الوقت- رفتار و عملکرد داعش در سوریه و عراق مبتنی بر تأثیر دوگانه محیط و اندیشه است و این عملكرد در حوزه روانشناسی سیاسی تابعی از حاصل جمع و تلفیق عناصر روانشناختی، ایدهها و انگاره های ذهنی به شدت سیاسی شده تلقی میشود، بهطوریکه محیط و اندیشه روانی نقش و تأثیر زیادی در رفتار سیاسی این گروه تکفیری مسلح دارد، زیرا محیط، انگیزه روانی، اراده و توانمندی لازم برای دست زدن به اقدام خشونتبار و نفوذ در این دو محیط جغرافیایی و سیاسی را فراهم کرده است.
در مطالعه رفتار و عملکرد داعش از بعد روانشناسی سیاسی میتوان به برخی انگیزههای روانی و بسترهای جامعهشناختی اشاره کرد:
1 . فراهم شدن شرایط روانی برای اقدام (احساس بیعدالتی یا ایجاد جذابیت)؛
2 . نیاز به وابستگی و تعلق (خلافت گرایی)؛
3 . میل به شأن و مقام اجتماعی (هویت)؛
4 . كسب پاداش مادی یا اخروی (ایجاد جذابیتهای دنیوی و دعوت به بهشت پس از مرگ).
در راستای تبیین علمی ریشههای افراطگرایی و تندروی، تئوریهای مختلف، با اتكا به ابعاد خاصی از منظومه روحی ــ روانی انسان ارائهشده و بر مبنای تجربیات موجود، مورد ارزیابی قرارگرفتهاند. دستیابی به دركی روشن از روانشناسی سیاسی داعش به مثابه رفتارهای مبتنی بر خشونت، نیازمندِ سببشناسی پرخاشگری و خشونت بیشازحد است .
روانشناسی سیاسی داعش با بازشناسی موقعیتهای اجتماعی (محیط) و ویژگیهای فردی (مبانی اندیشه) رهبران فکری، سیاسی و نظامی آن موردتوجه قرارگرفته است. از این منظر، داعش بیش از آنكه یك جریان مذهبی ـ آنگونه كه خود وانمود میكند ـ شناخته شود، یك جریان اجتماعی كه بازتاب سرخوردگیها در جهان اسلام است، دیده شده است که دارای مؤلفههای زیر میباشد .
1. خودمحوری (خودرأی بودن): تفسیر به رأی و خودرأیی از ویژگیهای گروههای تکفیری است درحالیکه در دین اسلام توصیهشده از خودمحوری و خودرأیی به دور باشند؛ زیرا ریشه در تکبر دارد. در مطالعه روانشناسی داعش اولین شاخصهای که میتوان در این سازمان مسلح مشاهده کرد، خودمحوری شدید در آن است.
با مطالعه وضعیت داعش به نظر میرسد عملکرد این گروه پس از ورود به سوریه و بازگشت مجدد به عراق این خودمحوری و بهتبع آن جذب نیرو، سرزمین و منابع هنگفت مالی افزایشیافته است. تا جایی که میتوان این خودمحوری در رفتار داعش را از زمان ورود آن به سوریه به وضوح ملاحظه کرد. خودداری داعش از پذیرش نظریهپردازی و ادبیات اسلامی دیگران نشان میدهد که داعش یک باند است که دین را پوشش رفتارهای خودکرده و رفتارهای آن ارتباطی با عمق فرهنگ اسلامی ندارد و تنها از شعارهای اسلامی استفاده میكند (طرفداران آن در اینترنت تنها شعار میدهند و کلیپها و سرودهای حماسی را پخش میكنند) که همگی آنها از مضمون زنده فرهنگی تهی هستند .
2. جهالت و خباثت فردی گروه (نفاق- تفرقه): یکی دیگر از مؤلفههای تأثیرگذار در روانشناسی این گروه تکفیری، نادانی و خبیث بودن آنها است؛ زیرا این گروه به دنبال گسترش دامنه تصرفات خود هستند و با ابزارهای تخریب روحیه، گسترش بیاعتمادی و تفرقه بین گروههای متعدد اسلامی و غیر اسلامی به دنبال اهداف خود و متحدانش هستند.
3. وحشتآفرینی و محبوبیت نمایی: رویکرد دوگانه و متضاد گونه داعش در فضای رسانهای و عملکرد آن در رفتار سیاسی این گروه ناشی از روانشناسی داعش اساساً متکی به ایجاد وحشت، خشونت و رعبافکنی است.
