رخدادهای بینالمللی که در زمان ریاست جمهوری جورج بوش پدر اتفاق افتاد را میتوان به عنوان رخدادهایی مهم و تاریخی قلمداد کرد که جنگ اول خلیج فارس و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از آن دسته هستند
الوقت - جورج هربرت واکر بوش، چهل و یکمین رئیس جمهور آمریکا، تنها هفت ماه پس از مرگ همسرش باربارا بوش در سن 94 سالگی درگذشت. بدون تردید، نام بوش پدر و دوران ریاست جمهوری او با سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 عجین شده است. این رئیسجمهور محافظهکار آمریکایی، با وجود اینکه تنها یک دوره موفق شد ریاست کاخ سفید را در اختیار داشته باشد، به واسطه اقدامات انجام شده و تحولات جهانیای که در زمان ریاستجمهوری او در سالهای 1989 تا 1993، اتفاق افتاد، یکی از مهمترین شخصیتهای سیاسی در میان جمهوریخواهان محسوب میشود. بوش پدر به واسطه نگاه خاصی که به خاورمیانه و بهطور خاص خلیج فارس داشت، پایهگذار توجه به این منطقه به عنوان کانون سیاست خارجی آمریکا در دهههای بعد شد. او بر این باور بود که آمریکا با تسلط بر منابع انرژی و ایجاد پایگاههای نظامی در خاورمیانه، میتواند به عنوان قدرت مسلط در عرصه جهانی حضور پیدا کند.
سناتورزادهای که به کاخ سفید رسید
جرج هربرت واکر بوش، معروف به جرج بوش پدر، متولد ماه ژوئن ۱۹۲۴ میلادی، جوانترین خلبان نیروی دریایی آمریکا درجنگ جهانی دوم بود. وی در طول سالهای 1971 تا 1973 در زمان ریاست جمهوری «ریچارد نیکسون» سفیر ایالات متحده در سازمان ملل، و مدیر سازمان سیا در سالهای 1976 و 1977 بود و قبل از آن در سالهای 1974 تا 1976 میلادی سفیر ایالات متحده در جمهوری خلق چین بود. او چندین مدال افتخاردریافت کرد و تحصیلاتش را در دانشگاه ییل به پایان رساند. با باربارا ازدواج کرد و صاحب ۶ فرزند شد و از آن پس وارد صنعت نفت در تگزاس شد. او برای اولین بار به عنوان سناتور انتخاب شد و سپس بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹ معاون رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا بود. در نهایت، این جمهوری خواه میانه رو، در سن ۶۴ سالگی، پس از یک دوره فعالیت دربخش خصوصی و دولتی به عنوان دیپلمات و کارمند سازمان اطلاعات آمریکا، سیا، موفق به گرفتن کلید کاخ سفید از رونالد ریگان شد.
پایان جنگ سرد
جورج بوش پدر از آغاز برای ماجراجوییهای خارجی بیش از سیاست داخلی ارزش قائل بود. در آن مقطع، کمال گرایی سیاسی بوش به اندیشه های دو تن از رؤسای جمهوری پیشین آمریکا تشبیه شد: وودرو ویلسون و فرانکلین روزولت. در واقع، رخدادهای بینالمللی که در زمان ریاست جمهوری جورج بوش پدر اتفاق افتاد را میتوان به عنوان رخدادهایی مهم و تاریخی قلمداد کرد. در این میان، مهمترین رخداد را میتوان پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در مقام بلوک رقیب جهان سرمایهداری قلمداد کرد. در واقع، در ژانویه ۱۹۸۹ در دوره ریاست جمهوری او بود که جنگ سرد بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق با فروپاشیدن دیوار برلین پایان یافت. بوش پس از فروپاشی دیوار برلین، او از اتحاد دو آلمان حمایت کرد و با میخائیل گورباچف آخرین رئیس جمهور شوروی سابق، وارد گفتگو شد و چندین توافق کاهش سلاح های نظامی را با او امضا کرد. در نهایت پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، خاطره تاریخی فروپاشی بلوک کمونیسم در برابر بلوک سرمایهداری به نام جورج بوش رقم خورد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز، بوش با بوریس یلتسین، اولین رئیس جمهور روسیه، توافق کاهش سلاحهای استراتژیک استارت ۱ و ۲ را امضا کرد.
جنگ اول خلیج فارس
دیگر رخداد مهم در زمان ریاست جمهوری جرج بوش پدر را میتوان نقش حیاتی او در جنگ اول خلیج فارس علیه رژیم صدام حسین ارزیابی کرد. ارتش عراق 2 اوت 1990 به کویت حمله و در کمتر از نیم روز این کشور را اشغال کرد. چند ماه بعد در 17 ژانویه در واقع، پس از آنکه 1991، آمریکا در رأس ائتلافی متشکل از 34 کشور بمباران مواضع عراقیها را همزمان در داخل کشورشان و کویت آغاز کرد. جرج هربرت واکر بوش در ارتباط با حمله به رژیم بعث در آن زمان گفت: «حملات هوایی علیه پایگاههای نظامی عراق در جریانند. ما مصمم به از بین بردن سلاح های هسته ای و شیمیایی صدام حسین هستیم.» صد ساعت بعد کویت آزاد شد و محبوبیت بوش به بالاترین میزان خود رسید اما موفقیت او در سطح بین المللی نتوانست مشکلات اقتصادی و بیکاری مردم آمریکا را که به بالاترین سطح خود رسیده بود حل کند و او مجبور شد در سال ۱۹۹۲ قدرت را به بیل کلینتون واگذارد. بوش در سالهای بعد در مناظرههای انتخاباتی سال 1992 یکی از انگیزههایش برای انجام این عملیات نظامی را جلوگیری از تسلط صدام بر بخش عمدهای از نفت جهان عنوان کرد، زیر منابع نفتی بغداد و کویت در آن زمان تقریباً برابر بود و این هراس وجود داشت که صدام با اشغال کویت، درصد زیادی از منابع نفت جهان را به خود اختصاص بدهد.
