الوقت- در طول سالهای گذشته به رغم ظرفیتهای بالقوه بسیار زیاد بین سه كشور ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان، همكاری اقتصادی میان این كشورها در سطح پایینی قرار داشت. فقدان عزم سیاسی جدی، ناشناخته بودن بازارها، وجود موانع بانكی، تعرفهای و گمركی و مشكلات دیگر مانع از گسترش روابط میان این كشورها شده بود. با این حال نشست باكو كه نشانه عزم جدی هر سه كشور به گسترش مناسبات اقتصادی خود است، میتواند زمینهای مساعد برای از بین رفتن موانع توسعه همكاریهای تجاری ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان باشد زیرا هر سه كشور برای بهرهبرداری بیشتر و بهتر از كریدور شمال ـ جنوب، ناگزیر خواهند بود دست به اصلاح برخی قوانین و تسهیل در برخی از مسائل همچون روابط بانكی، گمركی و صدور روادید بزنند. دیدار سران سه كشور ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان در باكو از لحاظ اقتصادی و سیاسی حایز اهمیت است:
در ابعاد اقتصادی، شكلگیری كریدور 7هزار و 200 كیلومتری شمال ـ جنوب میان ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان از یك سو به معنای افزایش همكاریهای اقتصادی میان سه كشور است و از سوی دیگر زمینه مساعدی را برای انتقال كالا از اروپا به خلیج فارس و اقیانوس هند و بالعكس ایجاد میكند. در واقع این كریدور امكان حمل و نقل كالا از هند، ایران و كشورهای حاشیه خلیجفارس به خاك آذربایجان، روسیه و سپس شمال و غرب اروپا را فراهم میكند. این امر باعث میشود ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان، علاوه بر مزایای ارتقای همكاریهای اقتصادی میان خود، از منافع ناشی از انتقال كالا نیز در این كریدور استفاده كنند. این امر میتواند برای هر سه كشور، درآمد نسبتا كلانی در بر داشته باشد. در ابعاد سیاسی نیز افزایش پیوندهای تجاری میان كشورهای همسایه، همواره یكی از بنیانهای شكلگیری نظامهای منطقهای بوده است. افزایش همكاریهای اقتصادی میان ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان میتواند زمینهساز ایجاد همگرایی منطقهای و حتی شكل گیریساز و كاری منطقهای برای ارتقا و توسعه مناسبات دوجانبه و چندجانبه تلقی شود. علاوه بر این، شكلگیری ترتیبات منطقهای به كشورهای حاضر در آن یاری میرساند كه مشكلات و چالشهای سیاسی خود را از طریق ساز و كارهای دیپلماتیك حل و فصل كنند. چنین امری متضمن صلح و ثبات در منطقه است. میتوان امیدوار بود كه چنین همكاریهایی به حل و فصل مسالمتآمیز مناقشه قرهباغ یا تشكیل سازمان همكاریهای دریای خزر منجر شود. در ابعاد منطقهای و بینالمللی نیز افزایش همكاریهای ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان حایز اهمیت است.
در عین حال هر یك از كشورهای ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان نیز از افزایش همكاریهای منطقهای حمایت میكنند. در واقع چنین همكاریهایی برای ایران میتواند به معنای استفاده از ظرفیتهای جغرافیایی و ژئوپلتیكی جهت ایفای نقش به عنوان پل ارتباطی شمال ـ جنوب و گسترش همكاری با همسایگان شمالی خود در نظر گرفته شود. برای روسیه نیز دستیابی به آبهای گرم خلیج فارس از طریق خطوط مواصلاتی ایران، یك آرزوی دیرینه محسوب میشود كه پوتین درصدد تحقق آن است. در باكو نیز از ایده همكاری منطقهای استقبال زیادی شده است، به خصوص كه وضعیت مناقشه قرهباغ پس از جنگ چهار روزه، باكو را به سمت گسترش مناسبات با همسایگان سوق داده است. این در حالی است كه وقوع كودتا و مشكلات داخلی در تركیه، این كشور را در لیست شركای قابل اعتمال جمهوری آذربایجان كمرنگ كرده است. علاوه بر این، كاهش بهای نفت و مشكلاتی همچون تروریسم و افراطگرایی كه هر سه كشور را با تهدیداتی مواجه كرده، عامل مؤثری در تقویت همكاری میان آنها به شمار میآید.
با این اوصاف میتوان گسترش مناسبات سیاسی و اقتصادی میان ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان را زمینهساز افزایش همكاریهای منطقهای در قفقاز و حتی قابل تسری به سایر مناطق پیرامونی محسوب كرد. این در حالی است كه آثار سیاسی و اقتصادی نشست سهجانبه باكو میان ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان تنها منحصر به این كشورها نخواهد بود و سایر كشورهای منطقه را نیز منتفع خواهد كرد.
شعیب بهمن