الوقت- سیاست خارجی ترکیه طی سال های گذشته، تا حد زیادی تحت تاثیر احمد داود اوغلو وزیر خارجه این کشور بوده است. نظریه سیاست خارجی داوود اوغلو بر اساس چند پایه اساسی و مشهور نظیر «دکترین عمق استراتژیک»، «به صفر رساندن مشکلات با همسایگان» و «نوعثمانی گرایی» بنا شده اند.
بر این اساس ارزیابی تئوری «عمق استراتژیک» داوداوغلو نشان می دهد که این تئوری دارای نقاط ضعف و همچنین نقاط قوت میباشد. از نقاط قوت آن میتوان به توجه این تئوری به پیشینه تاریخی ترکیه به عنوان یک کشور شرقی و چرخش سیاست خارجی آنکارا از پافشاری بر روی تلاش های بیثمر برای نزدیک شدن به غرب به منظور عضویت در اتحادیه اروپا، به سمت تعامل با کشورهای منطقه برای کسب موقعیت با ثبات در قفقاز و خاورمیانه، نام برد. به همین سبب نیز هنگامی که سیاست خارجی بدون تنش تركیه در قبال همسایگان از سوی حزب توسعه و عدالت تركیه مطرح شد، در زمان خود طرح معقول و عامه پسندی ارزیابی گردید. چنانکه پیروان دکترین سیاست خارجی ترکیه قصد داشتند ترکیه را به ستاره درخشان منطقه تبدیل کنند و حتی به عنوان رهبر بهار منطقهای نیز عمل نمایند. بر این اساس داوداوغلو اعلام نمود که ترکیه تحولات خاورمیانه را به عنوان رهبر و خدمتگذار آن هدایت خواهد نمود.
در این بین علیرغم آنکه بکارگیری دکترین سیاست خارجی داوداوغلو باعث تحول در سیاست خارجی ترکیه و اهمیت نقش دیپلماتیک انکارا بالاخص در منطقه خاورمیانه شد، با این حال سیاست خارجی ترکیه در برخی حوزهها دچار چالشهای جدی نیز گشته است. در شرایط فعلی، سیاست خارجی ترکیه در مورد برخی از همسایگان خود نتایج نامطلوبی را رقم زده است. چنانکه بررسی سیاست خارجی ترکیه نشان می دهد که تمام تلاش های دیپلماتیک ترکیه برای بهبود روابط با همسایگان و یا میانجی گری های منطقه ای ناکام مانده است. این مسئله به خصوص در مورد روابط ترکیه با سوریه و عراق کاملا بدیهی است.
بر این اساس به نظر می رسد دولت ترکیه تلاش دارد به تغییر برخی از جهت گیری های خارجی خود جهت خروج از انزوای منطقه ای بپردازد. بهبود و تنش زدایی با روسیه و رژیم صهیونیستی و همچنین تغییرات احتمالی در سیاست های آنکا را در سوریه در این راستا قابل ارزیابی است.
با توجه به تغییرات صورت گرفته در ترکیه و تغییر نخست وزیر و البته تاثیرات کودتای نافرجام در ترکیه که به ایجاد تنش در روابط آنکارا با غرب منجر شده است ، به نظر می رسد میراث فکری داوود اوغلو هم تا حد زیادی در حال تغییر است. چرا که ترکیه به منظور بازسازی سیاست خارجی خود و خروج از انزوای منطقه ای به ازسرگیری رابطه با روسیه و رژیم صهیونیستی و تا حدودی تغییر روابط با غرب روی آورده است. این در حالیست که رابطه با رژیم صهیونیستی پس از حادثه کشتی مرمره به پایین ترین سطح خود کاهش یافته بود و دولت ترکیه، عذرخواهی رسمی و پرداخت غرامت از سوی تل اویو را شرط خود برای ازسرگیری روابط تعیین کرده بود. علاوه بر این، رابطه با روسیه نیز پس از سرنگونی جنگنده روسی در مرز سوریه به تیرگی گراییده بود و ازسرگیری روابط منوط به عذرخواهی رسمی و پرداخت غرامت از سوی ترکیه شده بود.
