نتایج انتخابات میتواند سنگ محکی زودهنگام برای سنجش رضایت عمومی از سیاست های وی طی دو سال گذشته باشد و فضای روانی را برای بُرد بزرگ در برابر ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 ایجاد کند
الوقت - انتخابات میان دورهای کنگره آمریکا در 6 نوامبر 2018 (15 آبان 1397) برگزار میشود که طی آن برای همه ۴۳۵ کرسی مجلس نمایندگان، یک سوم از کرسیهای سنا، ۳۹ فرمانداری و قلمرو و صدها کرسی ایالتی مردم پای صندوقهای رای حاضر خواهند شد. انتخابات میان دورهای آمریکا به دلیل برگزار شدن بعد از دوسال از انتخاب رئیسجمهور جدید و قبل از برگزاری انتخابات دور بعد ریاست جمهوری، میان دورهای نامیده میشود و از اهمیتی فوقالعاده در تعیین آینده سیاسی کشور آمریکا برخوردار است.
بر اساس گزارشها و نظر سنجیهای انجام شده در انتخابات میان دورهای ششم نوامبر دموکراتها از شانس زیادی برای پیروزی برخوردار هستند اما جمهوریخواهان به احتمال زیاد اکثریت را در سنا حفظ خواهند کرد. در واقع، دموکرات ها به 23 کرسی برای کنترل مجلس نمایندگان و کسب اکثریت 218 کرسی نیاز دارند.
انتخابات میان دورهای آمریکا را در وضعیت کنونی میتوان یکی از حساسترین انتخابات تاریخ آمریکا ارزیابی کرد؛ شخصیت غیرمعمول و اقدامات افراطگرایانه دونالد ترامپ در سطح سیاست داخلی و سیاست خارجی، جامعه آمریکا را بیش از هر زمان دیگری وارد دو قطبی و رقابت دو حزبی کرده است و در انتخابات پیشرو، دموکراتها تلاش میکنند از هر طریق ممکن مانع از پیروزی جمهوری خواهان شوند و از طریق کنترل کنگره افراطگراییهای دونالد ترامپ را مهار کنند.
تقسیم جامعه سیاسی آمریکا به صحنه موافقان و مخالفان ترامپ
آنچه که انتخابات میان دورهای سال 2018 کنگره را از انتخابات گذشته متفاوت میکند تقسیم جامعه آمریکا به دو قطبی مخالفان و موافقان دونالد ترامپ در این انتخابات میباشد. در حقیقت، در وضعیت جدید رقابت دو حزب اصلی آمریکا بیش از آنکه در مبنای رقابت دو طرف به شکل سنتی باشد؛ به صحنهای بر مبنای مخالفت یا همراهی با ترامپ تبدیل شده است. این موضوع موجب شده که دیگر کمتر نامی از حزب و رقابت میان دو جریان سیاسی سخن به میان بیاید، بلکه بیشتر نقد اقدامات و شخصیت دونالد ترامپ در کانون توجه دموکراتها قرار گرفته است.
در تایید این امر میتوان به اظهارات باراک اوباما رئیسجمهور پیشین آمریکا، پس از دو سال سکوت در برابر حملات ترامپ به دستاوردهای او اشاره کرد. اوباما کمپین حمایت از نمایندگان حزب دموکرات و با انتشار چندین ویدئو، به طور مستقیم دونالد ترامپ را مورد حملات کوبنده خود قرار داده است. اوباما در مهمترین اظهارات خود تاکید میکند: «ما شاهد رفتارهای بی سابقه ای در کاخ سفید هستیم که عرف و عادت معمول در میان دمکرات ها و جمهوریخواهان را نقض کرده است. اگر شما رای دهندگان جوان نگران اتفاقاتی هستید که طی دو سال گذشته در کاخ سفید رخ داده است، تنها راه نظارت بر این رفتار آن است که کنگره و مقام هایی داشته باشیم که برای ارزش ها و ایده آل های آمریکا به پا می خیزند.» وی در اقدامی دیگر، با انتشار پیام ویدئویی از جوانان خواست در انتخابات میاندوره ای ماه نوامبر شرکت کنند. اوباما همچنین در سخنانی در دانشگاه ایلینوی با حمله مستقیم به رئیس کاخ سفید تصریح کرد: « ترامپ خود بیماری است نه نشانه آن و اکنون این شانس را داریم که خردورزی را به صحنه سیاسی کشور بازگردانیم.»
