الوقت- یادداشت حاضر سطح تحلیل بین المللی مقاومت کوبانی را در قالب پنج مولفه اساسی مورد بررسی و واکاوی قرار میدهد. در دو بخش پیشین از یادداشتهای کوبانی یک سال پس از مقاومت؛ خوانش داخلی و منطقهای از مقاومت کوبانی ارائه شد. اکنون در این نوشتار تلاش خواهد شد تا با نگاهی به مقاومت کوبانی پس از یک سال از شروع آن، به درکی از نتایج بینالمللی این رخداد برسیم.
نخست، همبستگی رسانهای و رساندن صدای مقاومت کوبانی به جهانیان
بیشک صدای مقاومت کوبانی را، رسانههای مختلف به گوش جهانیان رساندند. در دوران محاصره و مقاومت، رسانههای مختلفی از کشورهای جهان، به بازتاب اخبار این رخداد میپرداختند. رسانهها با انتقال اخبار مرتبط با این موضوع و تصویرپردازی از ابعاد مختلف محاصرهی کوبانی، موجبات آگاهیرسانی و همبستگی بینالمللی با نیروهای مقاومت و یگانهای مدافعین خلق (ypg ) را ایجاد نمودند. مهمترین بخشی که در ابعاد مختلف (فارغ از قابلیت نقد و تحلیل آن)، به وسیلهی رسانههای گوناگون برجسته میشد، حضور زنان در خطوط مقدم مقاومت بود. برنامههای مختلفی به مصاحبه با فرماندهان و نیروهای زن حاضر در یگانهای مدافعین زنان پرداخته و تلاش داشتند تا این قسمت از مقاومت را که نمودی از حضور پررنگ زنانی مبارز بود، به شکلی متفاوت و امری بدیع در خاورمیانه بازتاب دهند. پس یکی از پیامدهای مقاومت را باید در توجه رسانهها به کردستان سوریه و کوبانی و سیاستورزی کردها و نیز اهمیت حضور زنان مبارز در این منطقه دانست.
دوم، همبستگی چهرههای سیاسی و رهبران دولتها با مقاومت
اگر تا پیش از محاصرهی کوبانی و شکست داعش، بیشتر رهبران جهان نه شناختی از کوبانی داشتند و نه توجهی به کردهای سوریه میکردند، پس از آن، کردهای سوریه و فرماندهان نظامی و سیاسی آن بدل به چهرههای جهانی شده و رهبران و شخصیتهای سیاسی از کشورهای غربی و اروپایی به دعوت و استقبال و اعلام همبستگی با آنها پرداختند. در صف مقدم این پیشوازی از رهبران مقاومت، کشورهای اروپایی قرار دارند. فرانسوا اولاند در کاخ الیزه از آسیه و نسرین عبدالله، فرماندهان یگان مدافعین خلق و رهبر مشترک حزب اتحاد دموکراتیک استقبال کرد. در ایتالیا و چند کشور دیگر برای آنها جشن و کنفرانس برگزار شد. احزاب سوسیالیست و فمنیست با اعلام همبستگی با کردهای سوریه و مقاومت کوبانی پرداخته و مسالهی کوردهای سوریه را به پارلمانهای کشورهایشان کشاندند. رهبران بیشتر کشورهای اروپایی و غربی به ستایش از مبارزان کرد پرداخته و آنها را الگوی اصلی مبارزه با داعش معرفی نمودند. پوتین در روزهای اخیر اعلام نمود که کردها و دولت اسد، تنها نیروهایی هستند که بر علیه داعش میجنگند.
سوم، همبستگی لجستیکی کشورها در راستای همکاری با کردها در مقابل داعش
مهمترین پیامد مقاومت کوبانی و شکست داعش برای کردهای سوریه را باید در حمایتهای لجستیکی کشورهای غربی از یگانهای مدافعین خلق دانست. کردها برای شکست داعش و نیز پیشروی برای عقب راندن آنها، نیازی فوری به سلاح و کمکهای تدارکاتی داشتند. در همین راستا حمایتهای هوایی جنگندههای آمریکایی از نیروهای کردی را باید اساسیترین فاکتور برای کردها در شکست داعش دانست، چرا که کردها نقش نیروهایی قابل اطمینان را برای مقابله با داعش بازی میکردند. اخیرا نیز سرگی لاوروف، وزیر خارجهی روسیه اعلام نموده که ما به کردهای کمک نظامی کردهایم. کردها در شرایط فعلی اهمیت این حمایتها را درک نموده و میدانند بدون کمک جنگندههای آمریکایی قادر به پیشرویی چندانی نخواهند بود. در این میان تلاش ترکیه برای تجدید نظر آمریکا در حمایت از مبارزان کرد و نیز عدم اعلام صریح حمایت آمریکا از آنها، موجبات تردیدهایی را ایجاد نموده، لاکن غرب به خوبی میداند که کردها در سوریه، جریان اصلی مبارزه با داعش را پیش میبرند و ضروری است که به آنها کمک شود.
