الوقت- در حالی که قرار است طالبان چینش اعضای دولت جدید افغانستان را طی روزهای آینده مشخص کند تا نشان دهد که وضعیت سیاسی و کنترل کامل شرایط افغانستان را به دست گرفته است، اما بخشی از مخالفان داخلی سرسخت طالبان در دره پنجشیر سلاح به دست گرفته و اعلام میکنند که تا قبول شرایط آنها حاضر به تسلیم این منطقه به نیروهای طالب نخواهند بود. پنجشیر منطقه ای کوهستانی در شمال کابل وُ آخرین ولایتی است که به کنترل طالبان درامده است.
در روزهای اخیر با هجوم طالبان به دره پنجشیر، این منطقه صحنه درگیری میان شبه نظامیان طالبان و «جبهه مقاومت ملی» تحت رهبری احمد مسعود فرزند احمدشاه مسعود بوده است. به گزارش الجزیره طالبان ادعا کرده است که (جبهه مقاومت) خواستار حفظ سلاح های خود است و احمد مسعود هم خواستار سهم ۳۰درصدی در دولت جدید میباشد. احمد مسعود روز چهارشنبه گذشته در گفتگو با سی ان ان گفته بود که مقاومت همچنان به دنبال مذاکره با طالبان است؛ اما «این مذاکره راه به جایی نبرده است». در مقابل رهبر طالبان هم اعلام کرده که مذاکرات به بنبست رسیده و نبرد اجتناب ناپذیر است.
در چنین شرایطی جبهه مقاومت که بخشی از رهبران سیاسی و نظامی دولت و ارتش پیشین افغانستان را در خود میبیند از همه مخالفان امارت اسلامی خواسته که به کارزار نظامی جنگ با طالبان بپیوندند. با ادامه نبرد برای پنجشیر ، گزارش هایی از نزاع قدرت میان طالبان- شبکه حقانی نیز منتشر شده است که نشان می دهد قدرت گیری طالبان به آن اندازه که رعدآسا کابل را تسخیر کرد، بیدردسر نخواهد بود. بر این اساس به نظر میرسد که در کوتاه مدت میز مذاکره و راهحلهای سیاسی جای خود را به سنگرهای جنگ و شنیدن سخن از زبان تفنگ داده است. موضوعی که خطر شکلگیری جنگ داخلی در افغانستان را محتمل کرده است.
جنگ داخلی در افغانستان، مینگذاری آمریکا برای رقبا
فرار نظامی آمریکا از افغانستان اگرچه به دلیل شکست در مأموریت دو دههای نابودی طالبان و تسلط بر اوضاع این کشور بسیار مهم با موقعيت بي بديل در قلب آسيا و مشرف بر چهار حوزه ژئوپليتيكي آسياي مركزي، شبه قاره، خليج فارس و جنوب و شرق آسيا صورت گرفت اما شکی در این قضیه وجود ندارد که استراتژیستهای آمریکایی نقشه ترک افغانستان را بر مبنای مینگذاری شرایط این کشور برای رقبایی چون چین، روسیه و ایران طرحریزی کردهاند.
بنابراين در حالی که حضور و دسترسي مستقيم به افغانستان در دو دهه گذشته ارزش بالايي در ژئواستراتژي ايالات متحده برای تنظیم نظم جديد جهاني مورد نظر خود در دوران پس از فروپاشی شوروی داشت، شکست پرهزینه در رسیدن به این هدف (به دلایل مختلف) و تبدیل شدن افغانستان به ویتنام دیگری برای کاخ سفید، موجب شد تا سیاستمدران این کشور با برآورد شکلگیری بحران پس از خروج یکباره از افغانستان، به دنبال چالشآفرینی برای رقبای اصلی خود در عرصه بین المللی یعنی چین، روسیه و ایران باشند که جملگی دارای منافع مهمی در تحولات افغانستان هستند.
بحران آوارگان، کاهش ثبات منطقهای، شکلگیری کانون جدید تروریسم در منطقه، ترویج فرقهگرایی و تنشهای قومی در محیط امنیتی کشورهای همجوار با افغانستان، مواد مخدر، اخلال در روند همگرایی اقتصادی درون منطقهای و چندمنطقهای با توجه به موقعیت ژئواستراتژیک افغانستان، که جملگی از اثرات و تبعات ایجاد جنگ داخلی خواهد بود، میتواند منافع دولتهای مذکور رقیب آمریکا را به چالش بکشد. تنها برای یک نمونه بخش مهمی از مگاپروژه بلندپروازانه چین با نام «کمربند - جاده» برای به دست گرفتن شریان تجارت بینالمللی در آینده، از آسیای میانه میگذرد و از افغانستان نیز به عنوان دروازه ورود به این منطقه یاد میشود. از این نظر تحولات افغانستان در استراتژی مهار چین نقشآفرین خواهد بود.
از این رو باید گفت سخنان وزیر دفاع آمریکا در مورد اینکه به احتمال زیاد شاهد شکلگیری جنگ داخلی در افغانستان خواهیم بود بیشتر از آنکه پیشبینی یک ناظر تحولات باشد سرنخی است که او از طرح آمریکا برای تحولات آینده افغانستان به دست میدهد. در واقع پایان اشغال نظامی افغانستان به طور حتم پایان دخالتها و طرحهای دولت آمریکا در افغانستان نخواهد بود.
اهرم انفجار در دست طالبان
طالبا به دنبال آن است که با دادن کمترین امتیاز به مخالفان حداکثر نقش آفرینی در آینده تحولات را داشته باشد تا ساختارهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی مورد نظر خود را برپا سازد. از طرفی اما دیپلماسی منطقه ای سران طالبان در هفتههای اخیر و مذاکرات عیان و نهان یکسال گذشته آنها با طرفهای منطقهای بر رعایت منافع همسایگان افغانستان در دوران حکومت امارات اسلامی خواهد بود. طبیعتاً بخش اصلی و مهم این منافع جلوگیری از بیثباتی افغانستان میباشد که مخرج مشترک منافع این بازیگران و زیربنای شکلگیری بحرانهای دیگر میباشد. بیتردید تلاش برای تسخیر سریع پنجشیر با استفاده زور نظامی، سرکوب رقبا و مخالفان، حرکت در مسیر کسب انحصار قدرت، نادیده گرفتن موازین بین المللی در مورد حقوق اقلیتهای دینی و قومی و سرکوب فرآیندهای دموکراتیک در افغانستان اقداماتی در تعارض با شعارهای داده شده و عامل برانگیختن حساسیت همسایگان، به خطر انداختن پایههای مشروعیت داخلی و خارجی حکومت جدید و ثبات آن، و در نهایت بازی کردن در زمین نقشه شوم آمریکا و غرب برای آینده افغانستان و منطقه میباشد.