بعد از کودتای ناموفق جولای در ترکیه، به احتمال زیاد خبر مربوط به دیدار اردوغان و پوتین یکی از مهمترین تحولات سیاست خارجی ترکیه به شمار میرود.
این دیدار هم از این بابت که نخستین دیدار خارجی اردوغان پس از کودتا میباشد و مهمتر از آن دیداری دیپلماتیک پس از هفت ماه قهر سیاسی ترکیه و روسیه بود، بسیار قابل توجه است. بسیاری پس از این دیدار از آغاز دورهای جدید در روابط دو کشوری سخن میگویند، که طی هفت ماه گذشته از هیچ اتهامی علیه یکدیگر فروگذاری نکردند. با این حال این بسیار ساده انگارانه خواهد بود؛ اگر دیدار پوتین و اردوغان را به معنای رفع موضوعات مورد اختلاف امنیتی اساسی و متقابلی بدانیم که تا کنون آنکارا و مسکو را در تقابل با یکدیگر در منطقه قرار داده است.
به عبارت دیگر هرچند دیدار پوتین و اردوغان را میتوان به معنای پایان هفت ماه قطع رابطه دیپلماتیک مطرح کرد، اما کم نیستند مسائل امنیتی مورد اختلافی که همچنان در روابط ترکها و روسها باقی خواهند ماند. حتی از ترکیب هیئت دیپلماتیک ترکها نیز در سنپترزبورگ میتوان به این موضوع پی برد که یکی از مهمترین نتایج این مذاکرات بیش از موضوعات سیاسی و امنیتی، مسائل اقتصادی مورد علاقه حداقل آنکارا بوده است.
برداشته شدن تحریمها، مسئله انتقال گاز روسیه به اروپا از مسیر ترکیه، احداث نیروگاه اتمی ترکیه و لغو ممنوعیت سفر گردشگران روسی مهمترین نتایج اقتصادی این مذاکرات عنوان شد و در بخش امنیتی به ایجاد سازوکارهایی برای مشارکت در مسائل مرتبط با ارمنستان و سوریه بسنده شد. ایجاد سازوکار برای حل موضوعات امنیتی مورد اختلاف بیان کلی است و اگر نتایج اقتصادی این سفر مشخص و روشن است، اما بکار بردن عبارات کلی و مبهم در مورد مسائل امنیتی نشان از تداوم اختلافات مسکو و آنکارا در موضوعات مورد مناقشه متقابل است. اختلاف در موضوعاتی که در خوشبینانهترین حالت در کوتاه مدت قابل برطرف شدن به نظر نمیرسد. این موضوعات میتواند موارد ذیل را شامل شود.
- بحران تروریستی سوریه:
بدون شک یکی از عمیقترین اختلافات ترکیه و روسیه حول محور مسئله سوریه و دولت بشار اسد شکل گرفته است. ترکیه از زمان آغاز بحران تروریستی سوریه، با وجود سابقه قبلی دوستی خانوادگی با بشار اسد، به ناگهان به یکی از سرسختترین مخالفان وی تبدیل شد. سقوط دولت قانونی بشار اسد در سوریه، خواستهای بوده که مقامات انکارا بارها طی پنج سال گذشته بر زبان آوردهاند. در مقابل اما مسکودر کنار تهران مهمترین حامیان منطقهای دمشق به شمار میروند که در جنگ داخلی دولت سوریه علیه گروههای تروریستی، این دولت را مورد پشتیبانی و حمایت کامل قرار میدهند. حملات گستردهای که ارتش سوریه