95 سال پیش درست در 25 جولای 1921(3مرداد1300)، جامعه ملل، رای به واگذاری قیمومت سرزمین اسلامی فلسطین به پادشاهی -به اصطلاح فخیمه- بریتانیا نمود. از این تاریخ قرار بر آن بود که بریتانیا به عنوان قیم سرزمین فلسطین شناخته شود.
(نظام) قیومیت به چه معناست؟
نظام قیمومت اصطلاحی بود که کشورهای پیروز در جنگ جهانی اول ( بریتانیا، روسیه و فرانسه) با پوشش حقوقی برای تقسیم سرزمینهای دول شکست خورده ( امپراطوری عثمانی، آلمان) بکار بردند. پس از پایان جنگ جهانی اول در نوامبر 1918، دول پیروز بر سر تقسیم غنایم جنگی برآمدند. از آنجا که دول پیروز بدنبال تنبیه دول شکست خورده و شکل دهی به نظام بین الملی تحت رهبری خود برآمده بودند، در 1920 با شعار حفظ صلح بینالمللی درصدد تاسیس سازمانی جهانی بنام جامعه ملل شدند. قرار بود قدرتهای پیروز پس از جنگ جهانی اول با تاسیس جامعه ملل (که عمرچندانی نکرد و با 60 عضو متناوب پس از 26 سال فروپاشید)، به اقدامات خود صورتی موجه و حقوقی دهند، هرچند شعار و هدف جامعه ملل حفظ صلح و جلوگیری از شکلگیری جنگ جدید اعلام شده بود.
نظام قیومیت در واقع برای نخستین بار ابداعی از سوی اعضای اصلی جامعه ملل بود که براساس آن اعلام شده بود "در دوران پس از جنگ این نظام حقوقی برای سرپرستی یک کشور ضعیف توسط کشور دیگر به حکم جامعه ملل اطلاق خواهد شد." همین یک جمله وزین شده به اصطلاحات حقوقی راه را برای بدست گیری کنترل و سلطه سرزمینهای غنیمتی از جنگ در پوشش حقوقی توسط تنها چند کشور پیروز بوجود آورد. در خاورمیانه قرار بود این تقسیمات سرزمینی میان دو پیروز اصلی یعنی فرانسه و انگلیس تقسیم شود.
فلسطین چگونه واگذار شد؟
از قضای روزگار سرزمین اسلامی فلسطین از جمله مناطق شکست خورده پس از جنگ بود که تعیین تکلیفش به جامعه ملل سپرده شده بود. پیش از جنگ، فلسطین به عنوان یکی از مقدسترین سرزمینهای اسلامی، بخشی از خلافت عثمانی به شمار میرفت، اما عثمانی در آن سالها آن چنان از تهی سرشار شده بود، که در هر گوشه امپراطوری بزرگ خلیفه ترکی، حاکمان محلی خود ردای خلافت به تن کرده بودند و اگر به یادشان میماند گاهی در نمازهای جمعه نامی از خلیفه استانبول نشین بر زبان میآوردند.
نمونه استقلال داخلی حاکمان محلی خلافت عثمانی در تحرکات خاندان هاشمی در حجار و شامات هویدا بود. پیش از جنگ حتی خانواده شریف حسین هاشمی، پشت پرده و دور از چشم حاکمان استانبول با انگلیسیها وارد معامله شده بودند و شریف حسین قول به قدرت رسیدن فرزندانش را از لورنس[1] انگلیسی، گرفته بود. لورنس در آن روزها در بهبوهه جنگ آن چنان لباس و عبای عربی را به دوش و سر گرفته بود که در میان قبایل از حجاز تا فلسطین به لورنس عرب معروف بود. شکست عثمانی در جنگ، این فرصت را به لورنس داده بود که کشورش به وعده به قدرت رساندن خاندان شریف هاشمی جامه عمل بپوشاند. این وفای به عهد اما، یک مانع اساسی داشت. رهبران بریتانیا و فرانسه در جامعه ملل با عنوان کردن این بهانه که همه مناطق بجای مانده از کشورهای شکست خورده شایستگی کسب استقلال را در حال حاضر ندارند، اصطلاحی به نام نظام قیمومت را علم کردند. نظامی که سرپرستی سرزمینهای جدید را طی چند دهه به کشورهای پیروز واگذار کرد و سرزمین فلسطین نیز براساس قراردادی میان بریتانیا و فرانسه بنام سایکس پیکو(نام قرارداد براساس نام نمایندگان فرانسه وبریتانیا انتخاب شده بود) به بریتانیا واگذار شد. در مقابل فرانسه لبنان و قسمتهایی از سوریه را در دست داشت.
نظام قیمومت چه تاثیری بر فلسطین داشت؟
آغاز آن چه قیمومت بریتانیا بر فلسطین از جولای 1921 عنوان شد، آغازی بر واگذاری علنی و غیررسمی فلسطین به آژانس یهود بود. قرار بود نظام قیمومت، شرایط لازم سرزمینهای تحت سرپرستی را برای دستیابی به استقلال فراهم کند، اما در عمل چیز دیگری شد. آن چه در میثاق جامعه ملل درباره قیمومت گفته شده بود ناظر بر بهبود اوضاع و پیشرفت مستعمرات و سرزمینهایی بود که در نتیجه جنگ از سلطه خارج شده(مانند فلسطین) و در عین حال توان آن را ندارند که خود را بصورت مستقل اداره کنند. قرار برآن بود کشورهای جهان متمدن بدلیل داشتن امکانات و تجربیات مناسب، مسئولیت به پیشرفت رساندن این سرزمینها را به مرحلهای که توان استقلال داشته باشند، فراهم کند، اما در عمل این گونه نشد و فلسطین هیچگاه به استقلال دست نیافت، نه اینکه نمیخواست، که باید گفت، نگذاشتند.