چهارم، حضور صدها نیروی خارجی در صفوف نیروهای یگانهای مدافع خلق
پس از محاصرهی کوبانی و بازتاب تصاویر و اخبار هولانک از حملهی داعش به این شهر، در کنار پیوستن نیروهای خارجی جهادی به صفوف داعش، شاهد گسترش حضور افرادی از کشورهای مختلف به خصوص آمریکا، انگلستان، آلمان، فرانسه، کانادا و ... در میان نیروهای مدافعین خلق هستیم. آماری دقیق از تعداد این افراد که برای آزادی و دموکراسی و مبارزه با ترور به صفوف کردهای پیوستهاند وجود ندارد، اما خود منابع کردی تعداد این افراد را بیش از 400 نفر اعلام کردهاند. در این میان نیز یک حزب چپگرای ترکیه که گفته میشود در نبرد چهار ماهه کوبانی علیه گروه داعش، در کنار یگانهای مدافع خلق جنگیدهاند، تلاش داشت یک بریگاد بین المللی در کانتونهای کردستان سوریه ایجاد نماید. حزب کمونیست لنینیست مارکسیست (م.ل.ک.پ)، از احزاب چپ ترکیه است، که میخواست یک بریگاد انترناسیونال متشکل از داوطلبانی که از سراسر جهان به نیروهای روژاوا (غرب کردستان) پیوستهاند تشکیل دهد.
پنجم، مطرح شدن الگوی خودمدیرتی دمکراتیک در سطح بینالمللی
اگر الگوی خودمدیریتی دموکراتیک تا پیش از 2011 در قالب نظریهای سیاسی منشعب از اندیشههای اوجلان بود، پس از جنگ داخلی سوریه و خروج نیروهای دولت مرکزی از کردستان سوریه در قالب سه کانتون عفرین، کوبانی و جزیره، به شکل عملیاتی درآمد. نظریهی خودمدیریتی دموکراتیک که خواهان استقرار دموکراسی رادیکال توسط خود مردم برای مردم است، پس از حوادث کوبانی، و به عنوان مدل سیاستورزی کردها؛ که راه سوم آنها در برابر مدل دولت سرمایهداری و نیز سوسیالیستی است، در کردستان سوریه به گوش جهانیان رسید. مقاومت کوبانی فرصتی را ایجاد نمود تا همبستگی جهانی با این مدل از سوی طیفهای مختلف و روشنفکران و آکادمیسنهای اعلام شود، حضور شخصیتهایی چون دیوید هاروی که در ارتباط با مسئله جغرافیای شهری در عصر سرمایهداری کتابهای بسیاری نوشته است، مثالی روشن از این حمایتهاست. این الگو اکنون در مرحلهی امتحان پس دادن است و باید منتظر بود که در عصر دولت- ملتها تا چه اندازه مورد پذیرش منطقهای و بینالمللی قرار میگیرد و میتواند موفق عمل کند.
نتیجهگیری
به عنوان یک نتیجهگیری کلی باید گفت که مقاومت کوبانی آنچنان که در خوانش سهگانهی داخلی، منطقهای و بینالمللی آن مورد بحث قرار گرفت، پیامدهای مهمی برای کردستان سوریه (روژئاوا) به همراه داشت. تلاش نگارنده در سه یادداشت بر این بود تا برجستهترین این بازخوردها را از محیط داخلی، منطقهای و بینالمللی مورد بحث قرار دهد. اینک که بخش آخر خوانش کوبانی، یک سال پس از مقاومت به نگارش درآمده است، باید گفت که کردهای سوریه در نقطهی عطف تاریخ سیاسی خود به سر میبرد، سیاستورزی و هوش رهبران این منطقه، در شناخت بازی در حال جریان و توانایی برای کسب امتیاز از این وضعیت، مهمترین کاری است که باید از سوی آنها انجام شود. بدون شک موانع فراوانی در هر سه سطح در مقابل آنها قرار دارد، اما با بازیگری عقلایی، به دور از غرق شدن در منازعهای چند بعدی، میتوان انتظار کسب امتیازاتی حداقلی را برای استقرار الگوی مورد نظر داشت. اگر چه در عصر دولت- ملتها، هر گونه راه سومی که خواهان بر هم زدن نظم موجود باشد، از سوی بازیگران فعلی مورد قبول قرار نخواهد گرفت، پس لازم است تا تلاش شود که این الگو به عنوان مدلی در کنار الگوی فعلی و نه در مقابل آن مطرح گردد. تلاش برای نزدیک شدن به بازیگران اصلی و راهبر در نظام فعلی مهمترین سیاستی است که بازیگری عقلایی باید به انجام رساند.
یحیی زریننرگس