الوقت- قریب به دو سال (19 ماه) از آغاز تهاجم نظامی نیروهای ائتلاف تحت رهبری عربستان به یمن میگذرد. جنگی که بر اساس نقشه های طراحان آن قرار بود در اندک زمانی به شکست انقلابیون یمنی و بازگرداندن قدرت به منصور هادی رییس جمهور مستعفی یمن بیانجامد، اکنون به کلافی سردرگم و بحرانی رو به فزونی برای اصلی ترین بازیگر آن یعنی عربستان سعودی بدل گشته است. حملات هوایی سعودی ها نه تنها به خلع سلاح انصارالله و کمیتههای مردمی متحد آن نیانجامیده، بلکه با شکست مذاکرات صلح در کویت و اعلام اتحاد انصارالله و حزب کنگره مردمی طرفدار صالح، در بازگشایی مجدد پارلمان و توافق تشکیل شورای عالی سیاسی برای اداره امور، عملاٌ نقش این گروه در عرصهی تحولات سیاسی یمن پررنگ تر نیز شده است. به همین دلیل عربستان برای جلوگیری از برگزاری نشست های پارلمان یمن حملات خود را تشدید کرده و به کشتار مردم غیرنظامی می پردازد. حال این پرسش پیش میآید که چه موانعی برسر راه سعودیها برای تداوم جنگ علیه یمنی ها وجود دارد.
1- مخاطرات امنیتی
نگرانیهای امنیتی سعودیها از تداوم جنگ یمن، ریشه های متعددی دارد که نخستین جنبه ی آن پیشرفت قابلیت های نظامی انصارالله در همکاری با ارتش یمن در زمینه ی ساخت موشکهای کوتاه برد است که قادرند علاوه بر بالا بردن تلفات نظامیان ائتلاف، جنگ را به عمق خاک عربستان نیز بکشاند. سامانه موشکی «برکان یک» که نمونه ای از موشک های اسکاد است با بردی بالغ بر 800 کیلومتر و موشک قاهر1 با برد 500 کیلومتر که نمونه ی داخلی موشکهای سام ساخت شوروی است، بیشتر شهرهای عربستان و تقریبا همه پایگاههای نظامی این کشور را در تیررس نیروهای انصارالله قرار میدهد. از طرف دیگر قوی تر شدن موضع انصارالله نسبت به سایر احزاب و گروههای یمنی در آینده ی تحولات سیاسی این کشور، می تواند به منبعی الهام بخش برای فعال شدن گسل خاموش شیعیان در مناطق نفت خیز جنوب عربستان تبدیل شود. بدون تردید بخشی از این قوت گیری انصارالله نشأت گرفته از راهبرد غلط سعودی ها از زمان آغاز اعتراضات 2011، در یمن میباشد. بـُعد دیگر ماجرا گسترش فعالیتهای القاعده یمن در سرزمین های جنوبی است که از دست انصارالله خارج شده است. بر اساس توافقنامه مسقط که در آگوست 2015 میان نیروهای معارض به نمایندگی انصارالله و جنبش جدایی خواهان جنوب «الحراک» به امضا رسید، انقلابیون تأمین امنیت سرزمین های جنوبی را به نیروهای جنبش حراک واگذار کردند و خود از این مناطق عقب نشستند؛ اما این مناطق پس از چندی به جولانگاه شبه نظامیان سلفی القاعده در آمد. اگرچه سعودیها از استفاده از نیروهای القاعده برای پیشبرد سیاستهای منطقه ای خود ابایی ندارند، اما واقعیت آن است که آنها جریان القاعده را یک رقیب خطرناک برای تداوم حکمرانی خود قلمداد میکنند و به همین دلیل از گسترش نفوذ این جریان در جنوب یمن و بویژه خلیج عدن و آبراه استراتژیک بابالمندب واهمه فراوان دارند. آمریکا نیز از گسترش فعالیتهای القاعده در یمن پس از ماهها جنگ بیمناک شده و پس از مدتها کناره گیری مجدداٌ توجه خود را به یمن معطوف کرده است. این کشور حمایت ایران در یمن را عاملی مخرب برای منافع خود در شبه جزیره میداند و مقابله با آن را ضروری می شمارد اما نه به قیمت رشد القاعده و گروههای سلفی در یمن.
