الوقت- کردها به عنوان چهارمین جمعیت قومی بزرگ خاورمیانه طی دهههای گذشته در مراحل تاریخی مختلف، قیامها و شورشهایی را برای کسب استقلال انجام دادهاند. در این میان کردهای عراق مهمترین نیرو و جریانی هستند که در میان کردهای حاضر در منطقه خاورمیانه با ایجاد حکومت اقلیم کردستان توانستهاند به استقلال و ایجاد دولت کردی نزدیک شوند.
در شرایط کنونی نیز بنابر اذعان بسیاری از کارشناسان حوزه مسائل خاورمیانه، کردهای عراق در سالهای بعد از ظهور داعش در عراق و سوریه، بیش از زمان دیگری به استقلال نزدیک شدند. در واقع، «بعد از کنترل استانهای موصل، الانبار و بخشهایی از استانهای دیاله، صلاحالدین و کرکوک توسط تروریستهای داعش، این کردها بودند که توانستند با پیشروی به سوی آخرین حدود مرزی مورد ادعای خود در مناطق مورد منازعه که در اصل 140 قانون اساسی کشور بدان اشاره شده است، پایگاههای قدرت خود را در عراق تثبیت نمایند. علاوه بر این مساله اختلافنظر میان سران حکومت مرکزی با سران حکومت اقلیم کردستان در زمینه بودجه و مسائل اقتصادی تنشها را به اوج رساند و نهایتا حکومت اقلیم کردستان در سال 2015 با تصمیم خود مبنی بر فروش نفتِ مستقل از حکومت مرکزی و کمپانی سومو (شرکت بازاریابی نفت ملی عراق) از آخرین پایههای وابستگی به بغداد گذار نمود. در نتیجه این شرایط یکی از بحثهای عمده که در اقلیم کردستان به شکل جدیتر از همیشه مطرح شده است، بحث استقلال اقلیم کردستان و تشکیل دولت مستقل کرد در خاورمیانه میباشد. اما در شرایط کنونی بخش عمده جامعه سیاسی و احزاب اقلیم کردستان مخالف اعلام استقلال در وضعیت فعلی بوده و مهمترین استدلالهای خود را مبتنی بر دلایل زیر می دانند:
الف) وجود اختلافات و تنشهای جدی میان جناحهای سیاسی در اقلیم کردستان
این گروه بر اختلافات بنیادین موجود در اقلیم، به ویژه تنشهای میان حزب دموکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی و جنبش گوران به رهبری انوشیروان مصطفی تاکید میکنند و معتقدند تا زمانی که جامعه سیاسی یکدست و متحد در اقلیم کردستان وجود نداشته باشد، امکان گذار به استقلال ناممکن است.
ب) عدم استقلال اقتصادی و توان مالی
دومین فاکتور مهمی که این گروه در ارتباط با عدم مهیا بودن شرایط استقلال بر آن تاکید دارند؛ عدم استقلال مالی اقلیم کردستان است. بدین شرح که اقلیم کردستان هیچ منبع کسب درآمد مالی مستقلی به غیر از فروش نفت ندارد. در صورتی که کشور ترکیه از صادرات نفت اقلیم ممانعت به عمل آورد دیگر منبع مالی برای آنان باقی نخواهد ماند؛ در نتیجه این شرایط باید اعلام استقلال تا زمانی که اقلیم به درآمد مستقل اقتصادی دست پیدا کند، به تعویق بیافتد.
ج) مخالفتهای قدرتهای منطقهای
یکی دیگر از استدلالهای این گروه عدم حمایت قدرتهای منطقهای و مخالفت آنها با موضوع استقلال اقلیم کردستان است. در این میان تمرکز بیشتر این گروه بر کشورهای ترکیه، ایران و کشورهای عرب منطقه به ویژه عربستان و مصر است. بر مبنای تحلیل این گروه کردها برای کسب استقلال در حالت حداقلی به حمایت یکی از دو قدرت ایران و ترکیه نیازمندند؛ زیرا در صورت تحریم مالی و غذایی مرزهای سیاسی اقلیم کردستان رسما امکان تداوم حکومتداری وجود نخواهد داشت.
د) نبود اراده بینالمللی
آخرین استدلال این گروه برای مخالفت با اعلام استقلال در شرایط فعلی عدم حمایت قدرتهای فرامنطقهای همانند آمریکا، روسیه و کشورهای اتحادیه اروپا است. آنها عنوان میکنند که کشور آمریکا در حال حاضر از تجزیه عراق حمایت نمیکند و برنامهای برای استقلال اقلیم کردستان ندارد.
اما از سوی دیگر، موافقان استقلال کردستان عراق نیز معتقدند که وضعیت فعلی خاورمیانه و کشور عراق فرصتی تاریخی را در برابر کردها قرار داده است که اگر کردها از این فرصت استفاده نکنند؛ استقلال آنها به زمانی نامشخص، موکول خواهد شد. طرفداران این سناریو بر این عقیدهاند که به دلیل بی ثباتی عراق و خاورمیانه در نتیجه ظهور داعش و مقاومت تاریخی و پیروزی کردها در برابر نیروهای داعش، بیش از هر زمان دیگری مساله کردها در سطحی جهانی مطرح شده است. اگر مجددا ثبات نسبی به منطقه بازگردد؛ بدون تردید قدرتهای بینالمللی هیچگاه با استقلال کردها موافقت نخواهند کرد؛ زیرا در این شرایط هر نوع تلاش کردها برای اعلام دولت از سوی قدرتها تلاش برای بیثبات کردن منطقه خوانده میشود و با آن مخالفت بهعمل میآید.
در مجموع استدلالهای موافقان و مخالفان اعلام استقلال در کردستان عراق را باید در قالب ظرفیتها و محدودیتهای پیشروی اقلیم کردستان و شخص مسعود بارزانی برای اعلام استقلال ارزیابی کرد. در شرایط کنونی نیز به نظر میرسد اقلیم کردستان آنقدر درگیر در بحرانهای داخلی شده است که گفتههای رئیس اقلیم کردستان مبتنی بر اعلام استقلال و برگزاری رفراندوم استقلال در شمال عراق، بیشتر به گفتههای تبلیغاتی شباهت دارد تا واقعیت.