به این ترتیب روند جدید سیاست خارجی ترکیه نشان می دهد که این کشور قصد دارد ضمن بهبود روابط با برخی از کشورها و بازیگران، خود را از انزوای منطقه ای خارج نماید. در شرایط فعلی به نظر میرسد چند عامل ترکیه را به تغییر سیاست خارجی خود ترغیب نموده است:
نخستین دلیل، شکست سیاستهای ترکیه در قبال سوریه است. زیرا آنچه امروز از سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات سوریه برای آنکارا باقی مانده، حکایت از شکست محض دارد. مقامات آنکارا که گمان میکردند با پیروزی سریع مخالفان اسد، از نقش مهمی در آیندهی سوریه برخوردار خواهند شد، اینک دریافتهاند که راه را به کلی اشتباه رفتهاند، زیرا ترکیه تاکنون نه تنها به هیچ یک از اهداف اولیه خود دست نیافته، بلکه با چالشهای عدیدهای نیز مواجه شده که این امر از شکست سنگین سیاست خارجی آنکارا در منطقه حکایت دارد.
دومین عامل، مسئلهی کردهاست. اگرچه اردوغان از زمان آغاز تحولات سوریه، نسبت به تحرکات کردها حساسیت به خرج داد و حتی از تشکیل منطقهی مرزی امن در شمال سوریه خبر داد، با این حال امروز مشخص شده که این سیاست ترکیه نیز به شکست انجامیده است، زیرا اعلام خودمختاری کردهای سوریه با توجه به پیوندی که آنها با کردهای ترکیه و به ویژه پ.ک.ک داشتند، از یک سو روند حل و فصل مسئلهی کردی را با اختلال مواجه و از سوی دیگر فعالیت کردهای مخالف ترکیه را در شهرهای سوریه تشدید کرد. به این ترتیب ترکیه با پشتیبانی از مخالفان سوریه، عملاً فضای مساعدی برای اتحاد احزاب مخالف کرد در هر دو کشور مهیا نمود و این امر امنیت ملی ترکیه را به چالش کشید. آنچه در این میان از اهمیت به سزایی برخوردار شد، احیای روابط تاریخی روسیه با کردها بود. به نحوی که دولت ترکیه به شدت از تسلیح کردهای سوریه و به تبع آن تسلیح کردهای ترکیه بیمناک شد.
سومین عامل، چالشها و مخاطراتی است که دولت ترکیه از ناحیهی تروریست های افراطی با آنها مواجه است. چرا که تهدیدهای ناشی از حضور تروریستهای داعش و جبهه النصره در کشورهای عراق و سوریه دامن دولت ترکیه را نیز گرفته است. به نحوی که این کشور دایما با تهدیدهای تروریستی نظیر انچه در فرودگاه آتاتورک استانبول رخ داد، قرار دارد.
چهارمین عامل، عدم پاینبدی غرب به ویژه آمریکا به تعهدات پیشین خود مبنی بر براندازی نظام سیاسی سوریه و همچنین احتمال نقش آفرینی واشنگتن در کودتای نافرجام ترکیه است. این مسئله باعث شده که ترکیه در بحران سوریه احساس تنهایی کند و بارها اعلام نماید که امریکا به هیچ یک از تعهدات خود در قبال سوریه عمل نکرده است. علاوه بر این ترکیه به شدت از سیاست امریکا در خصوص حمایت از کردهای سوریه ناراضی است. در چنین شرایطی چرخش انکارا به سمت مسکو و بهبود روابط با روسیه می تواند همچون وزنه تعادلی در توازن روابط ترکیه با غرب عمل نماید.
در مجموع مسائل فوق نشان میدهند که ترکیه با دلایل و عوامل زیادی مواجه است که دولت این کشور را به تغییر مواضع در سیاست خاورمیانهای خود مجاب میکند. با این حال باید منتظر ماند و دید که آیا تحولات گذشته و حوادث آینده میتوانند سیاست خارجی فعلی ترکیه را تغییر دهند یا خیر؟ بیشک اگر ترکیه به تعقیب سیاست پیشین خود در منطقهی خاورمیانه ادامه دهد، با چالشها و آسیبهای متعددی در حوزهی مسائل امنیتی مواجه خواهد شد.