الوقت- به موازات داغتر شدن مبارزات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، تداوم بحثها درباره پیروزی یا شکست راهبرد این کشور در سوریه و عراق نیز تشدید شده است، این موضوع سبب ایجاد رقابت بر سر ارایه پیشنهادها و توصیههایی درباره چگونگی واکنش آمریکا به مداخله روسیه در جنگ داخلی سوریه نیز شده است. توصیه هایی که از کاهش مداخله آمریکا در جنگ تا تشدید فعالیت های نظامی ایالات متحده برای پاسخ به اقدامات ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را شامل می شود.
هرچند که بسیاری از این پیشنهادها، دهن پرکن به نظر می رسند، اما همه آنها تا حدودی ایدهآلیستی و غیرواقعبینانه هستند. برای مثال، در حالی در یک بیانیه رسمی از عبارت «آمریکا باید حضور خود را مجددا به اثبات برساند» استفاده شده است که این کشور برای مقابله با اقدام نظامی پوتین در سوریه، تنها به ارائه توصیه به کشورهای همسایه برای ممانعت از استفاده روسها از حریم هوایی آنها و یا تحریم شرکتهای دفاعی روسیه بسنده کرده است.
صرف نظر از راهبرد بلندمدت پوتین، روشن است که روسیه سرنگونی متحد خود در دمشق را برنمیتابد. روسیه میخواهد حیات نظام اسد، یعنی تنها شریکش در خاورمیانه تضمین شود تا تنها پایگاه دریایی روسیه در مدیترانه محفوظ بماند. این امر به معنای دفاع از دولت سوریه و در واقع هدف قرار دادن شورشیانی است که دولت سوریه را در بخش غربی کشور محاصره کرده اند. این شورشیان شامل وابستههای القاعده مثل جبهه النصره و نیروهای سکولار مورد حمایت غرب هستند. اما داعش که بیشتر در شرق سوریه متمرکز است، تهدیدی فوری برای روسیه محسوب نمی شود، هر چند که حضور تقریبا 2500 مسلمان چچنی و قفقازی در صفوف داعش، روسیه را از وضعیت آینده سوریه نگران کرده است.
با همه این احوال، مداخله نظامی روسیه در سوریه یک مزیت گستردهتر نیز برای روس ها داشت، چرا که موجب شد توجه جامعه جهانی از اوکراین و توجه مردم عادی روسیه از مشقتهای اقتصادیشان منحرف شود.
اما در این بین، آمریکا و متحدانش اهداف دیگری را دنبال میکنند که موجب پیچیدگی راهبردی اوضاع روسیه می شود. در حالی که گسترش داعش و ترس از بازگشت آنان به وطنشان باعث شده که نابودی این گروه و نه سرنگونی اسد، به اولویت قابل قبول سیاسی غرب تبدیل شود، اما دشمنان داعش در غرب سوریه به همراه ترکیه، اردن و پادشاهان حاشیهنشین خلیجفارس خواهان سرنگونی اسد و جایگزینی آن با دولتی فراگیر با اکثریت سنی هستند.
با این حال، فقدان جایگزینی مناسب برای اسد از خصومت غرب با نظام وی نکاسته است. بی شک قدرت های غربی از نیروهای مخالف اسد در مقابل نیروهای دولتی حمایت می کنند، هرچند که این نیروها دارای عناصری افراطی هستند. از طرف دیگر، غرب نمی خواهد که آشوب لیبی در سوریه هم تکرار شود و با رفتن اسد کشور به هرج و مرج بیفتد. همچنین، آنها نمی خواهند که علویان و مسیحیان طرفدار اسد به دست به اصطلاح جهادگرایان قتل عام شوند. پس در این شرایط پیچیده چه کاری باید انجام داد؟ در زیر به پنج گزینه اشاره میشود :
مقابله: صرف محکوم کردن، کاری از پیش نمی برد و سوریه هم آنقدر برای آمریکا نمیارزد که کسی درگیری نظامی با روسیه را پیشنهاد کند. با این حال، بسیاری معتقدند که پاسخ قدرتمند آمریکا باید دارای گامهای عملی باشد. تعدادی از پیشنهادهای بلندپروازانه مستلزم استقرار حدود 25 هزار سرباز آمریکا در عراق (با فرض موافقت عراق) و اعزام 10 هزار نیروی دیگر به سوریه برای هدایت ارتش ائتلاف منطقهای برای نابودی داعش است. اما گامهای واقعگرایانهتر عبارتست از اعلام منطقه پرواز ممنوع در خارج از محدوده دولت سوریه یا خارج از منطقه حملات هوایی روسیه. همچنین، آمریکا می تواند برای حمایت از شورشیان سکولار، آشکارا نیروی زمینی اعزام کند. علاوه بر این، آمریکا می تواند از نارضایتی اروپا از مداخله روسیه در اوکراین بهره ببرد و تحریمهای اقتصادی مضاعفی را علیه این کشور اعمال کند.