2- هزینه های هنگفت نظامی
جنگ در یمن برای عربستان هم در زمینه ی گردآوری کشورهای عضو ائتلاف هزینه بر بوده است- بویژه در مورد کشورهایی که عضوشورای همکاری خلیج فارس نیستند همچون مصر و اردن و سودان- و هم در عرصه ی مخارج نظامی رهبری آن. بر اساس آمارها این کشور به تنهایی به اندازه ی هشت عضو دیگر ائتلاف، هواپیماهای جنگی خود را برای این جنگ اختصاص داده است. روزنامه انگلیسی اکونومیست نوشت عربستان سعودی از آغاز جنگ تاکنون حدود سه میلیارد پوند از غرب مهمات جنگی خریداری کرده است. همچنین آمار ارائهشده توسط موسسه صلح بینالمللی استکهلم (SIPRI) که آهنگ هزینه تسلیحات نظامی جهانی را پیگیری میکند، نشان میدهد که در سال ۲۰۱۵ عربستان سعودی بیشترین هزینهکرد را از محل منابع عمومی اش برای مصارف نظامی داشته است به طوری که ۱۳.۷ درصد از میزان تولید ناخالص داخلی خود را به این مسئله اختصاص داده است.
علاوه بر این، بر اساس اعلام این موسسه تحقیقاتی، گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد که ۱۷ درصد از کل افزایش هزینههای دولت عربستان در سال ۲۰۱۵ که معادل ۵.۳ میلیارد دلار بوده صرف افزایش بودجه نظامی و تسلیحاتی این کشور شده و در جنگ یمن هزینه شده است. در این گزارش همچنین تأکید شده است که ادامه جنگ با یمن، هزینههای این جنگ و میزان هزینههایی که نظام سعودی برای ادامه مبارزه با مردم یمن صرف میکند، رسیدن این پادشاهی به اهدافش را بیشتر درخطر میاندازد.
3- اعتراضات به عملکرد بمباران های نیروهای ائتلاف
جنگ یمن محل بروز شکل گیری بیشترین اعتراضات به عربستان در مجامع بین المللی مدافع حقوق بشر همچون سازمان عفو بین الملل و کمیته ی حمایت از کودکان سازمان ملل بوده است به گونه ای که نام این کشور برای نخستین بار در لیست سیاه سازمان ملل در زمینه ی کشورهای ناقض حقوق کودکان قرار گرفت که البته با تهدید مقامات سعودی به قطع حمایتهای مالی خود از سازمان ملل، نام عربستان از لیست مذکور خارج شد. در ماه فوریه 2016 نیز پارلمان اروپا در واکنش به اقدامات عربستان در کشتار غیرنظامیان یمنی طرح تحریم تسلیحاتی عربستان از سوی کشورهای عضو این اتحادیه را با اکثریت آرا به تصویب رسانید.
در کنار این دلایل ، می توان علت های دیگری را نیز به شمار آورد که در درجات بعدی اهمیت قرار میگیرند. از جمله رقابت و اختلاف اعضا خاندان سلطنتی سعودی درباره جنگ یمن، بویژه اختلافات مابین محمد بن نایف (ولیعهد) و محمد بن سلمان (جانشین ولیعهد)؛ و یا بروز شکاف مابین اعضای ائتلاف همچون تنش روابط میان مصر و عربستان بر سر مواضع جدید السیسی در قبال پرونده سوریه.
اما اینکه با وجود این مجموعه از چالشها، چرا عربستان همچنان بر ادامه ی جنگ اصرار دارد؟، را باید به دیدگاه نسل جدید سیاستمداران این کشور نسبت به تحولات منطقه من جمله یمن نسبت داد. برداشت حکومتگران سعودی از ناآرامی های یمن و منطقه غالباٌ تئوری توطئه است. آنها ناآرامی های یمن را ادامه ی دومینوی پروژه تهران برای بسط ژئوپولتیک شیعه یا به عبارتی دیگر محور مقاومت در سوریه، لبنان، عراق، بحرین و اکنون هم در یمن می پندارند. از این رو می توان گفت سرانجام پرونده ی یمن و انصارالله برای سعودیها به سرنوشت رقابت با ایران در سایر حوزههای رویارویی طرفین بویژه در سوریه و عراق گره خورده است.