یکی از پیامهای حمله موشکی روز گذشته یادآوری دستیابی ایران به حداکثری از موازنه تهدید میباشد که عواقب ماجراجویی بر علیه ایران را غیرقابل تصور عنوان میکند
الوقت- روز گذشته حمله موشکی سپاه پاسداران ایران به مواضع گروههای تروریستی در بوکمال سوریه بسیار خبرساز شد. پس از اعلام این خبر سپاه پاسداران در بیانیهای اهداف موشکهای شلیک شده را محل استقرار و تجمع تروریستهای تکفیری تحت حمایت آمریکا و قارونهای منطقه در شرق فرات عنوان کرد که با هدف انتقام از عوامل جنایت تروریستی اهواز صورت گرفت. اما علاوه بر ضربه مستقیم نظامی بر تروریستهای اجرا کننده اوامر خارجی، پیامهای این حمله را در ابعاد مختلفی میتوان مورد بررسی قرار داد.
از یک بعد حمله موشکی سپاه پاسداران به مرکز تروریستها در شرق سوریه، بار دیگر اتحاد نانوشته استعمار و وهابیت ساخته و پرداخته دشمنان منافع امت اسلامی را نشان داد.
استفاده ابزاری از تروریسم علیه رقبا برای پیشبرد مقاصد سیاسی یکی از واقعیات ملموس روند تحولات منطقه غرب آسیا طی نیم قرن اخیر بوده است که پدیده دستساخته، بیریشه و شوم افراطیگری و تکفیر توانست با استفاده از این شرایط- امدادگیری نظامی، مالی و تشکیلاتی از سازمانهای اطلاعاتی برخی دول غربی و عربی- مجال ظهور و عرضاندام پرقدرت در سطح منطقهای و بینالمللی را بیابد. ردپای نمونه اولیه این موضوع را میتوان در ماجرای اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی در اواخر دهه 70 میلادی ردگیری کرد یعنی جایی که آمریکا برای مقابله با حضور نظامی روسها در افغانستان به پتانسیل گرایشات تکفیری و جهادی علمای وهابی توجه کرد. این موضوع در دهههای بعد به صورت کارآمدتری در خدمت منافع آمریکا و غرب قرار گرفت طوری که اولاً در اوایل قرن بیشتم واشنگتن با شعار مبارزه با تروریسم توانست بحران معنا در سیاست خارجی خود پس از سقوط شوروی را حل و برای تثبیت نظام تک قطبی بر جهان به منطقه استراتژیک غرب آسیا لشگرکشی کند و ثانیاً در دوران پس از بروز موج انقلابهای مردمی در جهان عرب، آمریکا برای جلوگیری از آسیب خوردن جدی منافع خود از این تحولات و سوق دادن تحولات به سمت ضربه زدن به رقیب اصلی خود درمنطقه یعنی جبهه مقاومت، به قدرت گرفتن گروههای تروریستی در منطقه کمک کرد که ظهور داعش نمونه اصلی و بارز آن بود.
در واقع آمریکا و متحدان آن پس از آنکه در پروندههای مهم امنیتی رویارویی با مقاومت در سوریه و عراق و یمن، و همچنین فرآیندهای سیاسی همچون انتخابات لبنان و عراق شکست سنگینی از جبهه مقاومت دریافت کردند به سراغ سناریوی دیرینه استفاده از گروههای تروریستی برای ایجاد ناامنی در ایران و از این طریق جبران شکستها روی آوردند. این امر بار دیگر درستی سیاست اتخاذی تهران در شتافتن سریع به کمک دولتهای عراق و سوریه بدون هرگونه چشمداشت مادی و معنوی را برای حفظ منافع ملی ایران و ثبات در منطقه به اثبات رسانید.
در واقع پاسخ عملی ایران به دو حمله تروریستی مجلس و رژه نظامی در اهواز به خوبی نشان داد که ایران عواقب خطرناک و بیثباتزای تثبیت گروههای تروریستی در عراق و سوریه را برای امنیت کشورهای منطقه - که در راستای خدمت به منافع رژیم صهونیستی قرار داشت - به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است و این نقشه شوم را به کمک ملت و دولت سوریه و عراق در نطفه خفه کرد. ایران با این اقدام، مجدداً عامل دلگرمی ملتهای منطقه شد. به این معنا که وزنه ثبات منطقه در دوران پرتلاطم کنونی همچنان پرصلابت و بااقتدار مسیر گذشته را طی خواهد کرد و مرعوب اقدامات ناچیز تعدادی عناصر تروریستی نخواهد شد.
در بعدی دیگر حمله موشکی روز گذشته سپاه به مرکز تجمع تروریستهای دخیل در حادثه اهواز در خاک سوریه (و در منطقه شرق فرات که تحت کنترل آمریکا و نیروهای وابسته به آن است) بالا بودن هزینه هرگونه تهدیدآفرینی علیه منافع ایران در منطقه از سوی هر گروه یا دولتی را نمایان ساخت و نشان داد که ایران برای نابود کردن دشمنان در هرکجای منطقه آمادگی و توان لازم و کافی را دارا می باشد و هر ضربهای ولو کوچک و ناچیز را با ضربهای به مراتب سهمگینتر پاسخ می دهد. در واقع یکی از پیامهای حمله موشکی روز گذشته یادآوری دستیابی ایران به حداکثری از موازنه تهدید میباشد که عواقب ماجراجویی بر علیه ایران را غیرقابل تصور عنوان میکند. موشکهای نقطه زن و پیشرفته ذوالفقار و قیام با برد 700 تا 800 کیلومتری نمونهای از توان موشکی و تسلیحاتی بزرگ ایران را به نمایش گذاشت که مهمترین ویژگی این توان، کاملا بومی بودن آن میباشد.
پیام و بعد دیگر این حمله موشکی نمایان شدن مجدد انسجام ملی و اتحاد و همبستگی خدشهناپذیر داخلی اقوام ایرانی از هر زبان و فرهنگی میباشد که به صورت یکصدا از سیلی محکم سپاه به صورت بدخواهان ملت ایران و کسانی که از بی ثباتی این کشور خوشحال می شوند، حمایت کامل کردند. در واقع حادثه اهواز و اهداف عوامل اصلی آن از این مسئله- که در راستای تفرقهافکنی قومی و مذهبی بعنوان سنت سیاسی دیرینه استعمار غربی برای تسلط بر منطقه استراتژیک و نفت خیز غرب آسیا بوده است- در سایه اتحاد مردم ایران تمامی رشتههای طراحان آن پنبه شد.