علیه شورشیان در حلب دنبال میکند با حمایت گسترده نیروهوایی روسیه دنبال میشود و در مقابل بخشی از کمکهای دریافتی شورشیان مسلح و تروریستی سوریه از محور ترکیه وارد حلب میشود. اگرچه پس از دیدار اخیر اردوغان و پوتین برخی مقامات ترک از شروع بکار کمیته مشترک درباره سوریه خبر دادند؛ اما مادامی که اردوغان همچنان برخواسته نامشروع سقوط بشاراسد در سوریه پای فشاری میکند، نمیتوان انتظار گشایشی بر سر این موضوع داشت. اگرچه برخی تحلیلگران، استقبال اردوغان از پیام محکومیت کودتای ترکیه توسط بشار اسد را نشانهای دال بر منعطف شدن مواضع ترکیه در قبال سوریه ارزیابی کردند؛ اما در عمل فشارهای غرب و همپیمانان منطقهای ترکیه از جمله قطر و عربستان، راه را برای تصمیمگیری مستقل ترکیه در قبال بحران سوریه با پیچیدگی دوچندانی روبرو ساخته است. رئیس جمهور ترکیه پس از سفر به روسیه، باید تنها یک گزینه را درباره سوریه انتخاب کند. همراهی با روسیه یا تاکید بر سقوط دولت در سوریه به موازات مواضع گذشته و همراهی با جبهه غربی-عربی. با این حال تحولات پس از کودتا و جهتگیری ناخوشایند غرب نسبت به اقدامات اردوغان پس از کودتا در عمل اگرچه فضای سردی را بر روابط ترکیه با غرب حاکم ساخته، اما تلاش برای سقوط دولت قانونی در سوریه، همچنان مهمترین نقطه اشتراکی ترکیه با اروپا و آمریکا به شمار میرود و این موضوع از طرف دیگر به مهمترین شکاف امنیتی در روابط مسکو – آنکارا منجر شده است. شکافی که حداقل در کوتاه مدت نمیتوان انتظار برطرف شدنش داشت.
- مسئله ارمنستان:
در میانه اختلافات منطقهای ترکیه و روسیه، ارمنستان در شرق ترکیه یکی از مهمترین موضوعات مورد اختلاف است. ترکیه و ارمنستان بطور تاریخی در تقابل با یکدیگر رفتار کردهاند و سابقه جنگ دوطرف در دهه 1920 تا به امروز بر سیاست خارجی هر دو کشور سایه انداخته است. مسئله کشتار ارامنه یکی از مهمترین مباحث تنشزا در روابط ایروان و انکاراست و طی حداقل دو دهه گذشته در تمام درگیری ها و تنشهای قره باغ، ترکیه به شدت دولت رقیب ارمنستان، آذربایجان را مورد حمایت و پشتیبانی قرار داده است. در مقابل روسیه، ارمنستان را به عنوان مهمترین متحد خود در قفقاز میشناسد و کمکهای خود را هیچگاه از ارامنه دریغ نساخته است. روسیه امنیت ارمنستان را از جمله بوسیله یک پایگاه نیروی هوایی و یک پایگاه نظامی که درست نزدیک مرز ترکیه قرار دارد، تضمین میکند و این موضوع به هیچ وجه خوشایند ترکیه نمیباشد. به سختی میتوان متصور بود که روسیه ارمنستان را در رابطه با ترکیه واگذارد یا ترکیه در بهبود روابطش با روسیه از اختلافات تاریخی و ریشه دار خود با ارمنستان چشم پوشی کند.
