الوقت- جمهوری یمن با ادغام یمن شمالی و یمن جنوبی در سال 1990 شکل گرفت و از زمان وحدت تا آغاز انقلاب این کشور در سال 2011، علی عبدالله صالح در یمن واحد حکمرانی کرد. عدم گردش نخبگان و اقتدارگرایی مبتنی بر هژمونی حزب حاکم در کنار فساد گسترده و شخصی بودن قدرت، نارضایتی های عمیقی را در میان نخبگان سیاسی و ملت یمن ایجاد کرده بود. این نارضایتی سیاسی توأم با اوضاع وخیم اقتصادی، اجتماعی و امنیتی کشور، وضعیت انفجار گونه ای را ایجاد کرده بود و جریان های مختلفی را در برابر حکومت علی عبدالله صالح قرار داده بود.
یمن فقیر ترین کشور خاورمیانه است که کودکان بسیاری در آن از سوء تغذیه رنج می برند و در حالی که رشد جمعیت سالانه حدود 7/3 درصد است، منابع طبیعی انسانی و دولتی این کشور محدود بوده و تاب تحمل چنین رشد جمعیتی را ندارد. از دیگر مشکلات مهم اجتماعی کشور یمن معضل بیکاری به ویژه بین جوانان می باشد. رشد جمعیت بالا و ناتوانی حکومت در مسئله اشتغال زایی موجب گردیده است نرخ بیکاری در این کشور به شدت افزایش یابد. در رابطه با کشور یمن همچنین باید به بافت قبیله ای این کشور اشاره کرد که کاملاً متفاوت از کشورهایی چون تونس و مصر می باشد. وجود قبایل مختلف و متعدد و شکاف های عمیق قبیله ای، فرقه ای و مذهبی عملاً جامعه یمن را به یک جامعه چند پارچه و از هم گسیخته تبدیل کرده است. عدم توزیع عادلانه ثروت و قدرت بین گروه های قومی، مذهبی و مناطق جغرافیایی مختلف نیز شکاف های اجتماعی کشور را تشدید نموده است. همچنین باید توجه داشت که حکومت علی عبدالله صالح طی سالیان گذشته با سه بحران امنیتی بزرگ یعنی جنبش الحوثی (انصارالله)در شمال، فعالیت جنبش تجزیه طلب در جنوب و تشدید فعالیت سازمان القاعده در سراسر یمن مواجه بوده است.
افزون بر تمام بحران هایی که جامعه یمن با آن روبرو بود، تصویب لایحه موروثی شدن حکومت توسط پارلمان در اواخر حکومت علی عبدالله صالح نیز باعث ایجاد تنش جدی بین احزاب معارض و حزب حاکم گردید. در چنین شرایط پیچیده ای بود که موج بیداری اسلامی به یمن رسید و جرقه آغاز اعتراضات فراگیر را در این کشور ایجاد کرد و ملت یمن به تأسی از ملت تونس و به ویژه مصر در تاریخ 11 فوریه 2011 علیه دیکتاتوری نظامی 33 ساله علی عبدالله صالح دست به انقلاب زدند. انقلاب 11 فوریه ملت یمن در حالی آغاز شد که این روز سرنوشت ساز با سقوط حسنی مبارک دیکتاتور مصر و 22 بهمن 1389 یعنی سی و دومین روز سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) هم زمان گشته بود که این مسئله یکی از برکات انقلاب اسلامی ایران می باشد.عمده جریانات و نیروهای اجتماعی که با آغاز انقلاب در مقابل رژیم صالح صف آرایی کردند، جنبش جوانان و دانشجویان، جنبش انصارالله، جنبش مسالمت آمیز جنوب و احزاب دیدار مشترک معارض (احزاب اپوزیسیون) بودند. البته نیروهای آغاز گر انقلاب یمن همانند انقلاب مصر و تونس جوانان دانشجو و فارغ التحصیلان دانشگاه های این کشور بودند که در قالب جنبش جوانان ظهور و بروز یافت که به هیچ حزب یا گروه خاصی وابستگی نداشتند.
بعد از فراگیر شدن انقلاب یمن، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی که به هرگونه حرکت های مردمی و انقلابی در منطقه به ویژه در کشورهای بحرین و یمن به لحاظ داشتن مرزهای مشترک به عنوان یک تهدید حیاتی می نگرند، به منظور مهار و مصادره انقلاب ملت یمن دست به کار شدند و از طرح شورای همکاری خلیج فارس رو نمایی کردند. کشورهای شورای همکاری در راستای سیاست های ظالمانه خود از ابتدای وقوع انقلاب در یمن این پدیده بزرگ را صرفاً بحران سیاسی بین احزاب نامیدند و طی یک پروژه عربی- آمریکایی به مقابله با آن پرداختند. در همین راستا طرح شورای همکاری به مردم انقلابی یمن تحمیل شد. طبق این طرح تمام ساختارهای فاسد رژیم سابق همچنان حفظ می شد و از آن بدتر به علی عبدالله صالح و اطرافیان فاسدش که 33 سال یمن را چپاول کردند و جنایت های بزرگی مرتکب شدند، مصونت قضایی اعطا شد. بدین ترتیب منظومه فسادی که در طول حکومت علی عبدالله صالح در تمام جنایت ها با وی شریک بود روی کار آمد و انقلاب ملت علیرغم تقدیم شهدای بسیار عقیم ماند و علی عبدالله صالح نه به عنوان یک دیکتاتور ظالم بلکه به عنوان یک قهرمان به صورت بسیار آبرومندانه و به عنوان رهبر بزرگترین حزب سیاسی کشور از رأس حکومت کناره گیری کرد.