علاوه بر این، اکنون دو قطبی جامعه با محوریت موافقان و مخالفان دونالد ترامپ به گونهای شده که برخی از کارشناسان سیاسی از احتمال بروز جنگ داخلی در کشور آمریکا سخن به میان میآورند. در همین زمینه، پروفسور نیل فرگوسن استاد دانشگاه هاروارد اظهار میکند: «در این اواخر اختلافات داخلی در آمریکا شدت می گیرد و درگیری های فرهنگی سربلند می کنند. در اینترنت، مدتهاست که نوعی جنگ داخلی فرهنگی در آمریکا آغاز شده است و با نزدیک شدن انتخابات میان دوره ای در کنگره، این جنگ داغ تر می شود. ارسال بمب برای باراک اوباما و هیلاری کلینتون زمینه ای برای پیشگویی در باره جنگ داخلی در آمریکا ایجاد می کند». همچنین، امیلی ویلن نامزد علم تاریخ از دانشگاه تگزاس در مقاله ای به مقایسه جنگ داخلی در لبنان و ایالات متحده دست زد و به این موضوع اشاره کرد که جاناتان رندل در زمان خود به آن توجه نکرده بود. وی نوشت:« بین لبنان در سال 1975 و ایالات متحده در سال 2018 وجوه مشترک وجود دارد. به عقیده ویلن آمریکا از متحدان قدرتمند و نامطئنی برخوردار است که از منافع خاص خود برخوردارند و عملا «دولت کاریکاتور ناموثر» هستند. در عین حال، حزب جمهوریخواه آمریکا یادآور نیروهای محافظه کار لبنان در آستانه جنگ داخلی است و دمکرات ها مانند احزاب پیشرفته لبنان غیرمتمرکز و پراکنده هستند».
سرنوشتساز بودن انتخابات 6 نوامبر
با وجود دوقطبی و شکاف آشکار سیاسی در دورن جامعه سیاسی آمریکا میان دو حزب اصلی این کشور میان جمهوریخواهان و دموکراتها، بر محور مسالهای به نام «ترامپیسم»، شخصیتهای سرشناس عضو یا حامی حزب دموکرات در تمامی کمپینهای انتخاباتی و حتی گاها چهرههای هنری سرشناس آمریکایی مخالف ترامپ، بر سرنوشتساز بودن انتخابات میان دورهای و ضرورت مشارکت در آن تاکید کرده و از 6 نوامبر به عنوان لحظهای تاریخی برای بازگرداندن عقلانیت به صحنه سیاسی آمریکا یاد کردهاند.
در واقع، انتخابات میان دورهای کنگره از این جهت برای دموکراتها اهمیت دارد که در صورت پیروزی آنها، دو سال پایانی ریاست جمهوری دونالد ترامپ تا زمان برگزاری انتخابات 2020 میتواند برای او و اعضای دولتاش به یک بحران و کابوس پیچیده تبدیل شود. نماد این امر را میتوان در سال 2014 مشاهده کرد که در نتیجه پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات میان دورهای کنگره، سطح بزرگ از تنش میان دولت اوباما و کنگره شکل گرفت و حتی سطح نزاع به اندازهای پیش رفت که در مقطعی باراک اوباما رئیسجمهوری وقت، مجبور به تعطیلی 16 روزه دولت فدرال شد.
