الوقت- از ابتدای آغاز بحران داخلی بحرین سیاست ایالات متحده آمریکا در بحرین سیاست حفظ وضع موجود است. آمریکا در این باره تلاش کرد برخلاف ارزشهای اعلام شده خود در کنار حکام مستبد منطقه ایستاده و مانع تحقق انقلابهای مردمی شود. آمریکا به شکل متضادی در حالی که سخن از حق تعیین سرنوشت به میان میآورد، نظارهگر سرکوب مشترک مردم بحرین توسط حاکمان بحرین و عربستان است و هیچ اقدامی مطابق خواست مردم انجام نمیدهد. در راستای حمایت آمریکا از دولت بحرین باید یادآور شد که جز بحرین هیچ کشوری جرئت پذیرش این حجم از نظامیان آمریکایی را در خاک خود نخواهد داشت و بر این اساس ایالات متحده مجبور به ترک کل منطقه خواهد شد.
مسئلهای که باعث برجستهشدن سیاستهای متناقض، در دستگاه سیاستخارجی آمریکا در خصوص تحولات اخیر گردیده، بیشتر مورد توجه تحولات دو کشور سوریه و بحرین است، چرا که ایالات متحده الگوی مشابه و واحدی را در خصوص تحولات این دو کشور در پیش نگرفته و عملا از استانداردهای دوگانهای تاکنون پیروی نموده است. ایالات متحده با رفتارهای متفاوت در تحولات اخیر کشورهای عربی، سبب آشکار شدن موضعگیریهای متناقض این کشور نسبت به موضوعاتی همچون دموکراسی و حقوق بشر گردیده، آمریکا آشکارا از سیاستهای سرکوبی رژیم آلخلیفه حمایت و از دولت در مقابل افراد معترض پشتیبانی به عمل میآورد.
دولتمردان کاخ سفید در خصوص تحولات بحرین نظم بینالمللی را مقدم بر حقوق بشر و عدالت بینالمللی دانستهاند؛ و به شدت از این ارزش بینالمللی حمایت میکنند. به طور خلاصه مواردی از قبیل حمایت از رژیم آلخلیفه و تقویت آن در قبال معترضان، مورد تحریم قرار ندادن این رژیم به طور یکجانبه و یا چندجانبه، عدم محکومیت جنایتها و سرکوبهای رژیم آلخلیفه در مجامعبینالمللی، سکوت در قبال اقدام کشور عربستان سعودی که نیروهای نظامیاش را در چارچوب شورای همکاری خلیجفارس به داخل این کشور گسیل داشته تا از سقوط رژیم آلخلیفه ممانعت به عمل بیاورد و دیگر اقدامات از جمله عواملی هستند که نشان میدهند آمریکا، اولویت خود را در قبال تحولات بحرین به نظم بینالمللی / اجتماعیگرایی داده و از این ارزش بینالمللی حمایت کرده است. به نظر میرسد در صورت موفق بودن انقلاب مردم بحرین و ساقط شدن نظام آلخلیفه حفاظت از منافع آمریکا دچار خلل خواهد شد و از طرفی هم باید اشاره کرد که دولتهای مستبد منطقه که با اتکا به قدرت ایالات متحده مشغول حکمرانی هستند دچار تزلزل جدی خواهند شد و ممکن است در مدت کوتاهی با قیام مردم روبه رو شوند و در عین حال در آنواحد ساقط شوند.
در همین ارتباط، هنری کسینجر، وزیر پیشین ایالات متحده آمریکا، معتقد است که « از جمله انقلابهایی که مینوان با جدیت درباره آن حرف زد ولی غرب برای جلوگیری از نتایج آن، توجه کافی نشان نمیدهد، اتفاقاتی است که در بحرین جریان دارد». لذا بیدلیل نیست که عربستان در بحرین دخالت نظامی میکند و آن را بر اساس منشور شورای همکاری خلیجفارس توجیه و در جهت امنیت ملی خود ارزیابی میکند.
واشنگتن خطر بهرهبرداری ایران از تغییر رژیم در بحرین را علت اصلی مداخله و سکوت خود ابراز میکنند. اوباما در نطق خاورمیانهای خود در 19 می 2011، از دیرینه بودن روابط آمریکا – بحرین و تعهد آمریکا به امنیت بحرین سخن راند و بدون هیچگونه اشارهای به اشغال بحرین توسط عربستان، ایران را متهم به فرصتطللبی از ناآرامیها در بحرین کرد. وی همچنین در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در 21 سپتامبر 2011 از تلاشهای مقامات بحرینی در جهت ایجاد اصلاحات در کشور خود قدردانی کرد، بدون اینکه حتی اشارهای به اقدامات خشونت آمیز آلخلیفه در قبال خیزشهای مردمی داشته باشد.
دولت آمریکا با معیاری دوگانه از شورشهایی که با منافع آمریکا همخوانی داشته باشد حمایت میکند. و قیامهایی را که منافع این کشور را به خطر اندازد اغتشاش، و سرکوبگری دولتهای سرکوبگر را برای برقراری نظم خوانده و تحسین میکند. لذا تقریبا هیچگاه از حمایت دولت بحرین که اصلاحات سیاسی و برقراری دموکراسی را به هیچوجه در نظر ندارد، دریغ نکرده و با حمایتهای آشکار و رسمی خود موضع دولت بحرین در سرکوب مخالفان را تقویت کرده است. این حمایتها در نا آرامیهای اخیر نیز تا حد زیادی استمرار داشته است. مقامات آمریکایی بنا به دلایلی چون وجود ناوگان پنجم آمریکا در منطقه الجفیر بحرین و نیز احتمال به قدرت رسیدن شیعیان در بحرین و در نتیجه تضعیف متحد راهبردی آمریکا یعنی عربستان، مخالف تغییر ساختار سیاسی بحرین هستند. اما در حال حاضر آمریکا با تناقضی آشکار مواجه است. به تعبیر گراهام فولر، نظریهپرداز آمریکایی درباره خاورمیانه و ژئوپلیتیک شیعه: «اکنون آمریکا با یک گزینه سخت دیگر مواجه است، یا باید به کار خود با رژیمهای سرکوبگر محلی به منظور به اصطلاح «منافع آمریکا» ادامه دهد یا اینکه فورا دست از حمایت این رژیمهای سرکوبگر بردارد، و اجازه دهد حوادث سیر طبیعی خود را طی کنند و بپذیرند که تغییرات دیر هنگامی در راهند. آمریکا، با از دست دادن حضور نظامی قدرتمند خود در عراق، استراتژی جدیدی را برای خلیج فارس ترسیم کرده و ادامه حضور در بحرین را به عنوان کلید حضور در خاورمیانه تصور میکند. از همین رو تلاش میکند تا با همدستی عربستان و به هر نحو ممکن از به نتیجه رسیدن بیداری اسلامی در بحرین جلوگیری کند.