الوقت- سازمان اطلاعات پاکستان با ارسال پیام کتبی به نیروهای امنیتی هشدار داد که طالبان افغانستان ممکن است برای انتقام کشته شدن رهبرشان ملا منصور عملیاتهای تروریستی در سراسر کشور انجام دهند. طبق گزارش این سازمان ممکن است عملیاتهای تروریستی بزرگی در روز 17 ماه رمضان انجام شود، بنابراین باید از هر جهت برای مواجه شدن با این موقعیت آماده بود. پلیس ایالت پنجاب بعد از دریافت پیام سازمان اطلاعات به حال آماده باش درآمده و در شهرهای مختلف این ایالت حالت فوق العاده اعلام کرده است.
بر اساس گزارش سازمان اطلاعات پاکستان، طالبان افغانستان برای انتقام کشته شدن ملا منصور یک گروه ویژه برای انتقام گرفتن از آمریکا و متحدانش از جمله پاکستان تشکیل دادهاند. طالبان افغانستان تلاش میکند از سایر گروههای تروریستی نیز برای گسترش عملیات تروریستی در پاکستان که از 17 رمضان مصادف با یوم بدر (روز جنگ بدر) آغاز میشود کمک بگیرد. به تازگی رهبران شبهنظامی از جمله «عمر خالد خراسانی» رهبر جماعت الحرار، «عاصم عمر»، «عمر خطاب» و «استاد اسلم» ضمن ملاقات با رهبران طالبان افغانستان و اظهار تسلیت به مناسبت کشته شدن ملا منصور برای همراهی این گروه جهت گسترش عملیاتهای تروریستی اعلام آمادگی کردند. «مشتاق احمد سکهرا» فرمانده پلیس ایالت پنجاب با دستور افزایش تدابیر امنتی در سراسر این ایالت اعلام کرد: 10 شهرستان از نقاط حساس هستند که ممکن است عملیات تروریستی در آنها انجام شود.
واقعیت این است که پاکستان از بدو پیدایش، درگیر یک بحران سنتی با افغانستان بوده و در یک مقطع سیاست حمایت از حزب اسلامی حكمتیار، طالبان و شبكه حقانی را انتخاب کرده و بعد از گذشت سالها و تغییر در بسیاری از شرایط و مولفهها، هنوز هم بر همان روش ناکارآمد تاکید میکند. این در حالیست كه در برخی موارد خود نیز از گسترش جریانهای افراطی آسیب دیده و بازیگران مداخلهگر فرامنطقهای نیز برای تثبیت و تداوم حضورشان در منطقه، بر آتش افراطگرایی میدمند. وضعیت کنونی نشان میدهد كه پاكستان خود دچار پارادوكسی شده است كه از یكسو از طالبان حمایت میكند و از یسوی دیگر مدعی مبارزه با گروههای افراطی است.
این كه کشور پاکستان از بدو تاسیس دچار بحرانهای شدید امنیتی با همسایگان خود یعنی هند و افغانستان بوده، قابل انكار نیست. پاکستان در شرایطی از هند جدا شد که این کشور در شرف استقلال از انگلیس بود. شاید همین امر باعث شد انگلیس در روند جدایی دو کشور دخالت کند. انگلیس وضعیتی را به وجود آورد که یک زخم باز و خونریز، همیشه بین دو کشور باقی بماند. با دخالت و نفوذ انگلیس، کشمیر با جمعیتی که اکثریت قریب به اتفاق آن مسلمان بودند، از الحاق به پاکستان بازماند و به دنبال آن نزاع بین دو کشور آغاز شد. بیشتر کشمیر توسط هند و بخش کمتری توسط پاکستان تصرف شد. پاکستان حداقل در ظاهر، مواضع سیاسی خود، طرفدار واگذاری سرنوشت مردم کشمیر به همه پرسی است. ولی هند که بخش اعظم کشمیر را اشغال کرده، آن را جز لاینفک خود و مسئله کشمیر را غیر قابل مذاکره میداند.
از سوی دیگر، پاکستان با معضل دیگری به نام خط دیورند مواجه بود که این یکی نیز میراث دوران تسلط انگلیسیها بر هند بود. برابر این قرارداد بین هند و افغانستان که بعدا پاکستان وارث آن شد یک خط مرزی بین دو کشور برای صد سال تعیین شد. حال بیش از دو دهه از آن صد سال گذشته و افغانستان مدعی است که در آن زمان، هندیها مناطق پشتون نشین را که اصالتا متعلق به افغانستان است به هند آن زمان ملحق کردند و حالا پاکستان باید این مناطق را برگرداند و این به معنی از دست رفتن یک سوم مساحت کنونی پاکستان است. موضوع الحاق مناطق پشتوننشین به افغانستان هر زمان دولتی قدرتمند بر سر کار بود بیشتر مطرح میشد و هرگاه دولتها ضعیف و درگیر بحرانهای داخلی بودهاند، کمتر مورد توجه قرار گرفته و به فراموشی سپرده شده است.