از نظر واکنش بازیگران خارجی در صحنه یمن، بدون تردید عربستان سعودی مهمترین نقش را در کنترل و مهار انقلاب یمن ایفا کرده است. به طور کلی مهم ترین جهت گیری های ریاض در قبال تحولات یمن بر مبنای محورهای زیر استوار بوده است:
1. عدم شکل گیری نظام دموکراتیک بر مبنای مشارکت حقیقی مردم در یمن
2. جلوگیری از گسترش انقلاب و تسری آن به داخل خاک عربستان
3. حفظ ساختار رژیم سابق و تلاش برای به قدرت رساندن افراد و جریان های وابسته
4. کاهش نفوذ شیعیان و جریان های نزدیک به جمهوری اسلامی ایران از جمله جنبش انصارالله
اما بر خلاف انتظار کشورهای غربی و عربی، انقلاب ملت یمن بعد از اجرای طرح شورای همکاری همچنان ادامه یافت و در نهایت موفق شد عناصر فاسد وابسته به سعودی را از قدرت به زیر بکشد. طرح شورای همکاری خلیج فارس یک توطئه مشترک خارجی بود و هیچ دستاوردی برای مردم مظلوم یمن به ویژه جوانان انقلابی در بر نداشت. لذا با امضای طرح مذکور و اجرای آن، حرکت های انقلابی متوقف نگردید و همچنان به مسیر خود ادامه داد تا اینکه جنبش انصارالله به عنوان بزرگترین جریان حامی انقلاب با مطالبه خواسته های مشروع مردم مبنی بر لغو قانون حذف یارانه سوخت، اجرایی شدن نتایج گفتگوی ملی و برکناری دولت فاسد وفاق ملی که به حزب سلفی اصلاح منصوب بود، موفق گردید انقلاب ملت یمن را با مشارکت قشرهای مختلف مردم و جریان های انقلابی رهبری نماید و با اقتدار کامل سیاسی و نظامی در سپتامبر 2014 پایتخت یمن را تصرف نماید.
به دنبال تصرف پایتخت توسط انقلابیون، منصور هادی رئیس جمهور یمن که توان مقابله با جوانان انقلابی به رهبری جنبش انصارالله را نداشت مجبور شد به خواسته های آنان پاسخ مثبت دهد. لذا دولت فاسد وفاق ملی منحل گردید و بعد توافقنامه صلح و شراکت ملی به امضا رسید و دولت جدید تشکیل شد. امضای توافقنامه صلح و شراکت ملی مهر تأییدی بر پیروزی انقلابیون و شکست طرح ابتکاری شورای همکاری خلیج فارس بود. پس از امضای توافقنامه صلح و شراکت ملی مردم انقلابی یمن به امید پایان یافتن مشکلات و رنج ها این پیروزی بزرگ را جشن گرفتند .
اما رئیس جمهور و دولت طی یک توطئه مشترک و هماهنگ از سمت های خود استعفا دادند و کشور با خلأ قدرت به وجود آمده وارد بحران سیاسی جدیدی شد. لذا انقلابیون برای بار دیگر به دعوت جنبش انصارالله در صحنه حضور یافتند و برای مبارزه با هرگونه توطئه اعلام آمادگی کردند. نیروهای انقلابی همچنین با صدور بیانیه قانون اساسی جدید، خلأ قدرت به وجود آمده در کشور را مدیریت کردند. اما با کارشکنی منصور هادی و فرار وی از پایتخت به عدن با چراغ سبز سعودی ها و ایجاد یک دولت موازی در عدن اوضاع کشور بیش از پیش غرق در بحران سیاسی گردید. لذا نیروهای انقلابی برای دفع خطر این توطئه بزرگ به سمت جنوب حرکت کردند.
به دنبال نزدیک شدن نیروهای انقلابی به عدن و شکست نیروهای طرفدار منصور هادی، رئیس جمهور مستعفی یمن از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به منظور مهار انقلابیون درخواست مداخله نظامی و حمله به انصارالله را مطرح کرد. کشورهای شورای همکاری که پیشتر با هماهنگی کامل آمریکایی ها، انقلاب های عربی را به نوعی مهندسی و مهار کرده بودند، بعد از شکست طرحشان در یمن تلاش کردند قطعنامه ای مبنی بر دخالت نظامی در یمن تحت بند هفت منشور سازمان ملل در شورای امنیت به تصویب برسانند که موفق نشدند. لذا این کشورها تصمیم گرفتند با تشکیل یک ائتلاف خود خوانده به صورت مستقیم مردم مظلوم و انقلابی یمن را مورد حمله قرار دهند. در همین راستا هواپیماهای نظامی پنج کشور عربستان، امارات، کویت، بحرین و قطر با همراهی کشورهای سودان، اردن و مصر با پشتیبانی آمریکا و رژیم اشغالگر قدس از روز پنج شنبه ششم فرودین 1394 به بهانه واهی تصرف یمن توسط جنبش انصارالله و دخالت ایران در امور داخلی این کشور، تحت عنوان عملیات طوفان قاطع «عاصفة الحزم» مردم مسلمان و بی دفاع یمن را مورد هدف قرار دادند. انقلابیون یمنی نیز پس از تجاوز بی رحمانه جنگده های ائتلاف سعودی به مردم اعلام کردند به هیچ وجه تسلیم خواسته های بیگانگان نخواهند شد و تا رسیدن کامل به اهداف خود به انقلاب ادامه خواهند داد.