این که چرا فلسطین برخلاف وعدههای قیم خود که میبایست، شرایط استقلال در ان فراهم شود، اما به استقلال نرسید ریشه در یک خیانت تاریخی دارد. قیم اروپایی فلسطین در حقیقت خیانت در امانت کرده بود. اگر قرار بر به توسعه رساندن سرزمین فلسطین و فلسطینیها برای رسیدن به استقلال بود، رهبران بریتانیا در آن زمان راه دیگری رفتند. بریتانیا در سالهای قیمومت بجای توسعه سرزمین فلسطین، راه را بر مهاجرت جمعیت زیادی از یهودیان اروپایی به فلسطین باز کرد، چیزی که در حوزه وظایف قانونیاش نبود، اما در جریان جنگ اول جهانی وعدهاش را به سرمایهداران صهیونیسم داده بود. این وعده زمانی داده شد، که آرتور جیمز بالفور، وزیر خارجه وقت بریتانیا در سال 1917 در نامهای به نماینده یهودی تبار مجلس بریتانیا از «موضع مثبت» دولتش برای «ایجاد خانه ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین» خبر داد. نامهای که بعدها به اعلامیه بالفور مشهور شد و سرآغاز تلاش برای تاسیس کشور ساختگی اسرائیل شد.
آمارهایی که حتی منابع غربی از جمله دانشنامه کمبریج درباره جمعیت یهودیان فلسطینی طی سالهای 1900 به بعد منتشر کردهاند، به روشنی صعود ناگهانی مهاجرت یهودیان را بویژه از زمان آغاز نظام قیمومت بریتانیا در فلسطین نشان میدهد. در فاصله سال های ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۴ ، شمار یهودیان در فلسطین تنها چند هزار تن بود اما به یکباره در سال های ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۳ شمار یهودیان مهاجر اسکان یافته در فلسطین به ۳۵۰۰۰ تن رسید و در سال های ۱۹۲۳ تا ۱۹۳۱ این رقم به ۵ برابر و حدود ۱۸۰۰۰۰ نفر بالغ گردید. در دوران پایانی قیمومیت انگلیس بر فلسطین جمعیت یهودیان در فلسطین به ۶۰۰ هزار نفر رسید که در مقایسه با جمعیت اولیه یهودیان که تنها چند هزار تن بود، رقمی بسیار چشمگیر به شمار میآمد. در طول سال های قیمومیت، اراضی فلسطینی مصادره شده بسیاری توسط آژانس یهود و شرکت های سرمایه داری صهیونیستی برای اسکان مهاجران یهود آماده شد. در دهه اول دوران قیمومیت انگلستان بر فلسطین ، سازمانهای سیاسی - اجتماعی و حتی تشکلهای نظامی صهیونیسم با کمک و حمایت کامل انگلیس ، ایجاد شدند. انگلستان با کمک سرمایه داران انگلیسی و بویژه صهیونیستها، نقش مهمی در تضعیف و نابودی صنایع عربی و سنتی فلسطین داشت. در طول این سال ها بسیاری از صنایع و حرفه های بومی فلسطینی نابود شد و در مقابل آن ، صنایع مورد حمایت صهیونیسم تشکیل و توسعه یافت. در این هنگام سرمایه داران یهودی غربی برای مهاجرت به فلسطین تشویق می شدند. در فاصله سال های ۱۹۳۲ تا ۱۹۴۱ ، حدود ۲۵۰۰۰ یهودی مهاجر که هریک سرمایه ای بیشتر از هزار لیره استرلینگ داشتند وارد فلسطین شدند. بانک انگلیسی فلسطین نیز در طول سال های قیمومیت به عنوان بانک رسمی صهیونیست ها تأسیس شد تا ضمن پشتیبانی مالی از حاکمان انگلیسی فلسطین، ساختارهای سیاسی، اجتماعی و نظامی صهیونیستها را در فلسطین تقویت کند. افزون بر این انگلیس از آغاز قیمومیت بر فلسطین ، حاکمان انگلیسی طرفدار صهیونیسم را در پست های مهم اداری - فرهنگی و سیاسی فلسطین به خدمت گرفت. از این رو طی ۳۰ سال حضور انگلیسی ها در فلسطین ، صهیونیست ها توانستند با ایجاد مدارس، دبیرستانها و دانشگاهها، بر مراکز فرهنگی فلسطین سیطره بیابند .
اکنون 95 سال پس از روزی که جامعه ملل قیمومت فلسطین اسلامی را به بریتانیای مسیحی واگذار کرد، مهمانان ناخوانده یهود، نه تنها مدعی کشوری جعلی هستند، که فراتر از آن سالهاست که صاحب خانههای فلسطینی خود را قربانی یا در بهترین حالت، آواره و زندانی کردهاند. شاید روز نکبت را بجای سالروز تاسیس رژیم صهیونیستی، باید سالروز واگذاری قیمومت فلسطین به بریتانیا عنوان کرد. واگذاری که شاید اگر خیانتی در آن نمیشد، خاورمیانهامروز نیز حال و روز بهتری داشت.
***سرویس تاریخ الوقت
[1] Thomas Edward Lawrence