کنفرانس صلح بین المللی: هر چند که آمریکا خواهان کنارهگیری فوری اسد است، اما بایستی حل و فصل تنشها را بعد از کنارهگیری اسد بر عهده گرفته و کمک کند تا دولت جدید قادر به آشتی با شورشیان و برقراری حاکمیت در قلمرو ملی سوریه باشد. به ویژه آنکه جنگ برای سوری ها دیگر از تغییر نظام فراتر رفته و تقریبا به جنگ فرقهای و مذهبی تبدیل شده است. حتی اگر اسد کنار بکشد، مدافعان علوی و مسیحی رژیم، سلاح بر زمین نخواهند گذاشت و به سختی می توان تصور کرد که جبهه النصره و سایر شورشیان از جنگ صرفنظر کنند. داعش هم که به هیچ نوع توافقی گردن نمی نهد .
آتش بس افزایشی: آمریکا میتواند به جای حمایت از یک توافق بزرگ برای پایان جنگ، از مجموعهای از آتشبسهای محلی حمایت کند. اکنون بازگرداندن سوریه به وضع قبل از 2011 تقریبا غیرممکن است. این گزینه به معنای پذیرش تقسیم بندی فعلی سوریه به صورت تعدادی استان و پذیرش طرفین مسلح در آنجاست. در این صورت، بعد از انعقاد توافق، نیروهای بینالمللی به برقراری صلح در این محدودهها کمک میکنند و عملیات نظامی علیه داعش هم توسط هر دو طرف یعنی ائتلاف آمریکا و نیروهای هوایی روسیه ادامه مییابد.
حمایت از مخالفان میانه رو: با وجود بیش از 12000 سورتی پرواز برای حمله هوایی به داعش، این گروه تابهحال از بین نرفته و حمایت ایران و روسیه از اسد هم نتوانسته شورشیان مخالف را نابود کند. در حالیکه آمریکا نمیتواند جلوی بمباران روسیه را بگیرد، میبایست حمایت خود از شورشیان غیرداعشی را افزایش دهد. از طرفی، کشورهای حاشیه خلیج فارس هم به حمایت بیشتر از شورشیان مخالف رو آورده اند. در نتیجه، باید هدف همه این طرف ها صرفا سرازیر کردن سلاح و مهمات به شورشیان میانه رو باشد.
مهار: در این روش، آمریکا به بمباران داعش و جبهه النصره ادامه می دهد و به کردها در مقابل داعش کمک می کند. با این حال، ایالات متحده برای سرنگونی اسد نیروی زمینی اعزام نکرده و قصد اعلام منطقه پرواز ممنوع هم ندارد. همچنین آمریکا سرمایهگذاری قابل توجهی در فعالیت های نظامی برای سرنگونی اسد انجام نداده و حمایت خود از شورشیان مخالف را نیز چندان افزایش نمیدهد. در عوض، آمریکا با پیروی از اقدام محتاطانه، مداخله خود را در این جنگ داخلی که جز بدتر کردن اوضاع، کمکی به آن نخواهد کرد محدود می کند .
هدف از بیان این گزینه ها عبارتست از ترغیب تفکر منطقی بر پایه فرضیههای واقعی؛ هرچند که در حال حاضر اوضاع سوریه بیانگر تصویری هولناک است، اما نبایست فراموش کرد که اوضاع سوریه مشکلی درازمدت است که راه حل کوتاهمدت بر آن چاره ساز نیست و بنابراین، آمریکا هم باید عاقلانه و طبق منافع ملی خود عمل نماید.
اندیشکده رند