الوقت_ «اين باديهنشين كيست كه ميخواهد حكومت 900 ساله خاندان مرا به چالش بكشد؟»؛ اين جمله مشهور امام يحيي، حاكم منطقه شمال يمن در پاسخ به تجاوز آل سعود در سال 1934 است. يمن به دليل موقعيت سوقالجيشي خود طي يك قرن اخير بارها و بارها مورد تجاوز بيگانگان قرار گرفته است. از استعمار بريتانيا تا امپراطوري عثماني و باديهنشينان آل سعود و... نتيجه تمام اين تجاوزها چنان بود كه به يمن لقب «گورستان متجاوزين» دادهاند. آخرين بار كه پوزه يك كشور بيگانه در اين منطقه به خاك ماليده شد 6 سال پيش بود و از قضا دو طرف جنگ آل سعود و حوثيها بودند .
گويا تصميمگيران اصلي امروز در رياض جوانتر - بخوانيد خامتر و احمقتر- از آنند كه تبعات جنگ خفتبار پيشين را لمس كرده باشند. حمله اخير عربستان به يمن در قالب دكترين آمريكايي «شوك و ترس » (shock and awe) آغاز شد. دكتريني كه مبتني بر حملات شديد، گسترده و پرتلفات هوايي است و هدف اصلي آن سلب اراده مقاومت از طرف مقابل است. پيشينه اين دكترين نظامي به حمله اتمي آمريكا به ژاپن بازميگردد و نوع كامل آن در اشغال عراق به نمايش درآمد. سادهلوحانه خواهد بود اگر گمان كنيم تصميم اين جنگ در رياض گرفته شده است. آمريكاييها مدعي هستند كه مستقيماً وارد اين جنگ نشده و تنها از آن پشتيباني اطلاعاتي و لجستيكي ميكنند اما واقعيتهاي ميدان نبرد حاكي از ماجراي ديگري است. در آغاز جنگ، روزنامه وال استريت ژورنال در گزارشي فاش كرد هواپيماهاي شناسايي آمريكا دائماً بر فراز يمن در حال پرواز هستند، اهداف را شناسايي ميكنند و در واقع پنتاگون است كه به عربستان دستور ميدهد كجا را بايد بمباران كند. در سال 2011 هم اين انگليس و فرانسه بودند كه ليبي را بمباران ميكردند و البته به دستور و فرماندهي آمريكا. باراك اوباما در آگوست همان سال از نقش واشنگتن در اين جنگ پرده برداشت و استراتژي كشورش را در اين ميدان «فرماندهي از پشت صحنه » (Leading From Behind) ناميد. شواهد حاكي است آمريكاييها در يمن نيز يك بار ديگر در حال اجراي همين استراتژي هستند و از اين رو اين جنگ را بايد رويارويي آمريكا و يمن دانست. از اين بابت عجيب نيست كه خبر آغاز جنگ -نيم ساعت پس از شروع بمباران- نه در رياض كه از سوي سفير عربستان در واشنگتن اعلام ميشود. استراتژي «فرماندهي از پشت صحنه» به اين ترتيب است كه تعدادي از نوچهها به ميدان نبرد اعزام ميشوند و صحنهگردان اصلي بدون اينكه در ظاهر عملاً وارد صحنه شود، جنگ را در ميدان نظامي و البته ديپلماتيك مديريت ميكند. برگ برنده اين استراتژي در هزينه و فايده نتيجه جنگ نهفته است. اگر پيروزي حاصل شد، صحنهگردان وارد ميدان ميشود و افتخار و امتيازها را به حساب خود مينويسد و سايرين نيز نخواهند توانست اعتراض كنند اما اگر عمليات نظامي به نتيجه مورد نظر نرسيد، اين مزدوران هستند كه بايد هزينه شكست را پرداخته و بار خفت آن را به دوش بكشند، بدون آن كه فرمانده اصلي جنگ هزينهاي بپردازد .
بيش از 20 روز از آغاز جنگ عليه يمن ميگذرد و حملات هوايي نتوانسته است جنگافروزان را به اهداف خود برساند چرا كه تا چكمه بر خاك ننشيند و استقرار نيابد، حتي فكر كردن به پيروزي هم غيرممكن است. هيچ كس بهتر از آمريكاييها نميداند آل سعود وارد چه مهلكهاي شده است. آمريكاييها با آمار 90 سلاح سبك به ازاي هر 100 نفر بيشترين سرانه سلاح شخصي را دارند، البته پس از يمن! زيرا در يمن 25 ميليوني 70 ميليون سلاح سبك در دست مردم است. يعني به ازاي هر نفر 3 اسلحه !
اين اولين بار نيست كه آمريكاييها شانس خود را در يمن آزمايش ميكنند. در سال 1979 هم كارتر رئيس جمهور وقت آمريكا از طريق سازمان سيا دهها ميليون دلار در اختيار ملك حسين پادشاه اردن گذاشت تا جنگ شمال-جنوب را در يمن به راه اندازد. طي يك دهه گذشته نيز آمريكاييها در يمن رسماً پايگاه نظامي داشته و با پهپادهاي خود بيش از 1000 تن از مردم يمن را به بهانه مبارزه با تروريسم به قتل رساندند .
