با توجه به موضوع ریشه دار و عمیق فلسطین - که بیش از نیم قرن است تداوم دارد- مسئله مهم و حساس انتقال سفارت آمریکا به قدس، شرایط را بسیار پیچیده تر می سازد وضمن گسترش دامنه بحران، منازعات در منطقه را تشدید خواهد نمود که سر آغاز آن می تواند، شعله ور شدن آتش انتفاضه فلسطین و ورود به یک جنگ در سرزمینهای اشغالی باشد.
الوقت- سیاست خارجی ایالات متحده پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ صحنه اتخاذ تصمیات جنجالبرانگیز بسیاری بوده به صورتی که حتی موجب اعتراض دولتهای همپیمان واشنگتن شده است. در این میان یکی از موضعگیریهای بسیار جنجالی ترامپ مربوط به اجرای قانون انتقال سفارت آمریکا از تلاویو به بیتالمقدس میباشد که در سال 1995 تصویب شده بود اما تاکنون تمامی دولت های روی کار آمده، این قانون را به دلیل مخالفتهای گسترده مسلمانان و فلسطینیان و عواقب نامعلوم اجرای آن تعلیق کردهاند. در همین راستا ترامپ نیز با وجود وعده انتقال فوری سفارت به بیتالمقدس/اورشلیم، اول ژوئن امسال اجرای قطعنامه کنگره را برای شش ماه دیگر تعلیق کرد. اما در شرایطی که 10 آذر این مهلت شش ماهه به پایان رسید، روز گذشته روزنامه وال استریت ژورنال اعلام کرد: دولت دونالد ترامپ درحال مطالعه طرحی برای شناسایی رسمی بیت المقدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی و انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به این شهر است و واشنگتن سفارتخانه های ایالات متحده را از این طرح خود مطلع کرده است. همچنین مایک پنس، معاون رئیسجمهور آمریکا روز چهارشنبه 8 آذر در مراسم 70 سالگی صدور قطعنامه 181 درباره تشکیل "کشور یهود" در اراضی اشغالی فلسطین در سازمان ملل گفت: «دونالد ترامپ درحال حاضر موعد و چگونگی انتقال سفارت امریکا از تلآویو به قدس را بررسی میکند». حال با توجه به این اخبار و سخنان مقامات رده بالای کاخ سفید این پرسش مطرح است که اهداف ترامپ از اقدام احتمالی برای اجرای مصوبه انتقال سفارت چیست؟ و چه تبعاتی را میتواند در پی داشته باشد؟
حمایت از متحدان، تقابل با دشمنان
از جمله انتقادات مهم ترامپ از دولت اوباما در دوران مبارزات انتخاباتی گذشته به زعم وی مربوط به عدم حمایت قاطع واشنگتن از متحدان آمریکا و تسهیل شرایط تضعیف آنها در مقابل رقبا و دولتهای متخاصم آمریکا در اقصی نقاط جهان میباشد. لذا ترامپ پس از ورود به کاخ سفید رویکرد مقابلهجویی با دولتها و جریانهای مخالف و حمایت تمامعیار از اقدامات دولتهای همپیمان آمریکا را پی گرفته است. در این زمینه میتوان به چراغ سبز کاخ سفید به اقدامات آشوبزا و بی ثبات کننده عربستان سعودی در طی سال جاری میلادی در منطقه اشاره کرد از جمله تحریم قطر، سرکوب مخالفان داخلی، تداوم جنگ یمن، مداخلات در لبنان و ... . تلآویو از آغاز دوران ریاستجمهوری ترامپ طرحهای توسعهطلبانۀ خود را در اورشلیم (بیتالمقدس) به میزان زیادی تقویت کرده است. بر این اساس میتوان طرح انتقال احتمالی سفارت آمریکا از تلآویو به قدس را جلوهای دیگر از رویکرد منطقهای رییس جمهور جدید آمریکا دانست که در اتخاذ مواضع و تصمیمات ضد اسلامی معروف است.
