الوقت_ بار ديگر مذاكره با طالبان توسط شوراي عالي صلح در قطر رسانهاي شد. رسانههاي داخلي افغانستان و ديگر كشورها خبري را مبني بر آغاز گفتوگوهاي صلح افغانستان ميان دولت كابل و طالبان اين كشور منتشر كردند كه در عين بازتاب گسترده آن با ابهامات و حتي تكذيب از سوي طالبان روبهرو شد. به هر حال «عطاءالله لودين» معاون شوراي عالي صلح افغانستان چند روز پيش مدعي شد كه يك هيئت 20 نفره از افغانستان به قطر رفت و در روزهاي يكشنبه و دوشنبه گفتوگوهاي مقدماتي را بر سر روند مذاكرات صلح با طالبان افغان آغاز كردند. اما جالب است كه طالبان افغانستان اخبار رسانهها مبني بر آغاز مذاكرات صلح با دولت كابل مطرح شده را رد كرده و در همين رابطه با انتشار بيانيهاي اظهار داشتند : كنفرانس تحقيقاتي دو روزهاي در قطر در 2 مي 2015 ميلادي، توسط «سازمان بينالمللي پكواش» راهاندازي شده و از كشورهاي مختلف در كنفرانس مذكور دعوت شدهاند. سازمان بينالمللي پكواش يك سازمان بيطرف ميباشد كه در كشور كانادا مستقر و در لندن، سوئيس و چند كشور ديگر شعبه دارد. همچنين اين سازمان بطور معمول همايشهايي در مورد مسائل جهاني در كشورهاي مختلف برگزار ميكند كه در آن تحليلگران، متخصصان و ديگر مقامات مهم كشورها دور هم جمع ميشوند. قابل ذكر است كه تمام شركتكنندگان در اين كنفرانس بطور «شخصي» شركت ميكنند و نماينده دولت و يا حزبي خاص نيستند. علاوه بر آن از آنجايي كه اين همايش يك كنفرانس تحقيقاتي ميباشد در نتيجه تمام شركتكنندگان نظرات خود را در مورد مسائل و مشكلات موجود ارائه خواهند كرد. «امارت اسلامي افغانستان» نيز هيئتي هشت نفره را با سرپرستي «شير محمد عباس استانكزي» به اين كنفرانس فرستاده تا پيام مظلومانه ملت و مشكلات افغانستان را به جهانيان، مانند كنفرانسهاي فرانسه و ژاپن اعلام نمايند. همچنين بيانيهاي براي شركت در اين كنفرانس آماده شده است كه در زماني مناسب به اشتراك گذاشته خواهد شد .لازم به ذكر است كه شركت هيئت امارت اسلامي افغانستان در اين كنفرانس به منزله آغاز گفتوگوهاي صلح يا مذاكراتي در اين مورد نيست. اين موضوع با دستاندركاران برگزاري اين كنفرانس مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته است و آنها قبول كردند تا هر كسي كه در اين كنفرانس شركت ميكند وابسته به دولت يا حزب خاصي نباشند. اسامي شركتكنندگان امارت اسلامي افغانستان (طالبان) در اين كنفرانس عبارت بودند از: 1- شير محمد عباس استانكزي، 2- مولوي جان محمد مدني، 3- مولوي سيد رسول حليم، 4- مولوي شهابالدين دلاور، 5- قاري دين محمد حنيف، 6- مولوي عبدل سلام حنيف، 7- سهيل شاهين و 8- حنيف عزيز رحمان.
