نفر از صهیونیستها که از فرایند دولت-ملت سازی سرخورده شدهاند در سالهای اخیر از اسرائیل مهاجرت کرده و به سرزمین اصلی خود بازگشتهاند. ایجاد یک هویت واحد در جامعه صهیونیستی همیشه بزرگترین دغدغه سران تلآویو بوده و به رغم تبلیغات گسترده اما نتوانستهاند در تحقق چنین رویایی موفق باشند.
به نظر میرسد تبعیض نژادی و شکاف بین رهبران سیاسی و شهروندان اسرائیلی به بیماری مزمن در سرزمینهای اشغالی تبدیل شده است و موجودیت این رژیم را به هزاران تکه از پازل تبدیل کرده و با قطبی گرایی شدیدی که در جامعه صهیونیستی حاکم شده است، هر آن احتمال فروپاشی از درون وجود دارد.