فرار از فشارهای داخلی با جنجال سازی خارجی
ترامپ هم اکنون در عرصه سیاسی داخلی به شدت تحت فشار مخالفان و منتقدان سیاستها و عملکردهای غیرمتعارف قرار دارد. تنش با اعضای باسابقه و پرنفوذ حزب جمهوریخواه، مواجهه تمامعیار با رسانههای داخلی، ایجاد نارضایتی در میان اقلیتهای ساکن در آمریکا که از حیث جمعیت به هیچ وجه در اقلیت نیستند، و اخیراً نیز فشار دستگاه قضایی آمریکا برای برملا کردن روابط پنهانی احتمالی نزدیکان رییس جمهور با دولت روسیه با هدف گرفتن کمک از مسکو برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، همه و همه، فضای سیاسی داخلی را برای ترامپ تنگ کرده است. در این شرایط ایجاد بحران های جدید و یا تشدید آنها در روابط خارجی همچون دمیدن به آتش اختلافات با کره شمالی و یا اجرای طرح جنجالبرانگیز انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس میتواند گریزگاهی برای فرار از چالشهای داخلی برای ترامپ فراهم آورد.
جلب حمایت لابی قوی صهیونیسم
بدون شک لابی صهیونیستی قویترین و ثروتمندترین لابی موجود و تأثیرگذار در فرآیندهای سیاسی از احزاب تا نهادها و تشکیلات سیاسی و رسانهای عمده در آمریکا محسوب میشود و به همین جهت جلب حمایت این اقلیت از الزامات موفقیت در طی کردن پلههای ترقی برای سیاستمداران آمریکایی محسوب میشود. درخواست انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس همواره از سوی لابیها و رهبران صهیونیستی از دهه 1990 به این سو مطرح شده است اما دولتهای بیل کلینتون، جرج بوش پسر و باراک اوباما بدلیل تبعات و هزینههای سیاسی زیاد آن از انجام این کار سرباز زدند. بر این اساس دونالد ترامپ با طرح موضوع اجرای قانونِ بر زمین مانده انتقال سفارت میتواند از افزایش حمایتهای بیدریغ این لابی قدرتمند اطمینان حاصل کند.
با وجود این اهداف اما انجام این اقدام خطیر از سوی ترامپ بدون شک تبعات گستردهای را به همراه خواهد داشت که عمدهترین آنها را میتوان اینگونه برشمرد:
تضعیف پروژه سازش و ظهور انتفاضه جدید
دولتهای مختلف آمریکا در طول دهههای گذشته همواره سعی داشتهاند با ارائه چهرهای بیطرفانه از خود در موضع اختلافات میان فلسطینیان و صهیونیستها، اهداف و سیاستهای مشترک خود با مقامات صهیونیستی را در قالب مذاکرات صلح تحقق بخشند اما واقعیت آن است که ایالات متحده و غرب هیچگاه میانجی بیطرف نبوده است و برگزاری ادوار مختلفی از مذاکرات به اصطلاح صلح خاورمیانه با مشارکت پارهای دولتهای سرسپرده عربی، اولاً هیچگاه به محکوم کردن اقدامات اشغالگرانه و جنایات صهیونیستها در حق مردم فلسطین منجر نشده و ثانیاً توسل به راهکار مذاکره از این حیث بوده است که واشنگتن به ناکارآمدی ابزار زور و نظامی برای تضمین تداوم حیات رژیم جعلی صهیونیستی در منطقه به خوبی آگاه است. حال با توجه به این واقعیت، پس از علنی شدن چهره حمایتگرانه آمریکا از تجاوزگری اسرائیل با انتقال سفارت خود از تلآویو به بیت المقدس و رسمیت بخشیدن به اشغالگری، عملاً ادله و ادعاهای جریان حامی سازش برای ترغیب فلسطینیان به آمدن در پای میز مذاکره باطل شده و بار دیگر حقانیت جریان مقاومت در لزوم مقابله با اشغالگری اثبات خواهد شد. در این شرایط امکان ظهور انتفاضه جدید در تمامی سرزمینهای اشغالی امری کاملاً جدی خواهد بود چنانکه جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) طی بیانیه ای اعلام کرد: "ما نسبت به انتقال سفارت آمریکا در اسرائیل به قدس که تجاوزگرانه و مشروعیت بخشیدن به اشغالگر است، هشدار می دهیم".