اکنون در صورت پیروزی دموکراتها در انتخابات میان دورهای، به سه دلیل مساله برای آنها امری حیاتی تلقی میشود. در سطح اول، دموکرات در صورت پیروزی در کنگره و به دست گرفتن اکثریت میتوانند اکثر مصوبات دولت ترامپ را که از نظر آنها در ضدیت با منافع ملی آمریکا است، متوقف کنند. در سطح دوم، کنگره دارای اکثریت دموکرات میتواند زمینه را برای طرح اتهام علیه دونالد ترامپ به دلیل درگیر شدن در چندین مساله همانند مناسبات پنهانی با روسیه، روابط نامشروع جنسی و دروغگویی، فراهم خواهد کرد. در صورت تصویب مساله در مجلس نمایندگان و کشاندن مساله به مجلس سنا، باز هم دموکراتها را در ایجاد فشار حداکثری و متوقف کردن ترامپ در تندرویهای چند وقت اخیر او میتوان موفق ارزیابی کرد. بُعد سوم، سرنوشتساز بودن انتخابات میان دورهای کنگره آمریکا در 6 نوامبر برای دموکراتها این است که آنها در صورت پیروزی در انتخابات اخیر، فضای روانی را برای بُرد بزرگ در برابر ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 ایجاد خواهند کرد. واقعیات سیاسی در تاریخ آمریکا نشان دهنده است که پیروزی در انتخابات میان دورهای همواره تاثیری جدی و گسترده بر انتخاب رئیسجمهوری آینده آمریکا در دو سال بعدی بر جای گذاشته است.
انتخابات کنگره سنگ محک رضایت عمومی از ترامپ
در میانه وضعیت پرالتهاب انتخابات میان دورهای آمریکا یکی از موضوعات محوری فرار پیش از موعد دونالد ترامپ از پذیرش مسئولیت شکست جمهوریخواهان است. با توجه به نتایج نظرسنجیها، تا حدود زیادی شکست جمهوریخواهان حتمی به نظر میرسد؛ در نتیجه امر نیز دونالد ترامپ به عنوان عضو ارشد حزب جمهوریخواه میتواند اولین عامل این شکست تقلی شود و به عبارت دیگر نتایج انتخابات سنگ محکی زودهنگام برای سنجش رضایت عمومی از سیاست های وی طی دو سال گذشته باشد.
در تحلیل چرایی ناامیدی جمهوری خواهان و ترامپ به برنده شدن در انتخابات میان دورهای کنگره میتوان در دو سطح سیاست داخلی و سیاست خارجی به عملکرد ترامپ نگاه کرد. در سطح داخلی ترامپ از یک سو، در سطح فردی و اخلاقی با مشکلات گستردهای مواجه شده و رسوایهای اخلاقی، فعالیتهای اقتصادی، مناسبات او با روسها در زمان رقابتهای انتخاباتی موجب کاهش اعتماد آمریکاییها به او شده است و از سوی دیگر، سیاستهای داخلی او که بیشتر مبتنی بر نوعی نژاد پرستی و حتی فاشیسم است؛ آمریکایهای غیر سفیدپوست را در مقابل او قرار داده است. در این میان، سیاستهای مهاجرتی، مخالفت او با رنگین پوستان و نیز مخالفت ترامپ با طرح بیمه همگانی معرف به «اوباماواکر» زمینه مخالفت فراینده و انزجار شهروندان آمریکایی از ترامپ را ایجاد کرده است.
در سطح سیاست خارجی نیز عملکرد فاجعهبار ترامپ در زمینه همکاری با متحدان سنتی آمریکا و تلاش او برای نزدیکی به روسیه انتقادات فراوانی را به عملکرد کاخ سفید وارد کرده است. در واقع، ترامپ با وارد کردن آمریکا به جنگ تجاری با تمامی قدرتهای جهانی از جمله چین، روسیه و حتی کشورهای اروپایی در مقام متحدان سنتی آمریکا، موجب ناامیدی رای دهندگان آمریکایی از خود شده است. همچنین، اقدام ترامپ در حمایت از جنگ یمن که به کشتار هزاران بی گناه انجامیده و الخصوص سکوت در پرونده قتل وحشیانه جمال خاشقچی، روزنامهنگار منتقد سعودیها در استانبول ترکیه، ناامیدی هر چه بیشتر طرفداران حزب جمهوری خواه از عملکرد ترامپ را در پی داشته است. در مجموع این دو سطوح میتوان اظهار داشت که عملکرد دوساله دونالد ترامپ در سطح داخلی و سیاست خارجی به پاشنه آشیل جمهوریخواهان در انتخابات میان دورهای تبدیل شده است.