الوقت: تحولات کشور سوریه در سالهای بعد از 2011 سطحی گسترده از بازیگران داخلی، منطقهای و فرامنطقهای را درگیر در معادلهای سیاسی چند وجهی و پرتنش نموده است. تحولات چند سال اخیر، این واقعیت را نمایان ساخته است که در خاورمیانه همچنان قدرتهای فرامنطقهای و منطقهای تاثیرگذار هستند. در سطح منطقهای رقابت جمهوری اسلامی ایران با کشورهای ترکیه و عربستان، تا حدود زیادی با موفقیت و افزایش نقش چشمگیر ایران در منطقه همراه بوده است. در سطح فرامنطقهای ورود روسیه به بحران سوریه در اواسط سال 2015 زمینهها را برای رقابت دو قدرت فرامنطقهای آمریکا و روسیه فراهم نمود. هر یک از دو قدرت آمریکا و روسیه در میانه بحران سوریه، برای تحقق استراتژیها موردنظر خود حمایت از بازیگران داخلی حاضر در عرصه نظامی سوریه را در پیش گرفتهاند. در واقع، نیروهای نظامی تحت حمایت هر یک از این دو قدرت، به عنوان نیروهای نیابتی دو قدرت ایفای نقش میکنند. در این میان، کردهای سوریه مهمترین نیرویی هستند که از سوی واشنگتن و مسکو برای اعاده موازنه قوا، در عرصه تحولات میدان نظامی سوریه مورد توجه قرار گرفتهاند. در نوشتار حاضر مهمترین دلایل توجه قدرتهای آمریکا و روسیه به کردهای سوریه بر اساس سه مولفه اساسی مورد تحلیل قرار میگیرد:
1- اهمیت استراتژیک مناطق تحت کنترل کردها در قالب سیستم فدرال شمال سوریه:
منطقه فدرال اعلام شده از سوی کردهای سوریه بر اساس سیستم کانتونی اداره میشود. اولین کانتون کردهای سوریه در 22/1/2014 در جزیره تاسیس شد. کانتون کوبانی در 27/1/2014 و کانتون عفرین در 29/1/2014 ایجاد شدند. کانتونها به روش سیستم ریاست مشترک اداره میشوند و هر کانتون دارای هیأت وزرای 22 نفره است. مناطق تحت کنترل کردها در شمال سوریه به دلیل مجاروت با مرزهای کشور ترکیه و عراق، نقطه ارتباطی بین سه کشور میباشد. همچنین، کردها با پیشروی در بخش گستردهای از مناطق سرزمینی سوریه در مجاورت مناطق تحت کنترل داعش، جیشالفتح و ارتش حکومت مرکزی سوریه قرار گرفتهاند. از این جهت بر وزن ژئوپلیتیکی مناطق تحت تصرف آنان افزوده شده است.
بدون تردید، نزدیکی هر یک از قدرتهای آمریکا و یا روسیه به کردها میتواند عاملی تاثیرگذار در افزایش عمق استراتژیک این کشورها در آینده تحولات سوریه باشد. نفوذ در مناطق سرزمینی سیستم فدرال شمال سوریه میتواند ابزاری حیاتی برای مسکو و یا واشنگتن، برای پیشروی در جبهههای موردنظر در میدان نظامی سوریه باشد. در بُعدی دیگر، اگر سناریوی نفوذ آمریکا و حمایت آن از مناطق تحت حمایت کردها در شمال سوریه را در نظر بگیریم، اعمال فشار بر کشور ترکیه برای همراهی با سیاستهای منطقهای واشنگتن یکی از دستآوردهای جدی آن است. اما اگر سناریوی نفوذ روسیه در مناطق تحت کنترل کردها را متصور شویم؛ در این صورت اعمال فشار سیاسی بر آنکارا مهمترین نتیجه آن میباشد. بهطور کلی، اعمال نفوذ در مناطق تحت کنترل کردها از اهمیتی حیاتی برای هر یک از قدرتهای فرامنطقهای آمریکا و روسیه برخوردار است.