با وجود حمله آمریکا و متحداناش به عراق در سال 1991 که به جنگ اول خلیج فارس مشهور شد، جورج بوش، به گواه اسناد مختلف، به دلیل دشمنی دیکتاتور عراق با ایران به صورت مخفیانه سیاست دوستی با او را اتخاذ کرده و به دنبال بهبود روابط با او برآمده بود. اما اشتباه راهبردی صدام در حمله به کویت بود که یکباره این متحد پنهان آمریکا را به دشمن واشنگتن تبدیل کرد.
حمله به پاناما
علاوه بر حمله جرج بوش پدر به عراق، او در دسامبر سال 1989 برای عزل «مانوئل نوریگا» که زمانی متحد آمریکا بود و با کودتای سیا روی کار آمده بود، دستور حمله به پاناما را صادر کرد. این حمله که چهار روز به طول انجامید به کشته شدن صدها نفر منجر شد و توسط مجمع عمومی سازمان ملل محکوم شد.
طرح دکترین نظم نوین جهانی
متعاقب فروپاشی بلوک شرق، فضای روانی و آکادمیکی برای اعلام پیروزی جهان سرمایهداری و ارزشهای لیبرال دموکراسی بر جهان حاکم شد. در نتیجه این امر نیز شاهد بودیم که برخی تئوریسینهای روابط بینالملل همانند فرانسیس فوکویاما از «پایان تاریخ» به معنای پیروزی ارزشهای لیبرال دموکراسی به عنوان یگانه ایدئولوژی پیروز در تاریخ سخن به میان آورد. متعاقب این رخدادها، بوش پدر، در روز ۳۰ اوت ۱۹۹۰، طی یک نشست خبری، نظم نوین جهانی را از دستاوردهای بحران خلیج فارس خواند. وی با تکیه به تئوری نظم نوین جهانی، اندیشه ای را طرح کرد مبنی بر آنکه جنگ خلیج فارس، به رهبری آمریکا بر جامعه جهانی خواهد انجامید: رهبری به شیوه ای بی سابقه به سوی نظم نوین جهانی. بوش این سخنان را طی یک نشست خبری در روز سی ام اوت 1990 مطرح کرد و افزود که آمریکا به کوشش برای کسب منافع ملی خود ادامه خواهد داد؛ خواه با دوستانش و خواه در جامعۀ جهانی.
بوش پدر طی سخنرانی مشهوری در کنگرۀ آمریکا در خصوص نظم نوین جهانی در خاورمیانه سخن راند. از این سخنرانی اغلب به عنوان سیاست بنیادین دولت بوش پدر یاد می شود. بوش طی این نطق از طرح خود برای توسعۀ خاورمیانه سخن گفت و به کارگیری روشهایی برای مقابله با اشاعۀ سلاحهای غیراتمی. همزمان، تئوری وی دستیابی به معاهده ای میان فلسطینیان و اسرائیلیان بود که طی آن حقوق فلسطینیان نیز حفظ شود.
بوش به حفظ و تقویت قدرت ایالات متحده تأکید ورزید و تعهد خود را نسبت به آن بار دیگر تکرار کرد. بحران خلیج فارس برای وی یادآور آن بود که کشورش همچنان باید پیشرو باشد و یادآور آن که به رغم اهمیت نیروی نظامی، نظم نوین جهانیِ ناشی از به کارگیری این نیرو باید توسل به قدرت نظامی را در آینده کم اهمیتتر کند. در بطن اندیشۀ نظم نوین جهانی، احتمال ائتلاف آمریکا و شوروی سابق در برابر دشمنان بالقوه شان بیشتر می شد؛ دشمنانی چون رادیکالیسم اسلامی و مواد مخدری که از آمریکای لاتین می آمد.
یکی دیگر از نکاتی که سبب تأمل جرج بوش پدر نسبت به تئوری نظم نوین جهانی با اتکا به بحران خلیج فارس شد، آن بود که اروپا در اواخر دهۀ هشتاد و اوایل دهۀ نود میلادی از قدرت و نفوذی افزون برخوردار شده بود و به نظر می رسید که بدون کمک و اتکا به آمریکا هم قادر به درانداختن نسخۀ اروپایی طرح نظم نوین جهانی باشد. چنان بود که گویی درک منطق حضور ایالات متحده در خاورمیانه، دشوار بود؛ به ویژه از آن روی که به نظر می رسید اروپا و اتحاد جماهیر شوروی آغاز گونه ای نوین از روابط سیاسی را میان خود رقم می زنند.