تشدید مخالفتهای بین المللی با دولت آمریکا
دولت آمریکا در دوران ترامپ رویه عهدشکنی و برهم زدن توافقات بین المللی که دولتهای پیشین آمریکا رسماً متعهد به اجرای آن شده اند را در پیش گرفته و همین امر دلیل اعتراض دولتها و نهادهای بین المللی را سبب شده است. خروج از توافقنامه آب و هوایی پاریس، خروج از توافق آسیا پاسفیک، تهدید به خروج از توافق هسته ای شش قدرت جهانی با ایران تنها پاره ای از این عهدشکنی دولت جدید آمریکا بوده است. در این شرایط اجرای قانون انتقال سفارت یکی دیگر از موارد نقض توافقات بین المللی خواهد بود زیرا در حال حاضر حتی سازمان ملل نیز حضور اسرائیل در شرق بیت المقدس را به عنوان اشغال این شهر معرفی میکند. مجمع عمومی سازمان ملل دیروز 10 آذرماه در بیانیهای اعلام کرد که اقدامات و فعالیت های اسرائیل برای دیکته کردن قوانین قضائی و اداری خود در قدس، اشغالگری محسوب شده و اینگونه اقدامات غیرقانونی است. قطعنامههای بینالمللی خصوصاً قطعنامه 242 سازمان ملل متحد به اشغال بخش شرقی در سال 1967 اذعان دارند. بر همین اساس، انتقال سفارت از تلآویو به بیتالمقدس مسئلهای است که مجامع و قواعد بینالمللی را برهم میزند و فضای بینالمللی نیز چنین اقدامی را نمیپذیرد. قطعنامهي 478 شوراي امنيت سازمان ملل نیز در 20 اوت 1980 در محكوميت اعلام بيتالمقدس از سوي رژيم صهيونيستي بهعنوان پايتخت اين رژيم غاصب می باشد. در متن اين قطعنامه ذكر شده است كه با عطف به قطعنامهي 476 اين شورا در 30 ژوئن 1980، مجددا تاكيد ميشود كه كسب مالكيت يك سرزمين با زور غيرقابل قبول است.
لذا پیشتر ملک عبدالله دوم پادشاه اردن و عبدالفتاح السیسی رئیس جمهوری مصر در دیدارهای خود با دونالد ترامپ ابراز نگرانی کرده بودند که انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس، عواقب سختی داشته باشد. همچنین سران اتحادیه عرب در بیست و هشتمین اجلاس خود در مارس 2017 با طرح انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس مخالفت کردند.
تشدید بیثباتی در منطقه
یکی دیگر از تبعات مهم اجرای طرح انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس به طور حتم تشدید بیثبایتی در منطقه خواهد بود. هم اکنون رقابت و در مواردی خصومت قدرتهای منطقهای و بین المللی به درجات مختلف در پروندههای مهمی چون سوریه، یمن، لبنان و افغانستان و عراق در جریان است و شرایط منطقه بسیار پیچیده و حساس می باشد. در چنین شرایطی، با توجه به موضوع ریشه دار و عمیق فلسطین - که بیش از نیم قرن است تداوم دارد- مسئله مهم و حساس انتقال سفارت آمریکا به قدس، شرایط را بسیار پیچیده تر می سازد وضمن گسترش دامنه بحران، منازعات در منطقه را تشدید خواهد نمود که سر آغاز آن می تواند، شعله ور شدن آتش انتفاضه فلسطین و ورود به یک جنگ در سرزمینهای اشغالی باشد. به دلیل همین مخاطرات، روسای جمهور پیشین آمریکا علی رغم میل باطنی خود، از انجام ریسک انتقال سفارت به بیتالمقدس گذشتند. حال باید دید آیا رییس جمهور جنجالی آمریکا حاضر است این ریسک را انجام دهد یا خیر؟