الوقت_ در روابط ايران و روسيه رويكردهاي مختلفي وجود دارد كه هر يك حاوي ويژگيهاي تاريخي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي و امنيتي ميباشند. در اين بين با توجه به آنكه روابط ايران و روسيه از موقعيتي بينالمللي برخوردار است و ايالات متحده آمريكا به عنوان بازيگري كه داعيهدار هژموني جهاني است، نقش قابل توجهي در اين رابطه دارد، لذا بررسي رويكردهاي موجود در روابط تهران و مسكو و جايگاه آمريكا در هر يك از اين رويكردها ميتواند بيانگر وضع موجود و تعاملات آتي ميان طرفين باشد .
(1) رويكرد اتحاد استراتژيك
اين رويكرد كه بر جنبههاي مثبت روابط ايران و روسيه نظر ميافكند، دو كشور را متحد راهبردي يكديگر تلقي مينمايد. اين ديدگاه داراي چند مفروض است :
-روسيه تنها قدرت عمدهاي است كه در نظام بينالملل خود را دوست ايران مينامد و از منافع ايران حمايت ميكند .
- ايران به عنوان يك قدرت منطقهاي، منافع روسيه را در آسياي مركزي، قفقاز و خاورميانه محترم ميشمارد .
- هر دو كشور خواهان شكلدهي به جهان چندقطبي هستند و از نقش هژمونيك آمريكا در روابط جهاني ناخشنود ميباشند. به همين دليل تهران و مسكو با تلاشهاي كاخ سفيد جهت منزوي ساختن يا به حاشيه راندن تهران و مسكو مخالفت ميورزند .
-هر دو كشور با تهديدهاي مشابهي از سوي آمريكا مواجهاند و خواهان ممانعت از حضور نيروهاي نظامي آمريكا در كشورهاي پيراموني خود هستند .
-روسيه به دليل نياز به منابع مالي جديد براي نوسازي اقتصادي و ايران به دليل احتياج به اقلامي كه به لحاظ تحريمهاي آمريكا كمتر ميتواند آنها را از بازارهاي ديگر تهيه نمايد، به يكديگر وابسته هستند .
با توجه به مفروضهاي فوق، ساختار نظام بينالملل و نوع پويش ايران و روسيه و سياستهاي اتخاذي آنها، مهمترين عامل نزديكي دو كشور به يكديگر محسوب ميشود. زيرا ايران و روسيه، هر يك به طريقي خواهان تغيير وضع موجود ميباشند. بنابراين نوع رابطه آنها با تك قطب نظام بينالملل ميتواند متغير تاثيرگذاري باشد كه دو كشور را به يكديگر نزديكتر نمايد .
در اين رويكرد، ايالات متحده امريكا از جايگاه حداقلي برخوردار است و توان تأثيرگذاري بسيار پاييني بر سطح روابط ايران و روسيه دارد. در واقع در رويكرد اتحاد استراتژيك، روابط ايران و روسيه به نحوي تنظيم شده و دو كشور از چنان سطح همگرايي برخوردارند كه هيچ بازگيري توان مداخله و تأثيرگذاري بر آن را ندارد .
اگرچه چنين رويكردي به صورت تاريخي در روابط تهران و مسكو وجود نداشته است، اما به نظر ميرسد در حال حاضر رهبران بلندپايه هر دو كشور تمايل زيادي به حركت در اين مسير دارند؛ امري كه ميتواند تأثيرگذاري امريكا بر روابط ايران و روسيه را به حداقل برساند .
(2) رويكرد روابط خصمانه
اين رويكرد، نگاهي بدبينانه را در بردارد و روابط دو كشور را در حالتي خصمانه تعريف ميكند كه نميتوان ايران و روسيه را متحد راهبردي يكديگر قلمداد نمود. اين رويكرد داراي چند مفروض اصلي است :
- روسها از تباري اروپايي و نژادي اسلاو و ايرانيها از تباري آسيايي و نژادي غيراسلاو هستند. بنابراين هيچ همگونگي نژادي و هويتي ميان مردم دو كشور وجود ندارد .
-سياستهاي دولت روسيه در قبال ايران، ادامه سياستهاي تزارها است و دولت روسيه بر مبناي يك راهبرد بلندمدت (فارق از نوع حكومتهاي اين كشور)، در صدد استيلاي هر چه بيشتر بر سرزمينهاي جنوبي به ويژه خليج فارس است. در اين راستا روسيه از ظرفيتهاي اقتصادي، سياسي و دفاعي زيادي برخوردار است و مي تواند تماميت ارضي ايران را تهديد كند .
