الوقت- در حالی که با آمدن ترامپ به کاخ سفید، صهیونیستها و عده قلیلی در میان اعراب، از بازگشت قطار عادیسازی به ریل حرکت و پیشرفت امیدوار شدهاند، اما مواضع جنجالی ترامپ درباره کوچاندن ساکنان غزه به سایر کشورهای عربی و برافروختن خشمبینالمللی چشمانداز پروژه عادیسازی را دشوارتر از گذشته نیز کرده است.
یکی از تحولات مهم در این رابطه پیشنهاد کنایهآمیز اخیر بنیامین نتانیاهو به دولت عربستان برای اختصاص زمین به فلسطینیان است.
پس از آنکه وزارت خارجه عربستان سعودی در بیانیهای تلاش برای کوچاندن فلسطینیان و شهرکسازیها را محکوم کرد و هرگونه برقراری روابط دیپلماتیک را منوط به تشکیل کشور مستقل فلسطینی دانست، نتانیاهو در واکنشی کنایهآمیز گفت که سعودیها زمین خالی زیاد دارند و میتوانند کشور فلسطین را آنجا بنا کنند.
اگرچه هنوز سعودیها به این اظهارنظر کنایهآمیز نتانیاهو پاسخی ندادهاند اما مطئناً از آنجا که تجربه تاریخی نشان میدهد ادعاهای سرزمینی صهیونیستها نسبت به همسایگان در نهایت یا به اشغالگری انجامیده (مانند جولان سوریه و دره غور اردن) و یا باعث تنشهای مرزی با آنها شده (مانند اراضی جنوب لبنان، میدان گازی کاریش لبنان و گذرگاه رفح با مصر)، این سخن صرفاً به یک ایده فکاهی بیقصد و غرض محدود نخواهد ماند و باید در انتظار واکنش تند افکار عمومی در عربستان به این سخن ماند. در واقع این سخن کنایهآمیز در آنسوی پرده واقعیت دارای ابعاد ژئوپلیتیکی و راهبردی عمیقی است که میتواند در راستای ایده «اسرائیل بزرگ» یا همان طرح نیل تا فرات تفسیر شود.
نتانیاهو با این پیشنهاد، بهنوعی به عربستان میگوید که مشکل فلسطینیان را شما حل کنید و به آنها زمین بدهید، که معنای تلویحی آن این است که فلسطینیان حق تاریخی بر سرزمین خود ندارند و باید در کشورهای عربی اسکان داده شوند. این همان سیاست قدیمی رژیم صهیونیستی است که به دنبال جابهجایی اجباری فلسطینیان و از بین بردن حق بازگشت آنهاست.
در این میان نکته حائز اهمیت خطرات احیای «طرح خاورمیانه بزرگ» در بیان دولتمردان آمریکایی و نگاه استعماری و غیرقابل پیشبینی ترامپ است که بدون توجه به حق حاکمیت سرزمینی کشورها، از مجبور بودن دولتهای عربی برای همراهی با طرح خود سخن گفته است. لذا هیچ تضمینی وجود ندارد که تلاش برای تشکیل یک واحد جدید سرزمینی برای فلسطینیان شامل بخشهایی از خاک عربستان نیز نشود.
همچنین ایده واگذاری زمین به فلسطینیان از سوی عربستان را نمیتوان صرفاً به معنای خاکفروشی و تجزیه بخشهایی از این کشور تفسیر کرد بلکه معنای دیگر آن برنامهریزی برای سهمیهبندی پذیرش فلسطینیان آواره از سوی کشورهای عربی است که با توجه به نوع نگاه نتانیاهو و ترامپ، عربستان نیز به عنوان یک کشور بزرگ و ثروتمند عربی طبیعتاً باید تعداد زیادی از بیش از 2 میلیون آواره فلسطینی را پذیرش کند.
جا افتادن چنین برداشتی از سیاستهای ترامپ و رژیم صهیونیستی درباره آینده غزه از سوی جهانیان، حتی پیش از اجرایی شدن پیامدهای منفی بسیاری میتواند برای سعودیها داشته باشد.
عربستان در سالهای اخیر بر اساس سیاستگذاریهای اقتصادی محمد بن سلمان در سند چشم انداز 2030، پروژههای بلندپروازانه ای را کلید زده است که علاوه بر حجم بالای سرمایهگذاری داخلی به سرمایهگذاریهای گسترده خارجی نیز نیاز دارد که شاید مهمترین این پروژهها، پروژه نئوم است. این پروژه در استان تبوک شامل توسعه بیابانهای نزدیک به مرزهای اردن و مصر و در سواحل عقبه همجوار با سواحل جنوبی اراضی اشغالی است. این پروژه قرار است قطب فناوری و اقتصادی آینده منطقه باشد و سرمایهگذاران بزرگی از غرب و شرق را جذب کند. سعودی اخیراً اعلام کردهاند که برای راه اندازی این ابرپروژه نیاز سرمایهگذاری ۱.۵ تریلیون دلاری است.
اما پیشنهاد نتانیاهو دو تهدید بزرگ برای این ابرپروژه ایجاد میکند:
بیثباتی سیاسی و امنیتی: در وهله اول چنین اظهاراتی با توجه به ایجاد چشمانداز بیثباتی در تمامیت ارضی و تنشهای سیاسی در منطقه، امنیت سرمایهگذاری در نئوم زیر سؤال میبرد. هرگونه تنش در این منطقه میتواند اعتماد سرمایهگذاران بینالمللی را متزلزل کند.
سوداگری با انگیزه نفوذ در عربستان: ثانیاً افزایش چنین گمانهای که مناطق مرزی عربستان با مصر و اردن به عنوان یک فضای بالقوه انتقال فلسطینیان در نظر گرفته شده است، میتواند دستاویزی برای مداخله در طرحهای اقتصادی عربستان در آینده محسوب شود و امنیت سرمایهگذاری را کاهش دهد.
رژیم صهیونیستی سابقه طولانی در ورود به پروژههای اقتصادی با انگیزه ایجاد زمینههای نفوذ و پیشبرد اهداف ژئوپلتیکی و امنیتی دارد و این میتواند نوعی نفوذ راهبردی در خاک عربستان محسوب شود.