الوقت- دکتر مهدی مطهرنیا، آینده پژوه سیاسی در گفتگویی با الوقت که به صورت یادداشت شفاهی تنظیم شده است، اظهار داشت؛ داعش اساسا محصول فضای گفتمانی ناشی از وقوع انقلاب اسلامی و سوء استفاده از این فضا توسط بعضی از پایتختهای کشورهای عربی در مسیر تاسیس یک ارتش برون مرزی غیررسمی در جهت تقابل با امواج اسلامگرایی اصیل محسوب میشود. از این جهت باید داعش را نیروی مسلح غیر رسمیای دانست که توسط عربستان و همپیمانان منطقهای آن تاسیس و توسط قدرتهای فرامنطقهای کارکرد تالیفی پیدا کرده است. از این رو به نظر میرسد که داعش در این وضعیت توسط عربستان حمایت و در حوزه عقلانیت ابزاری قدرتهای فرامنطقهای قرار میگیرد. لذا باید گفت تا زمانی که سیاستهای کشورهای فرامنطقهای در برخورد با داعش در جهت بهره برداری ابزاری از این نیروی مسلح و همسو با سیاستهای ریاض باشد، عربستان همگرا با قدرتهای فرامنطقهای در این خصوص قرار میگیرد؛ اما زمانی که داعش دیگر جایگاه معنادار و تعریف شدهای در جهت بهره برداری ابزاری قدرتهای فرامنطقهای نداشته باشد سیاست ورزیهای ریاض در باب داعش در اصطکاک با جهت گیریهای کشورهای فرامنطقهای در برخورد با داعش خواهد بود. اکنون که دو بازیگر اصلی فرامنطقهای در سوریه یعنی آمریکا و روسها به هم نزدیک شدهاند، هر چه این نزدیکی منجر به شکل دهی و محتوابخشی به آینده سوریه قرار میگیرد، جغرافیای عمل داعش در سوریه تنگ تر میشود و سرمایه گذاری عربستان در این منطقه بر اساس تاکید بر استفاده از داعش، هزینههای بیشتری را برای ریاض به همراه میآورد. در نهایت این عربستان است که بازنده بازی تلقی خواهد شد. لذا شاهد آن هستیم که هرچه محدودسازی داعش در تحرکات فرامنطقهای در سوریه بیشتر میشود و در عمل ما به یک توافق سیاسی در جهت حل و فصل مسئله سوریه نزدیک میشویم، حلقه محاصره داعش تنگ تر، و سمت و سوی سرمایهگذاریهای عربستان با تهدید بیشتر در سوریه مواجه میشود. چرا که میتوان گفت داعش به گونهای اکنون نقش ارتش برون مرزی چریکی عربستان و بعضی از پایتختهای کشورهای عربی در منطقه را ایفا میکند.
از سوی دیگر در منطقه سوریه بحث کردها و حمایت و یا خصومت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای نسبت به این گروه نیز قابل بحث و بررسی است. زیرا از یک سو ترکیه نگران قدرت گرفتن کردها در منطقه است و از سوی دیگر تا به امروز اغلب ایالات متحده آمریکا در حمایت از کردها عمل کرد است. البته به نظر من اختلاف آنکارا با کشورهای فرامنطقهای به ویژه ایالات متحده بر سر کردها یک اختلاف سطحی است؛ من چندان بر این باور نیستم که آمریکا به دنبال ایجاد یک کشور کردنشین در منطقه باشد هرچند آمریکا تمایل دارد تا یک منطقه جغرافیایی تعریف شده با حکومت سنی و با حاکمیت نیروهای شبه رادیکال در بخشی از منطقه حضور داشته باشد. چرا که اساسا از نظر آمریکا ورود یک بازیگر چهارم در قلب خاورمیانه با توجه به وجود سه قطب ترکیه میانه رو، ایران انقلابی و ریاض سنتی، که بتواند وزنه تعادل میان این سه قطب قدرت منطقهای را به نفع کشورهای فرامنطقهای بر هم بزند، مدر آینده مورد نیاز است. لذا کردها میتوانند در چارچوب چنین دولتی به عنوان یکی از مهمترین ستون فقرات تشکیل این دولت آرام آرام جایگاه خود را بیابند.
در نهایت آنکه امروز روسیه و هم پیمانان آن از یکسو و آمریکا و هم پیمانانش از سوی دیگر بهنوعی از توازن قدرت در سوریه دستیافتهاند. این وضعیت می تواند بهعنوان پایهای برای حرکت بهسوی کاهش خشونت ها مورد استفاده قرار گیرد و هرکدام از آنها بر اساس قاعده برد- برد وارد تعامل با یکدیگر شوند و زمینههای دگرگونیهای پایدارتری را فراهم کنند.