الوقت- پس از گذشت بیش از ۵ سال از آغاز بحران سوریه، همچنان آیندهی ساختار نظام سیاسی و روابط و مناسبات هویتهای قومی، مذهبی و ایدئولوژیک این کشور در پردهای از ابهام بهسر میبرد. در حالی که آتش جنگ در سوریه و جبههبندی گروههای داخلی و حامیان خارجی آنها بر اساس دوگانهی موافقان و مخالفان بشار اسد سر گرفته بود، اکنون تحولات بهگونهای رغم خورده که انسجام بنیادین آن دچار ازهمگسیختگی کارکردی در تحلیل رفتار بازیگران و پیشبینی رویدادها شده است. بهطور مثال در سپتامبر ۲۰۱۴ ایالات متحده به مواضع داعش در سوریه یورش هوایی برد که عملا بهسود اسد تمام میشد. همچنین داعش و جبهه النصره وابسته به القاعده پس از پیام ایمن ظواهری سرکردهی القاعده در نوامبر ۲۰۱۴ در مرتد دانستن گروه داعش به منازعه با هم روی آوردند. آخرین نمونه از این تغییر و تحول اتحادها را میتوان در همکاری یگانهای نظامی کرد ypg مورد حمایت آمریکا، مستقر در شیخ مقصود حلب با ارتش بشار اسد متحد روسیه و ایران در عملیات بر ضد شورشیان در این شهر برشمرد. اما علت این تغییر سنگربندیها و شکلگیری اتحادهای موضوعی و سیال در چیست؟ و از گذر این قضیه چه چشماندازی از آینده تحولات سوریه میتوان ارائه داد؟
بدون شک در مرکزیت هر اتحادی یک یا چند امر مشترک قرار میگیرد که نقطهی اتصال اجزاء و غایت شکلدهندهی به آن است. شاید بتوان در موضوع سوریه از پیشبرد منافع یا بهطور مشخصتر گسترش قلمرو سرزمینی در سایهی اتحادهای گذرا بهعنوان عامل پیشبرندهی رفتار بازیگران سخن بهمیان آورد. اما این تحلیل یک واقعیت بنیادین تحولات سوریه را نادیده میگیرد و آن اینکه تمامی این همسوییهای نظامی و سیاسی بر تضعیف بنیادگرایان مذهبی- حداقل در مقام ادعا- تکیه دارد. با نظر به این مقدمات در ادامه نوشتار ریشههای جناحبندی ها را در بحران سوریه مورد بررسی قرار میدهیم و در ادامه چشماندازی را از آینده بحران ترسیم خواهیم نمود:
انطباق ایدئولوژیک
نیروی الهام روح زمانه ما در خیزشها و جنبشهای اجتماعی را میتوان دموکراسی خواهی(در مفهوم عام) و حق تعیین سرنوشت، سکولاریسم، حقوق بشر، حقوق مساوی برای اقلیتها (غیریتستیزی)، تلورانس مذهبی، عدالت اجتماعی و ... دانست. بنابراین در تلاش برای ایجاد دگرگونی و انقلاب، جنبشها و خیزشهایی که در ایدئولوژی همخوانی بیشتری با معیارهای روح زمانه داشته باشند از انعکاس بیشتر و صدای شنواتر در رسانهها و جلب حمایت و همدردی بالاتر بینالمللی برخوردار خواهند شد.
حال میتوان به الگویی از همکاریهای موقت سیاسی- نظامی بازیگران فعال در تحولات سوریه دست یازید. این بازیگران همواره سعی خواهند کرد در تلاش برای پیشبرد اهداف سیاسی و منافع خود بهگونهای رفتار کنند که بیشترین انطباق و کمترین تعارض را با معیارهای روح زمانه داشته باشد. نگاهی به طرحهای ارائه شده از سوی باریگران مختلف بحران سوریه برای حل آن شاهدی بر این مدعاست. تمامی طرحهای ارائه شده برای حل بحران سوریه چه از سوی نمایندگان سازمان ملل و چه از جانب کشورهای ذینفع به صورت مجزا یا در قالب توافق (همچون توافق کشورهای موسوم به دوستان سوریه با عنوان (ژنو۱)، با هر نیت و هدفی هم که در پشت صحنه داشته باشند همواره در بیان بر اصول مشترک زیر تاکید دارند اصولی از جمله:
تاکید بر روند سیاسی حل بحران، حق ملت سوریه در تعیین سرنوشت خود و عدم دخالت بیگانگان در این قضیه، حل مشکلات از راههای مسالمتآمیز، برگذاری انتخابات آزاد و تدوین قانون اساسی دموکراتیک، چرخش دمکراتیک در هیات حاکمه مطابق خواست مردم که از راههای مشروع ابراز میشود و نفی روشهای قهری و خشونتآمیز، تاکید بر برپایی حقوق اقلیتها و عدم برخوردهای تبعیض آمیز، اجازه برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز به غیرنظامیان، آزادی زندانیان سیاسی.
