الوقت_ به نظر ميرسد، «افغانستان» براي داعش به عنوان يك «هدف غايي» تعريف نشده بلكه هدفگذاري داعش تبديل بخشهايي از قلمرو اين كشور به «كانون ثانويه انتشار» است كه در اين صورت، «مقاصد» بعدي انتشار و انتقال داعش، مناطق پيراموني افغانستان يعني مرزهاي شرقي ايران، آسياي مركزي (روسيه) و سينكيانگ چين خواهد بود. لذا «انتشار» پديدهي داعش در افغانستان احتمالاً به معناي امتداد «خلافت» آنها به اين كشور و حكومت داعش بر افغانستان نيست، بلكه به احتمال قوي، اين سرزمين نقش يك «معبر» و «سكوي پرتاب» را در راهبردهاي داعش و حاميانش ايفا خواهد كرد.
براين اساس در رابطه با «مقصد»، «محيط» و مكان انتشار داعش در افغانستان، نميتوان انتظار داشت اين انتشار سراسر افغانستان را در بر گيرد. تجربه ظهور و انتشار طالبان در دو دهه قبل نيز نشان ميدهد، جغرافيا و جامعه افغانستان به شدت ناهمسان است؛ در سراسر قلمرو اين كشور، مناطق مركزي شيعهنشين و نقاط شهري و توسعهيافته مانند كابل، هرات، مزارشريف و... «محيطهاي ناپذيرا و واگرا» براي داعش محسوب ميشوند اما مناطق حاشيهاي كم جمعيت و سنتيتر كه تجانس فكري، مذهبي و... بيشتري با ايدئولوژي و اهداف داعش دارند، «محيط پذيرا و همگرا» با داعش هستند .
با توجه به راهبردها و هدفگذاري بلندمدت داعش در افغانستان و منطقهي پيراموني آن، نحوه پراكندگي و تمركز جغرافيايي نيروهاي داعش در اين كشور نيز متفاوت و در مناطق خاصي به ترتيب زير خواهد بود .
-مناطق شمالي
چنانچه بپذيريم داعش با هدف پيشبرد يكسري «راهبردهاي ژئوپلتيكي» كه معطوف به آسياي مركزي و مرزهاي جنوبي روسيه است، درصدد حضور و نفوذ در افغانستان برآمده، مناطق شمالي افغانستان بويژه ولايات بدخشان، فارياب، سرپل، قندوز و احتمالاً جوزجان و بغلان از كانونهاي اصلي تجمع نيروهاي داعش خواهد بود. در اين مناطق، گروههايي چون حركت اسلامي ازبكستان، حزبالتحرير، جماعت انصارا...، بيعت، اتحاد جهاد اسلامي، طالبان محلي، جنگجويان خارجي و... كه حدود شش الي هفت هزار نيرو را در بر ميگيرد ، حضور و فعاليت دارند. (خبرگزاري صداي افغان، 9/10/1393) آنچه از اخبار منتشره بر ميآيد، در مرزهاي افغانستان با ازبكستان و تاجيكستان، اغلب مواضع ارتش و پليس افغان دفاعي است كه عملاً حدود 30 درصد قلمرو يادشده را تحت كنترل دارد و بقيه مناطق مرزي بدون نظارت بوده يا در اختيار جنگجويان قرار دارد .
داعش علاوه بر اين كه طبق برخي آمارها توانسته حدود چهار هزار نفر از اتباع آسياي مركزي را به صفوف خود در عراق و سوريه جذب كند، به سبب تنوعپذيري و انعطافهاي لازم اين ظرفيت را دارد كه شبهنظاميان اتباع آسياي مركزي را در مرزهاي شمالي افغانستان نيز با خود همراه سازد و براي نزديكتر شدن به آسياي مركزي بويژه تركمنستان و مرزهاي روسيه از توانمنديهاي آنان بويژه ظرفيتهاي بومي در داخل آسياي مركزي، مشاركت در قاچاق مواد مخدر و شبكههاي زيرزميني افراطگرايان مرتبط با آنها در منطقه، بهرهبرداري نمايد. به نظر ميرسد، اين فرايند با توجه به رقابت راهبردي روسيه و امريكا مورد استقبال قرار خواهد گرفت .
-ولايات شرقي
مناطق شرقي افغانستان به سبب موقعيت جغرافياي خاصي و طبيعت صعبالعبور كه دارد به عنوان يك «معبر» و «گذرگاه» بسيار مهم در ژئوپلتيك افراطگرايي عمل ميكند و مناطق قبايلي پاكستان را به مناطق شمالي افغانستان، آسياي مركزي و چين متصل ميسازد. برخي از ولايات افغانستان همچون كنر و نورستان كه كنترل دولت كابل بر آنها ضعيف است، سالهاست پناهگاه امني براي بقاياي القاعده، تحريك طالبان پاكستان، اتباع آسياي مركزي و... بوده است. محتمل است در اين ولايات داعش به تحريك طالبان پاكستان بپيوندد و سپس به هر دو سوي مرز پاكستان و افغانستان گسترش يابد. اين مناطق به سبب مجاورت با چين، احتمالاً مورد استقبال نيروهاي اويغور سينكيانگ كه در صف داعش در عراق و سوريه ميجنگند، قرار خواهد گرفت .
- مناطق جنوبي و غربي
مناطق جنوبي مانند هلمند و زابل به سبب ثروت ناشي از مواد مخدر و وجود مناطق خارج از كنترل دولت مركزي، همواره به عنوان حياط خلوت گروههاي مسلح افغان و خارجي بوده است كه هواداران داعش نيز اولين اقدامات جهت جذب نيرو را از اين مناطق آغاز كردهاند. در غرب افغانستان نيز مناطق ولايت فراه و هرات به سبب مجاورت با ايران و وجود شاهراههاي ارتباطي مهم و ترانزيتي، جزو اهداف سرزميني داعش افغانستان خواهد بود .