2- بهرهگیری از توان نظامی بالای کردها در عرصه میدان نظامی سوریه:
دیگر بُعد اهمیت کردها برای قدرتهای آمریکا و روسیه بهرهگیری از تواناییهای نظامی کردها در عرصه تحولات نظامی سوریه است. کردها در اویل سال 2015 منطقه محدودی را در شمال شرق سوریه در اختیار داشتند. اما آنها در قالب دو نیروی یگانهای مدافع خلق (YPG) و یگانهای محافظ زنان (YPJ) در سال 2015 و 2016 پیشروی قابل ملاحظهای در جبهههای جنگ داشتهاند. کردها در ابتدا با شکستن حصر کوبانی، با حمایتهای ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا موفق شدند کرانه جنوبی و جنوب شرقی استان حسکه را نیز از نیروهای داعش بازپس بگیرند. در ادامه روند پیشروی کردها با کنترل منطقه تل ابیض موقعیتی خاص را برای خود ایجاد نمودند و نظام کانتونی موردنظر خود را رسمیت بخشیدند. کردها با کنترل تل ابیض در استان رقه به مرزهای 40 کیلومتری پایتخت داعش در سوریه یعنی شهر رقه رسیدند. همچنین، دیگر اقدام قابلتوجه کردها را میتوان ایجاد «نیروهای سوریه دمکراتیک» در 15 نوامبر 2015 دانست که با حمایت آمریکا تشکیل شد. در ابتدا نیروهای سوریه دموکراتیک سمت غرب کانتون کوبانی پیشروی کردند و سد تشرین در شهرستان «منبج» در استان حلب را کنترل نمودند. سپس، در تحولات اخیر با حمایت نیروهای بینالمللی ائتلاف ضد داعش به سمت شمال استان حلب پیشروی نموده و در آستانه کنترل شهر منبج هستند. همچنین در جبهه جنوب نیروهای سوریه دموکراتیک طی چند هفته اخیر، از منطقه عین عیسی به سمت شهر رقه پایتخت داعش پیشروی نمودهاند و این امکان وجود دارد که طی یک ماه آینده این شهر را کنترل نمایند. با دقتنظر در روند پیشروی نظامی کردها و توانایی قابل ملاحظه آنها در عرصه نظامیگری، بدونتردید بهرهگیری از آنان برای هر کدام از قدرتهای آمریکا و سوریه حائز اهمیت اساسی است.
3- مشروعیت و وجهه مثبت کردها نزذ افکار عمومی در سطح بینالملل
کردهای سوریه جمعیتی طرد شده بودندکه حتی در سالهای قبل از 2011 هویت بخشی از آنان (حدود 500 هزار نفر) از سوی حکومت مرکزی به رسمیت شناخته نمیشد؛ اما در سالهای بعد از 2011 این زمینه مهیا شد که بهعنوان بازیگری مهم مجال ظهور پیدا کنند. مقاومت پنج ماهه کوبانی در سال 2014 در برابر تروریستها داعش و حضور زنان در مقام نیروی نظامی، کردها را مورد توجه افکار جهانی قرار داد. تبلیغات رسانههای غربی بهگونهای پیش رفت که کردهای سوریه بهعنوان مدافعان جهان متمدن و آزادیخواهی معرفی شدند. پیشروی کردها در برابر داعش طی یک سال گذشته بر مشروعیت هرچه بیشتر کردها نزد افکار عمومی جهانی افزود. در نتیجه این روند، در شرایط کنونی هر یک از قدرتهای نظامی آمریکا و روسیه برای توجیه سطح مداخلات و سیاستهای خود در سوریه، تلاش میکنند خود را نزدیک و حامی کردها نشان دهند. بهطور کلی، حتی اگر کردها در آینده معادلات سیاسی سوریه جایگاهی عمده را به دست نیاورند؛ اما در شرایط فعلی ابزاری مناسب برای سیاستمداران کرملین و کاخ سفید برای توجیه و کسب مشروعیت برای سیاستهای خود در سوریه هستند.