-بررسي تاريخ تحولات ايران و دخالتها و تهديدات مكرر روسها نشان ميدهد كه طي دو قرن گذشته، سرزمين ايران همواره در معرض تهديد همسايه شمالي بوده و ترس از تجاوز، در كليه برنامهريزيهاي كشور دخالت داشته است. بر اين اساس روسها در طول تاريخ معاصر ايران بيشترين صدمات را به ايرانيان و ايرانزمين وارد ساختهاند. تحميل جنگهاي طولاني و شكستهاي پي در پي، عهدنامههاي تحميلي و ننگين گلستان و تركمنچاي، جدايي سرزمينهاي شمالي ايران، اشغال ايران در طول جنگ جهاني دوم، قائله آذربايجان و كردستان، سرگرداندن ايران در حل مساله رژيم حقوقي درياي خزر و نظامي كردن اين دريا، تعلل در به پايان رساندن نيروگاه هستهاي بوشهر و... نمونههايي از برخوردهاي مغرضانه روسها با ايران در گذر زمان است.
-روابط ايران و روسيه در سالهاي پس از فروپاشي شوروي به دليل تفاوت سطح و تقابل ادراك دو كشور از شكنندگي برخوردار بوده است. به اين معنا كه نگاه روسيه به ايران، تاكتيكي و ابزاري و در سطح مسايل منطقهاي و دوجانبه است؛ در حالي كه نگاه ايران به روسيه، آرماني و مبتني بر عقلانيت ايدئولوژيك و در سطح مسايل كلان است. اﻳﺮان ﺑﻪ روﺳﻴﻪ ﺑﻴﺶ از ﻫﺮ ﭼﻴﺰ، ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻳﻚ دوﻟﺖ ﺑﺮاي ﻣﺤﺪودﺳﺎزي ﺗﻬﺪﻳﺪﻫﺎي ﻏﺮب ﻧﮕﺎه ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺎس، ﻧﮕﺎه اﻳﺮان ﺑﻪ روﺳﻴﻪ، ﻛﻼن - ﻣﺤﻮر و در ﺳﻄﺢ ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻲ اﺳﺖ ﺗﺎ ﻣﺤﺪودﻳﺖﻫﺎي ﺳﻴﺎﺳﻲ، اﻣﻨﻴﺘﻲ و اﻗﺘﺼﺎدي ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻳﺮان را ﻛﻤﺮﻧﮓﺗﺮ ﻛﻨﺪ. در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ روﺳﻴﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺑﺮﺗﺮيﻫﺎي راﺑﻄﻪ ﺑﺎ اﻳﺮان در ﻣﺴﺎﻳﻞ ﻣﻨﻄﻘﻪاي و دوﺟﺎﻧﺒﻪ ﺗﻮﺟﻪ دارد و ﺗﺎ ﺟﺎﻳﻲ راﺑﻄﻪ ﺑﺎ اﻳﺮان را ﺣﻔﻆ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺮاي ﻛﺸﻮرش ﻫﺰﻳﻨﻪاي ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ . بنابراين روسيه و ايران، اولويتها و ترجيحات مشتركي ندارند و نخواهند داشت. در نتيجه نبايد تصور كرد كه در صورت وقوع اختلاف بين روسيه و آمريكا در خصوص ايران، روسيه به انتخاب ايران بپردازد .
-روسها از رابطه خاص و تحت فشار ايران با آمريكا و غرب، بيشترين بهره برداري را ميكنند. در واقع روسيه همواره با كارت ايران در برابر غرب بازي مي كند و امتياز مي گيرد. به همين سبب نيز تكيه بر نقش روسيه به عنوان يك قدرت بينالمللي در رويارويي با ايالات متحده ميتواند به نقطهي آسيبپذيري جمهوري اسلامي ايران مبدل شود .
-روسيه و ايران در آسياي مركزي و قفقاز، رقباي سياسي يكديگر محسوب ميشوند. روسيه همچنان به آسياي مركزي و قفقاز به عنوان حوزه نفوذ راهبردي و حياط خلوت خود مينگرد. بنابراين خواهان آن است كه همواره به عنوان قدرت صاحبنفوذ درجه اول در اين كشورها مطرح باشد. به همين دليل روسيه حضور فعال ديپلماتيك و نفوذ سياسي ايران در اين كشورها را نميپسندد و آن را برخلاف منافع خود ميداند و لذا سعي ميكند از بسط نفوذ ايران در اين جمهوريها بكاهد و همين امر، منافع سياسي جمهوري اسلامي ايران در اين منطقه را با مشكل و مانع مواجه خواهد كرد .
