الوقت- از آغاز دهه 2000 میلادی، روسیه دوباره به عنوان بازیگری فعال در امور بین المللی ظهور کرده است. رهبری روسیه نیز قول داده است که این کشور را به جایگاه محوری و بلامنازع در منطقه شوروی سابق سوق دهد. همچنانکه این رویکرد روسیه در قبال اوکراین، گرجستان و مولدووا که بخشی از راهبرد گسترش اتحادیه اروپا به شرق محسوب شده و خواهان عضویت کامل در این اتحادیه و ناتو هستند، بکار گرفته می شود. این کشورها از نظر اتحادیه اروپا «منطقه مشترک» این اتحادیه با روسیه می باشد در حالیکه در نظر روسیه اینها مناطقی هستند که روسیه قصد ندارد با کسی شریک شود.
روسیه منابع مختلفی را بکار گرفته است تا نفوذ فزاینده غرب در منطقه شوروی سابق را به چالش بکشد و برای نیل به این هدف، از طیفی از ابزار از جمله دیپلماسی سخت، اهرم های اقتصادی، کنترل صدور انرژی، جنگ تجاری، نیروهای نظامی و تبلیغات و دروغ استفاده کرده است. در جنگ ترکیبی در اوکراین در سال 2014، روشن بود که روسیه از گروه های طرفدار خود در خارج از کشور استفاده می کند هر چند که این روش قبل از این ایجاد شده بود. این گروه ها در جایگاه سازمان های اجتماعی مختلف به فعالیت می پردازند و هدفشان اجرای «قدرت نرم» روسیه در خارج است
قدرت نرم به روش روسیه
در سال های اخیر، در سیاست رسمی روسیه، نقش فعالان غیردولتی و رجوع روز افزون به قدرت نرم به عنوان ابزاری برای کسب نفوذ بیشتر استفاده می شود و روسیه هم مانند غرب، ادبیات قدرت نرم را در پیش گرفته است. اما بین این دو، تفاوت مفهومی مهمی وجود دارد: مفهوم قدرت نرم روسیه دارای بعد امنیتی است در حالیکه قدرت نرم غرب تخریب منافع روسیه بوده و مستلزم ابزار مخصوص به خود می باشد.
سازمان های غیر دولتی به عنوان عوامل آشوب سیاسی
کرملین فعالان غیردولتی آمریکایی را به عنوان هدف سیاست خارجی آمریکا برای تضعیف روسیه و تخریب حوزه نفوذ آن قلمداد می کند. رهبران روسیه نقش مخرب سازمان های غیر دولتی مورد حمایت آمریکا را از سال 2000، هنگامیکه جنبش «مقاومت» اسلوبودان ملوشویچ را در صربستان سرنگون کرد، تشخیص داده اند. اما تغییر اساسی در برداشت روسیه، بعد از انقلاب های انتخاباتی 2002 تا 2005 در قرقیزستان، مولدووا، گرجستان و اوکراین علیه رهبران مورد حمایت کرملین، اتفاق افتاد. روسیه همچنین بهار عربی سال 2011 را به عنوان نمونه ای از راهبرد آمریکا برای تخریب نخبگان حاکم در تونس، یمن، و سوریه می داند.
جهان روس: ابزاری انعطاف پذیر
روسیه به دنبال ابزار ایدئولوژیک خاص خود است تا با ارتقای دموکراسی به شیوه غربی مقابله کند. بنابراین، تصور جهان روس به ماتریس عملیاتی برای ایجاد مشروعیت و نفوذ در منطقه و چهارچوبی کلیدی برای گروهای طرفدار روسیه تبدیل شد. در حال حاضر تعبیر جهان روس دربرگیرنده زبان، فرهنگ، تاریخ، میراث مشترک، روابط اقتصادی، مذهب و ارزش های سنتی است که در مقابل ارزش های غربی لیبرالیسم و حقوق بشر مطرح می شود.