- کردها
مسئله کردها با بحران سوریه به یکی از نقاط اختلاف در روابط ترکیه و روسیه و حتی غرب بدل شد. روسیه به همراه ایالات متحده کردههای سوری را در قالب جبهه دموکراتیک سوریه در مبارزه با داعش و سایر گروههای تروریستی سوری مورد حمایت قرار میدهد و در مقابل ترکیه این حمایت را در تضاد با منافع امنیت ملی خود قلمداد میکند. ترکیه جبهه دموکراتیک سوریه ( با عضویت گروههای کرد) را مرتبط با شاخه نظامی کارگران کردستان موسوم به پ.ک.ک در ترکیه معرفی میکند که در حال حاضر با آنها در جنگ به سر میبرد. دولت اردوغان در حال حاضر نگران از قدرت گیری کردهای سوری و ایجاد کانتون کردی در جوار مرزهای خود میباشد که به بصورت بالقوه میتواند به پایگاه برون مرزی برای دشمن درجه یک خود، پ.ک.ک تبدیل شود. فراتر از این، حمایت روسیه از کردها، تنها به سوریه محدود نیست و پوتین روابط نزدیکی با احزاب سیاسی کردها در ترکیه از جمله حزب دموکراتیک خلقها، یکی از مهمترین احزاب رقیب حزب عدالت و توسعه دنبال میکند. در حال حاضر نزدیکی کرملین به کردها چه در سوریه و چه در ترکیه چندان مورد خوشایند آنکارا نیست.
- ناتو:
اگرچه تحولات پس از کودتا، نوعی فضای سرد مقطعی را در روابط ترکیه و غرب ایجاد کرده است، اما ترکیه در عین حال یکی از اعضای ناتو به شمار میرود و برخی از مهمترین پایگاههای نظامی ناتو در سواحل مدیترانهای ترکیه قرار دارند. حتی برخی تجهیزات نظامی ناتو با هدف بازدارندگی مقابل روسیه از جمله سامانه موشکی پاتریوت طی چند سال گذشته در ترکیه مستقر شد که این اقدام همزمان با تشدید تنش روسیه با غرب بر سر اوکراین بود. از زمان تشدید تنشها در اوکراین رابطه ناتو و روسیه پرتنشتر از گذشته نیز دنبال شده و در جهتگیری کلی، ترکیه نمیتواند خود را جدای از رویکرد ناتو در رابطه با روسیه ببینید. عضویت ترکیه در ناتو یکی از مهمترین موضوعاتی است که باعث میشود روابط آنکارا و مسکو هیچگاه به روابط استراتژیک و حتی راهبردی نیز ارتقا نیابد.
- رقابت در آسیای مرکزی و دریای سیاه:
روسیه، جمهوریهای ترک تبار آسیای مرکزی را حیات خلوت خود به شمار میآورد و از طرف دیگر ترکیه پیوندهای قومی و زبانی را مهمترین دلیل خود برای گسترش نفوذ در منطقه یاد شده عنوان میکند. این اختلاف در مناطق مجاور دریای سیاه نیز دیده میشود و همواره اردوغان یکی از منتقدان روسیه به نحوه رفتار با قوم ترکزبان تاتار در منطقه کریمه بوده است. در حقیقت هم روسیه و هم ترکیه آسیای مرکزی و دریای سیاه را جزئی از قلمرو نفوذ سنتی خود به شمار آورده و رقابتهای خود را در این مناطق هیچگاه پنهان نکردهاند. در جریان قطع رابطه اخیر ترکیه و روسیه نیز، اغلب جمهوریهای خودمختار، حتی آذربایجان نیز با پرهیز از جانبداری یک طرفه خواستار حل تنش میان روسیه و ترکیه شدند؛ مسئلهای که نفوذ به نسبت یکسان ترکیه و روسیه را در آسیای مرکزی نشان داد. با این حال رقابت روسیه و ترکیه در آسیای مرکزی اگرچه تا کنون به تقابل جدی نیانجامیده است، اما بدون شک یکی از محورهای اختلافات منطقهای دو طرف به شمار میرود که به آسانی نمیتواند نادیده گرفته شود.
با توجه به عوامل ذکر شده اگرچه آغاز روابط ترکیه و روسیه پس از بحران دیپلماتیک اخیر میتواند به دورهای از گشایشهای اقتصادی دوجانبه منجر شود؛ اما وجود پنچ عامل اخیر بدون شک همچنان به عنوان مهمترین مسائل مورد اختلاف دو طرف در سطح روابط سیاسی و امنیتی باقی خواهد ماند.