-ايران و روسيه در حضور انرژي به ويژه صدور گاز به اروپا با يكديگر رقابت دارند. همچنين دو كشور در پروژههاي انرژي حوزه درياي مازندران و راههاي انتقال انرژي از اين منطقه به نقاط ديگر نيز رقيب هم محسوب مي شوند .
-روسيه همواره با يك نگاه امنيتي به ايران نگريسته است؛ نگاهي كه بر تمام زمينههاي اقتصادي و سياسي سايه افكنده و سنگيني ميكند. بر اين اساس روسها معتقدند كه ايران در صورت برقراري مجدد رابطه با غرب (عليالخصوص آمريكا)، روسيه را به فراموشي خواهد سپرد. به عبارت ديگر ايران در حال حاضر و با توجه به روابط خاصي كه با غرب دارد، مجبور به همكاري با روسيه است و به محض عادي شدن روابطش با غرب، همكاري با مسكو را كنار خواهد گذاشت .
در پس نگاه روسي به ايران، اين نگراني همچنان وجود دارد كه ايرانيها در يك وضعيت اضطرارگونه به سمت آنها آمدهاند و آغوش خود را به طور كامل براي اين كشور باز نكردهاند. تحصيلات غربي عمده تكنوكراتها و سياستمداران ايراني، بافت اقتصادي غربي ايران كه محصول سياستهاي محمدرضا شاه پهلوي ميباشد، برخي از عواملي هستند كه از نگاه روسها عاقبت منجر به تغيير مسير قطار سياست خارجي ايران از ايستگاه مسكو به واشنگتن ميگردد. بنابراين در طرف روسي، ايران كشوري پنداشته ميشود كه توجه به غرب به طور جدي براي آن مهم است و هر لحظه ممكن است با برقراري ارتباط با جهان غرب و بهويژه امريكا، به جمع محاصرهكنندگان روسيه بپيوندد .
-در روسيه اين نگراني وجود دارد كه ايران با دستيابي به تسليحات هستهاي، سياستهاي به مراتب راديكالتري را در پيش گيرد و به عنوان منبعي الهامبخش براي مسلمانان ساكن روسيه تلقي شود .
در مجموع با توجه به مفروضهاي فوق، اين رويكرد تاكيد دارد كه روابط ايران و روسيه بيش از آنكه بر مبنايي راهبردي تنظيم شده باشد، داراي ابعاد خصمانه و تقابلجويانه است. در اين رويكرد ايالات متحده داراي بيشترين توان تأثيرگذاري و مداخله است و ميتواند بر واگرايي روابط تهران و مسكو بيافزايد. در واقع روابط ايران و روسيه به عنوان روابطي رسوخپذير و نفوذپذير شناخته ميشود و امريكا ميتواند از توان حداكثري براي تأثيرگذاري بر اين روابط برخوردار شود. چنين مسئلهاي دستكم در چندين برهه تاريخي در روابط ايران و روسيه وجود داشته است. به نحوي كه روابط طرفين در اوايل دهه 1990 در چنين قالبي قابل تعريف و تبيين است .
(3) رويكرد رقابت و شراكت
اين رويكرد، ديدگاهي منفعتطلبانه را در بردارد و منافع ملي را تنها معيار و واحد سنجش روابط ايران و روسيه ميشمارد. بر اين اساس ايران و روسيه ميتوانند همزمان هم رقيب و هم شريك يكديگر باشند. در اين رويكرد، روسيه متحد راهبردي ايران نيست، بلكه متحد تاكتيكي ايران به شمار ميآيد. زيرا همانطور كه مسكو بهرههاي زيادي از انزواي ايران در جهت تقويت موقعيتاش در منطقه برده است، به همان شكل هم با حمايتهاي خود از شدت فشارها بر ايران كاسته است. از سوي ديگر ايران نيز همانقدر كه از موقعيت بينالمللي روسيه و همكاري با اين كشور بهره برده، به رقابت با مسكو در حوزههاي مختلف نيز پرداخته و سياستهاي مستقل خويش را پيش برده است. مفروضهاي اصلي اين رويكرد عبارتند از :
- اگر چه ايران و روسيه داراي تاريخ، فرهنگ و مذهب متفاوت هستند، اما ميان آنها اختلافات اصولي و ارزشي ـ آنگونه كه ميان ايران و امريكا يا روسيه و امريكا اختلاف است ـ وجود ندارد .