تصاویر سر بریدن، آتش زدن و ترور تنها بخشی از پیامی است که داعش دائماً به دنبال ارسال آن است. این تندروهای ملحق شده به داعش که احیاناً از سازمانهای جهادی دیگر جداشدهاند، همانهایی هستند که ابوبکر بغدادی با این بُعد روانی علیه آنها سوءاستفاده میكند.
درحالیکه سازمانهای دیگر قوانین و محدودیتهای خاصی نسبت به تمایل جنگجویان خود به سمت تکفیر و بیبندوباری و فساد علیه مخالفین خود دارند، بغدادی آزادی کاملی برای انجام هرگونه عمل زشت، انفجار و خشونت نهفته در افراد این سازمان قائل است .
طبعاً در بین این جنگجویان افرادی هستند که اساساً به دنبال همین اقدامات ناصواب هستند. واژههای «پیروزی، ترس و ذبح» واژههایی رایج هستند که این سازمان بهطور عادی از آنها استفاده میكند و تصاویر انفجارها و جسدهای آویزان شده و چاقوهای در حال ذبح کردن سر قربانیان را بهراحتی و بدون هیچ ابایی منتشر میسازد .
این وحشیگری در کنار انفجارهای انتحاری مراکز و ایست و بازرسیها، بیانگر استراتژی مهم جنگ توسط این سازمان است که نیروهای جانبرکف زیادی در سطوح بالا دارد، بااینحال قدرت جنگی مناسبی در مواجهات میدانی از آن مشاهده نمیشود.
این استراتژی انتحاری که قویترین و پیشرفتهترین سازمانهای امنیتی جهان را عاجز کرده است، تأثیرات زیادی در یک منطقه سرشار از هرجومرج و گروههای کم امکانات دارد؛ نکته قابلتوجه این است که داعش به رویارویی با این گروهها و کسب اراضی از آنها عادت کرده است.
4. خودشیفتگی: گروه داعش به دنبال سرزمینی است که در آن خودنمایی کند؛ زیرا توان نیروهای داعش فرسایش یافته و از طرف دیگر هیچگونه جایگاهی در جوامعشان برای آنها وجود ندارد. ازاینرو نیروهای داعش با خودشیفتگی کامل مکانهایی را مصادره کرده و مردم را به اطاعت و بیعت با خودشان مجبور ساختهاند و بدون این ویژگی هرگز نمیتوانستند این کارها را انجام دهند .
مفهوم خودشیفتگی در عدم پذیرش انتقاد متجلّی میشود، ازاینرو انتقاد و نقد هرچقدر سازنده هم باشد، هیچگونه جایگاهی در مقابل اعضای داعش ندارد. آنها در رفتار خود مدّعی حقی هستند که هرگز در مورد آن مذاکره نخواهند کرد .
5. تحقیر افراد و محیط جغرافیایی تحت تسلط: خلافت و دولت داعش، داعیه مبارزه با استبداد و یا استعمار ندارد بلکه اساس آن طایفهای است و ادبیات موجود در این گروه مملو از معانی و واژههای مبتنی بر دشمنی با یکدیگر است، داعش در شیطنت علیه دیگران و گسترش دایره اقدامات شیطنتآمیز ید طولانی دارد تا جایی که اسلامگرایان را وارد این دایره میكند. یکی از انگیزههای افراط در خشونت، تحقیر کردن قربانیان است.
داعش از طریق تبلیغات گسترده علیه قربانیانش، آنها را ازنظر روحی و روانی و فکری تحقیر میكند؛ یا آنها را کافر میخواند و یا مرتد میداند (کسانی با آن بیعت نمیكنند) و یا خارجی (خوارج) معرفی میكند و باهدف به حاشیه راندن رقبای خود دائماً در حال استفاده از الفاظ طایفهای، مذهبی و ایدئولوژیک علیه آنهاست.
طبیعتاً بعدازاین کار، برای داعش و اعضایش تجاوز به ناموس این مردم و کشتن و یا مصادره داراییها و کوچاندنشان کاری ساده خواهد بود زیرا آنها دیگر عملاً ارزشی برای این گروه ندارند. تصمیم این گروه برای استفاده از چنین شیوهای جهت به حاشیه راندن مردم و تحقیر آنها، به این معناست که گسترش این دایره هرگز متوقف نخواهد شد، بنابراین زمینه عقلانیت در بین داعش، سطحی و محدود است.