بنابراین، تاکید براین اصول مشترک از سوی تمام جناح های ذینفع راه را برای هرگونه اقدام باز می گذارد که نتیجه آن عدم نحقق یک طرح مشترکاز سوی تمام طرف ها برای پایان بحران سوریه بوده است.
دشمن مشترک
تلاش برای انطباق ایدئولوژیک با معیارهای روح زمانه این قابلیت را برای بازیگران عرصهی بحران سوریه ایجاد کرده است که به پیگیری اهداف و منافع خود از طریق توسل به زور- که در تعارض با اصول دموکراتیک طرحهای پیشنهادی آنهاست- نمای مشروع و عادلانه بدهند. شکلگیری جبههبندیهای جدید در مواجههی نظامی با معارضان سلفی جنگ سوریه همچون داعش و القاعده، که در زبان هژمونیک امروزین با لقب تروریسم شناخته میشوند، را باید در همین راستا تحلیل کرد. علت این وجه تسمیه برای گروههای سلفی صرفاً نه بهخاطر انجام اعمال جنایتبار و کشتار غیرنظامیان -چنانکه در چند سال اخیر بسیاری کشتهشدگان حملات پهبادهای ایالات متحده غیرنظامیان بودهاند- بلکه در اهداف و آرمانهای ایدئولوژیک این گروهها در کشتار غیریتها و دگراندیشان قرار دارد که در تعارض با ارزشهای حاکم بر قواعد و سازمانهای بینالمللی مرتبط با جنگ (مثلا کنوانسیون ژنو) و حقوق حکومتشوندگان (اعلامیه حقوق بشر) قرار دارد. این عامل منجر شده تا حتی دولتهایی که به حمایتهای مالی و تسلیحاتی این گروهها میپردازند یا حداقل در مقاطعی مشغول آن بودهاند به طور رسمی اعمال این گروهها را محکوم و اسناد و گزارشات حمایتهایشان از این گروهها را انکار کنند.
آینده بحران سریه
اگرچه پیشبینی دربارهی آیندهی بحرانی که بیش از ۵ سال به طول انجامیده و تلاشها و طرحهای بسیاری را برای خاتمه دادن به آن ناکام کرده است، بسیار دشوار مینماید، اما شاید بتوان امیدوار بود که همکاریهای نظامی موضعی و گذرا بر علیه دشمن مشترک (داعش) به آغاز روند گفتوگوها بیانجامد.
اقدامات بیشتر گروههای سلفی همچون داعش در کشتار سازمانیافته غیرنظامیان در مناطق مختلف جهان میتواند به همکاریهای بیشتر رقبای غیر سلفی جنگ همچون کردها، علویان و اعراب سنی و حامیان خارجیشان خصوصا آمریکا و روسیه و در نهایت یافتن راه حل پایان جنگ و کشتار و آوارگی بیشتر مردم سوریه منجر شود. اما آینده سوریه و مردماناش هرچه باشد، بالکانیزه یا لبنانیزه، ایدئولوژیهای سیاسی برساختهی هویتهای قومی، مذهبی و زبانی برای بقاء خویش ناچارند به شکافتن پوستهی سخت و متصلبشان بر روی الزامات دموکراتیک روح زمانه در دست شستن از برتریجوییهای غیریتستیز و به رسمیت شناختن حق مساوی در مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای دیگر هویتها متوسل شوند.