گفته ميشود كه اعضاي طالبان افغان در قطر، ضمن تأييد كنفرانس تحقيقاتي مدعي شدهاند كه مذاكرات چند روزهاي با مقامات افغانستان و برخي مقامات پاكستاني و ديگر كشورها داشتهاند. گويا در اين گفتوگوهاي صلح نمايندگان دولت كابل، پاكستان، طالبان و برخي سازمانهاي بينالمللي حضور داشتند و اعضاي شوراي صلح افغانستان علاوه بر برگزاري مذاكرات با نمايندگان طالبان در قطر، با دو نماينده حزب اسلامي نيز ديدار كردهاند. هر چند كه چنين مذاكراتي گام مهمي براي شروع گفتوگوهاي رسمي صلح خواهد بود، اما معلوم نيست كساني كه از سوي طالبان در اين مذاكرات شركت كردند از سوي «ملاعمر» رهبر اين گروه انتخاب شده باشند .
واقعيت اينست كه تهاجم همه جانبه آمريكا و ناتو به افغانستان پس از حادثه يازده سپتامبر 2001، براي مبارزه با تروريسم و مشخصا نابودي القاعده و طالبان صورت گرفت، اما با گذشت ده سال از اين روند و افزايش بيسابقه تلفات نظامي نيروهاي خارجي و خسارات مادي ديگر، آمريكا با تغيير اهداف و راهبردهاي خود، به ويژه پس از روي كار آمدن باراك اوباما، سعي كرد با طرح مذاكره با طالبان، ضمن رهايي از ناكاميها و شكستهايش در افغانستان، به نوعي زمينه براي خروج آبرومندانه از اين كشور را فراهم كند. در واقع تداوم جنگ آمريكا با تروريسم و حالت فرسايشي آن، موج مخالفت افكار عمومي در داخل افغانستان و آمريكا، عدم دستاورد مشخص ائتلاف نيروهاي بينالمللي و ناتو در مبارزه با طالبان، تمايل شديد دولت حامد كرزي به آغاز پروسه صلح با طالبان، نقش دوگانه پاكستان در مواجهه با طالبان ر سياستهاي اعلامي و اعمالي و مواردي از اين قبيل موجب تقويت ايده صلح در افغانستان شد .
آنچه كه مشخص است اين كه تاريخ سياسي افغانستان طي دهههاي گذشته همواره بر سيال و پرشتاب بودن تحولات اين كشور دلالت داشته است. جغرافياي سياسي و بازيگران همسو و متعارض افغانستان از يكسو و تاثير تحولات غرب آسيا بويژه عراق، سوريه و يمن بر اين كشور موجب شده است تا افغانستان بار ديگر در كانون توجهات بازيگران منطقهاي و بينالمللي قرار بگيرد. به اين معني كه به نظر ميرسد هم دولت وحدت ملي افغانستان و هم پاكستان و آمريكا سعي دارند تكليف مذاكره با طالبان را به سرانجامي برسانند و به جاي آن جريان ديگري (نظير داعش) را در افغانستان و آنهم در مناطق شمالي اين كشور فعال سازند. يقينا تا زماني كه سرنوشت طالبان مشخص نشود، جريان ديگري امكان قدرتنمايي و حضور جدي نخواهد داشت. هر چند كه اين احتمال وجود دارد كه بخشي از طالباني كه موافق مذاكره هستند در ساختار دولت جديد افغانستان مشاركت داده شوند و بخش ديگر به اقدامات خود همچنان ادامه بدهند و يا زير پرچم داعش فعاليت كنند .
با توجه به اين مطالب و ديدگاه نظري، به نظر ميرسد راهبرد ساختاري دولت وحدت ملي به رهبري اشرفغني همانند دولت گذشته، بر مذاكره با صلح ميباشد و اين در حالي است كه طالبان همچنان معتقد به اشغال افغانستان توسط نيروهاي خارجي است و بر اين باور تاكيد ميكند كه آمريكا و غرب براي ادامه حضورشان، ميخواهند داعش را نفوذ و تقويت كنند. در آخر بايد گفت كه از ديد طالبان تا زماني كه نيروهاي بيگانه بطور كامل از افغانستان خارج نشوند، مبارزه با آنان ادامه خواهد داشت.
باقري