-به رغم آنكه در طول تاريخ نبردهاي زيادي ميان ايران و روسيه صورت گرفته و دو طرف بارها به دلايل ارضي و مرزي رو در روي يكديگر قرار گرفتهاند، با اين حال هم اكنون ايران و روسيه فاقد هرگونه اختلافات ارضي و مرزي هستند و اختلافات تاريخي نبايد روابط فعلي طرفين را خدشهدار نمايد .
-اگر چه ماهيت سياست خارجي ايران و روسيه متفاوت است، اما هر دو كشور در قبال بسياري از مسائل منطقهاي و جهاني، مواضع يكسان و همسويي دارند و عموما مواضع رسمي آنها به يكديگر شباهت زيادي دارد .
- اگر چه روابط سياسي دو كشور در قالب اتحاد استراتژيك تعريف نميشود، اما در عين حال هيچ تنش جدي ميان ايران و روسيه وجود ندارد و نميتوان اين روابط را خصمانه تلقي كرد .
- به رغم وجود منافع متضاد و غيرهمسو ميان دو كشور، با اين حال منافع مشترك و همسان زيادي در سطوح منطقهاي و جهاني بين ايران و روسيه وجود دارد و تهران و مسكو ميتوانند از روابط خود جهت تامين منافع منطقهاي و بينالمللي بهرهمند گردند .
- به رغم آنكه ايران و روسيه به ارائه طرحهاي مختلفي براي امنيت منطقه ميپردازند، با اين حال هر دو كشور بر برقراري سازوكار امنيت منطقهاي بدون حضور بازيگران فرامنطقه اي تاكيد ميورزند و اين امر ميتواند فصل مشترك همكاريهاي منطقهاي آنها باشد .
-اگر چه ايران و روسيه در برابر توسعهطلبيهاي غرب و مسائل نظير گسترش ناتو به شرق، به انحاء مختلف واكنش نشان ميدهند، اما واقعيت آن است كه هر دو كشور از اين وضعيت ناراضي هستند و با آن به مقابله ميپردازند .
- به رغم آنكه ميزان ضدهژمونگرايي ايران و روسيه در برابر هژمونگرايي آمريكا متفاوت است، با اين حال هر دو كشور از نظم حاكم بر نظام بينالملل ناراضي هستند و براي برقراري نظمي عادلانه و چندقطبي تلاش ميكنند.
ويژگيهاي فوق بيانگر گستره وسيع و تقريبا هماهنگ و همسوي مناسبات و روابط ايران و روسيه ميباشند. به نحوي كه ويژگيهاي فوق به همراه ظرفيتهاي موجود، ميتواند روابط دو كشور را تا سطح راهبردي ارتقاء دهد. از اين حيث همانگونه كه تكيه يكجانبه ايران به روسيه بهعنوان يك اهرم فشار عليه آمريكا و متحدانش در منطقه، آفات ميانمدت و درازمدت راهبردي دارد و امنيت و منافع ملي ايران را به مخاطره ميافكند، دوري گزيدن از مسكو و كمرنگ شدن مناسبات ميان دو كشور نيز عواقب خاص خود را در پي خواهد داشت. به همين دليل روابط دو كشور ميتواند در قالب شراكت و رقابت تعريف شود. به خصوص كه ايران و روسيه داراي منافع خاص، مشترك، همسان، مكمل و متضادي نسبت به يكديگر ميباشند كه ميتوانند با تقويت منافع مشترك و مكمل، راه را براي مصالحه در مورد منافع متضاد نيز هموار نمايند .
در اين رويكرد، امريكا هم از توان تأثيرگذاري بر همگرايي و هم واگرايي برخوردار است. زيرا هرجا منافع ايران با روسيه ايجاب كند، ميتوانند به هم نزديك و يا از يكديگر دور شوند. در اين بين هرچه منافع ايران و روسيه در مسائل دوجانبه، منطقهاي و بينالمللي يكسانتر باشد، ميزان تأثيرگذاري آمريكا نيز كاهش مييابد و بالعكس، هرچه منافع دو طرف متعارض و متضادتر باشد، امريكا نيز از توان تأثيرگذاري بيشتري برخوردار ميشود .