الوقت- در یک دهه اخیر همواره قوانین اتحادیه اروپا از سوی اعضای آن مخصوصا انگلیس، به دلیل ناکارامدی قوانین همگرایی مورد تردید و تهدید بوده است. مهترین دلیل این تردید ها، بحران مالی بود که از سال 2008 شدت گرفت که البته در یک سال اخیر رو به بهبود بوده است. با وجود ناهمگونی و نارضایتی اعضا و ضعف حل فصل مسائل بین المللی چگونه است که اتحادیه به دنبال تکمیل دگردیسی است؟!.
روزنامه انگلیسی اکسپرس از طرح اعضای اتحادیه اروپا برای تشکیل ایالات متحده اروپایی خبر داد. کشورهای فرانسه، آلمان، ایتالیا و لوکزامبورگ در یک چالش مستقیم در برابر بریتانیا، سپتامبر سال گذشته سندی را در رم امضا کردند که براساس آن خواستار تشکیل یک اتحادیه ایالتی شده اند.
براساس این طرح، اتحادیه ایالتی اروپایی دیگر نه تنها در زمینه سیستم اقتصادی متمرکز، بازار مشترک و مسائل بودجه ای بلکه در زمینه های فرهنگی و اجتماعی، سیاستهای دفاعی، امنیتی و خارجی نیز یکپارچه عمل خواهند کرد.
براساس این توافق، طرح ارتقای همگرایی اتحادیه اروپا در نشست ماه مه در لوکزامبورگ به میان کشیده خواهد شد، یعنی درست یک ماه قبل از برگزاری همه پرسی جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا.
در همین ارتباط اکسپرس می نویسد که این طرح ضربه ای به نخست وزیر حامی اتحادیه اروپا در انگلیس است که تلاش میکند به رای دهندگان بریتانیایی بگوید که انگلیس هرگز بخشی از یک ایالات متحده اروپایی نخواهد بود.
در توافق این 4 کشور اروپایی آمده است که ما باید انگیزه های جدیدی برای همگرایی در اتحادیه اروپا ایجاد کنیم. ما معتقدیم که به اروپای بیشتری، نه کمتر، برای مقابله با چالشهایی که با آن مواجه هستیم نیاز است.
در این توافق آمده است که اتحادیه اروپا نباید فقط به همگرایی در زمینه اقتصاد، مسائل بودجه و بازار مشترک خلاصه شود.
در این میان آنچه جای تعجب است اینکه اتحادیه اروپا هنوز به طور واقعی و اعتقادی مورد پذیرش اعضای آن نیست. به طور مثال در غرب اروپا احزاب و گروههای زیادی خواهان جدایی و یا لغو قوانین مشترک اروپایی هستند . و یا بریتانیا به عنوان قدرت برتر نظامی اروپا هنوز خود را همسایه اروپا می داند چه رسد به اینکه بخواهد به قوانین همگرایی بیشتر تن در دهد.همچنین کشورهای شرق اروپا هر چند که به دلیل صرفا امنیتی خواهان پیوستن به اتحادیه اروپا هستند اما معتقدند همگرایی و یکسان سازی اقتصاد اتحادیه اروپا با کشورهای ضعیف اقتصادی، فقط فقر را در این جوامع بیشتر می کند. همچنان که بحران های مالی و اعتراضات گسترده در یونان گواه این واقعیت است. البته باید توجه کرد که موج جدایی خواهی در قاره اروپا به دنبال شروع بحران مالی جهانی و عیان شدن ضعف های مدیریتی اروپا آشکار شد .
از طرفی اتحادیه اروپا به دلیل تنوع دولت ملت و همچنین تنوع قومی و نژادی هیچ وقت در عرصه جهانی همسویی مشترک سیاسی نداشته است و این ضعف باعث شده است همواره در تحولات بین المللی دنباله رو باشد نه تصمیم گیرنده و حل کننده مناقشات . این وضعیت در کنار ناهمگونی اقتصادی همچنان اتحادیه را تهدید می کند . اما چرا اکنون از همگونی بیشتر به عبارتی در همه ابعاد سخن و طرح مطرح می شود؟
به نظر می رسد مطرح شدن این طرح ها در بین کشورهای اصلی تصمیم گیرنده در اروپا بشتر برای محکم نگه داشتن همان همگرایی اقتصادی باشد تا سیاسی، و طرح اخیر به عنوان آمال و آرزوی آینده مطرح شود. البته نقش اروپا در بحث هسته ای ایران و همچنین وضعیت فعلی منطقه و ظهور داعش و همچنین پدیده مهاجرت می تواند تا حدودی این طرح را جدی برای اعضا نمایان کند. اما قطعا با گذشت زمان و آرام شدن دوباره منطقه به احتمال زیاد تمرکز بر همان حفظ وضعیت فعلی خواهد بود.