اين بار بهانه اعلام شده براي تجاوز به يمن، حمايت از مشروعيت منصور هادي، رئيس جمهور مستعفي و فراري اين كشور است. درخواست از رياض براي حمله به مردم محروم و رنج كشيده كشورش، اولين خيانت هادي نيست. خيانت پاي ثابت گذشته اوست. 20 سال پيش هم در بحبوحه جنگ شمال و جنوب، او از جنوب به شمال گريخت و عليه متحدان پيشين خود وارد جنگ شد !
طنز تلخ آنجاست كه پادشاهي فاسد عربستان كه تاكنون رنگ انتخابات را به خود نديده، حتي يك حزب نمايشي هم ندارد و پاسخ كوچكترين انتقاد را با هزار ضربه شلاق ميدهد، ميخواهد از مشروعيت چنين خائني حمايت كند و با بمباران، دموكراسي را به مردم يمن هديه دهد! اگر تا پيش از اين حوثيها 40 درصد جمعيت يمن را تشكيل ميدادند، امروزه هر يمني خود را يك حوثي و بخشي از نيروي مقاومت سراسري «انصارالله» ميداند. دستاوردهاي عملي اين تجاوز را ميتوان اينگونه شمرد؛ اتحاد يمنيها اعم از سني، شيعه و زيديها و صدبرابر شدن تنفر تاريخي يمنيها از همسايه شمالي خود .
نقش آمريكاييها در اين ميان از رياض هم تنفرآميزتر است. كافي است نگاهي به موضع دوگانه و پر از نفاق آنها در بحران اوكراين و يمن بيندازيم. وقتي معترضان اوكرايني كيف را اشغال كردند و ويكتور يانوكوويچ، رئيس جمهور قانوني اين كشور به روسيه رفت، آمريكاييها اعلام كردند يانوكوويچ با خروج از كشور، اعتبار و مشروعيت خود را از دست داده است. اما وقتي در يمن منصور هادي كه دوره انتقالي وي به سر آمده - و از قضا استعفا هم داده- فرار ميكند، همچنان مشروعيت دارد و ميتواند بهانهاي براي آغاز يك جنگ باشد !
تجاوز به يمن ابعاد بسيار گسترده و مهمي دارد (از اتهامهاي بياساس به جمهوري اسلامي گرفته تا شانتاژ رسانهاي جنگ شيعه-سني و عرب-عجم، موضوع اتحاد آمريكا و القاعده در يمن، چرايي تمركز انصارالله بر اوضاع داخلي و تاثير اين جنگ بر تحولات داخلي عربستان و...) كه در اين مجال نميتوان به همه آنها پرداخت. اما در پايان بد نيست اشارهاي به نقش رژيم صهيونيستي و تنگه بابالمندب در اين ميدان داشته باشيم .
موسسه مطالعات امنيت ملي اسرائيل (INSS) معتقد است؛ حمله عربستان به يمن داراي منافع قابل توجهي براي اسرائيل است. نخست وزير رژيم صهيونيستي در سخنراني جنجالي اخير خود در كنگره آمريكا، بطور مفصل به لزوم اطمينان تل آويو از امنيت تنگه بابالمندب براي عبور و مرور دريايي اين رژيم پرداخت .
بابالمندب (به معناي دروازه اشك و اضطراب) جايگاهي تعيينكننده براي آمريكاييها و عربستان دارد. اين تنگه نقش راه دوم را براي آنها در صورت بسته شدن تنگه هرمز بازي ميكند. تسلط مردم يمن با گرايشهاي به شدت ضداسرائيلي و آمريكايي و البته ضد سعودي بر اين تنگه، براي اين مثلث فاجعهبار است و نميخواهند به هيچ قيمتي اتفاق بيافتد. سال 2013 نيويورك تايمز در گزارشي پيشنهاد كرد جنوب يمن به عربستان بپيوندد! اين گزارش فايده دوطرفه اين الحاق را اينگونه شرح داده بود؛ يمنيها كه فقيرترين اعراب هستند از ثروت عربستان بهره ميبرند و رياض هم با تسلط بر بابالمندب از كابوس بسته شدن تنگه هرمز رهايي مييابد .
در افسانههاي يوناني آمده است كه تمام فلاكت و بدبختيها در جعبهاي به نام پاندورا قرار دارد كه باز كردن آن مساوي است با بيچاره شدن. شاهزادگان جوان و عياش آل سعود با عمليات «طوفان قاطعيت» عليه يمن، جعبه پاندورا را گشودهاند. اگر اين عمليات را طوفان حماقت بناميم به نظر دقيقتر ميرسد. طوفاني كه ميتواند طومار آل سعود را در هم بپيچد.
محمد صرفي