عوامل کلیدی جهان روس
بعد از انقلاب های رنگین، کرملین بر ایجاد شبکه ای از طرفداران جهان روس تمرکز کرد که مجموعه ای مختلط از بازیگران در زمینه فرهنگ، زبان، تاریخ، مذهب و سیاست را شامل می شد. از اوایل دهه 2000، چندین نهاد، بنیاد و پروژه رسانه ای بزرگ مورد حمایت کرملین راه اندازی شدند و مجموعه ای از سازمان های غیر-دولتی را بوجود آوردند که در قبال وفاداری، امتیازهایی برای دسترسی به منابع مالی دولتی و خصوصی در زمینه سیاست خارجی دریافت کردند. بر اساس میزان منابع و نوع عملیات، سه حلقه در سیستم عامل کرملین در جهان روس قابل تعریف است؛ حلقه اول از آژانس های بزرگ دولتی، نهادهای وابسته به دولت، و تعدای نهاد خیریه مرتبط با الیگارشی روس تشکیل می شود. حلقه دوم شامل محفل کوچکی از شرکای مورد اعتماد اجرایی و وابستگان محلی آنها در منطقه می باشد و محفل سوم متشکل از گروه هایی است که در هدف و بینش با کرملین مشترک اند اما فعالیت شان در خارج از کانال های همکاری رسمی انجام می گیرد.
مسیرهای کلیدی نفوذ
جوامع روس زبان، اساس اقدامات شبکه روسیه در خارج محسوب می شود. بنابراین، برای پرورش تفکر طرفدار روسیه در خارج، سرمایه گذاری و تقویت زبان روسی حیاتی است و از این رو، روسیه زبان خود را با همکاری با دانشگاه ها و مدارس در جهان تقویت می کند. همچنین، برای توجیه سلطه خود بر کشورهای شوروی سابق، پوتین نسخه خود از تاریخ، یعنی مخلوطی از امپراطوری روسیه و میراث شوروی، را ترویج می دهد و تبعیت از این تعبیر از تاریخ، در بسیاری از نهادهای روسیه مشهود است. علاوه براین، روسیه برای تخریب اوکراین و کشورهای بالتیک و برای تحکیم شبکه خارجی طرفدار روسیه، از روایت ظهور فاشیست در اروپای شرقی بهره برداری کرده است. برای پرورش نگرش طرفدار روسیه در میان نخبگان، روزنامه نگاران و جوانان، روایت روسیه می خواهد مردم را متقاعد سازد که دولت ملی فعلی آنها ناکارآمد است.
موضوع اوکراین
بسیاری از گروه های طرفدار روسیه در حوادث 2014 اکراین دخالت داشتند. درواقع بسیاری از این گروه ها به مدت دهه ها در کریمه فعالیت داشته اند. هنگامیکه کریمه ضمیمه روسیه شد، توجه گروه های طرفدار روسیه به نووروسیا جلب شد و گروه های وابسته به کرملین با حمایت نیروهای امنیتی ویژه و سرویس های اطلاعاتی روسیه، پروژه جدایی طلبی طراحی شده توسط کرملین را به مورد اجرا گذاشتند. گروه های طرفدار روسیه برای جنگ در دنباس به جذب مزدور کمک کرده و نیرو فراهم می آوردند. بدین ترتیب، روسیه آتش جدایی طلبی را در منطقه شرق اوکراین شعله ور ساخت تا این کشور را بی ثبات گرداند و برای نفوذ در تحولات آتی آن اعمال فشار نماید.
ارزیابی تاثیر گروهای نیابتی روسیه
ارزیابی دقیق تاثیر گروه های طرفدار روسیه در فضای شوروی سابق دشوار است. از طرفی، این گروه ها در کنار سایر عوامل نفوذ کار می کنند. اما استفاده روسیه از قدرت سخت نظامی در اوکراین نشان می دهد که فعالان غیردولتی، اگر بی تاثیر نبوده اند، احتمالا تاثیرشان محدود بوده است، چنانکه برخی دیدگاه ها هم از این راهبرد کرملین انتقاد کرده اند.