با این توصیف، روشن است که پاکستان به دلیل به رسمیت شناخته نشدن خط دیورند از سوی افغانستان، سعی میكند با حمایت از جریانهای نزدیك به خود و ایجاد ناامنی، از مناطق پشتوننشین حفاظت كند و در عین حال عمق استراتژیك خود در برابر هند را افزایش دهد. حمله روسها به افغانستان، به باور پاکستانیها، این فرصت طلایی را ایجاد کرد تا این کشور هدف استراتژیک خود یعنی تبدیل افغانستان به عمق استراتژیک را تحقق بخشد. پاکستانیها توانستند پای آمریکا را هم که در ابتدا توجه چندانی به افغانستان نداشت به این بحران باز کنند و از این طریق در کنار آمریکا و کشورهای همپیمان منطقهای این کشور عمدتا اعراب خلیج فارس به دنبال تسلط بر افغانستان باشند. پاکستان با فراهم کردن بستر مناسب برای اهداف آمریکا به دنبال حل همیشگی معضل خط دیورند بوده است.
بحران افغانستان که پاکستانیها با کمک غربیها و عربها آن را به وجود آورده بودند، بعد از خروج ارتش سرخ شوروی و شکست نظام كمونیستی مورد حمایت آنها دولت «دکتر نجیب»، آن گونه که اسلامآباد میخواست پیش نرفت. حکمتیار گزینه شماره یک پاکستان برای حکومت بر افغانستان در پی اختلافات میان مجاهدین آن زمان، در بیرون کابل ماند و جنگ خونینی را که مردم کابل، حتی در طول دوران اشغال روسها، تجربه نکرده بودند به ساکنان این شهر و مجاهدین رقیبش که قدرت را در دست داشتند، تحمیل کرد. اقدامات حکمتیار که روزی گفته بود در صورت رسیدن به قدرت، با پاکستان یک کنفدراسیون تشکیل میدهد ، تنها یک نتیجه داشت و آن سقوط دولت مجاهدین و یاس و ناامیدی مردم از آنها بود.
در این شرایط پاکستان که از پیروزی حکمتیار نا امید شده بود گروه طالبان را با پشتیبانی آمریکا، انگلیس، عربستان و امارات وارد صحنه کرد. ورود این گروه با توجه به اختلافات و تشتت مجاهدین، با پیروزیهای چشمگیر و سریع مصادف شد و طالبان توانست به سرعت شهرهای مهم افغانستان را یکی پس از دیگری به تصرف خود در آورد. ابتدا پاکستان چنین تصور میکرد كه اگر دولت طالبان به طرف هند نرود و با پاكستان هم مشکلی نداشته باشد، در سیاست منطقهای خود در خصوص افغانستان موفق شده است. طالبان، پاکستان را امیدوار میکرد که اگر توان جنگیدن با هند را ندارد، حداقل توانسته افغانستان را از آنِ خود کند اما همانهایی که طالبان را با عاملیت پاکستان، ایجاد کرده بودند، به دشمنان طالبان تبدیل شدند.
حادثه 11 سپتامبر 2001 و حمله آمریكا به افغانستان، كاملا پاکستان و دولت طالبان را مستعجل كرده بود. ابتدا پاکستان با چرخش 180 درجهای در كنار آمریكا و ناتو قرار گرفت و در مبارزه با تروریسم همپیمان شد، اما در كنار همراهی صوری خود با غربیها در مواجهه با طالبان، به سیاست دوگانه خود در پیوستن به اتحاد مبارزه با تروریسم و در عین حال تقویت طالبان برای تسلط آنان بر کابل ادامه داد.
با گذشت پانزده سال از حمایتهای آشكار و پنهان پاكستان از طالبان، این كشور همچنان شاهد جدال با گروههای تروریستی است و گفته میشود پاكستان برای متهم نشدن به حمایت از طالبان، بار دیگر سعی دارد با تكیه به سیاست غلط حود، از گسترش داعش در افغانستان استقبال كند. اكنون طالبان تنها مساله پاکستانیها نیست و این كشور به تنهایی نمیتواند مشكل طالبان را حل و فصل كند و به همین جهت نشست های چهارجانبه برای ترغیب طالبان به صلح تشكیل شد و این در حالی بود كه افرادی نظیر حامد كرزی و حنیف اتمر و ... تاكید میكردند كه برای حل مساله فوق باید تمامی بازیگران موثر از جمله هند، روسیه و ایران در كنار جین، آمریكا و افغانستان و پاكستان ضروری است.
اسماعیل باقری