الوقت- شراکتهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی جمهوری آذربایجان و منطقه خودمختار کردستان عراق در سالهای گذشته روند رو به گسترشی داشته است که موضوعی با اهمیت برای منافع ملی ایران محسوب میشود زیرا که از روابط دوجانبه فراتر رفته و طیفی متنوع از مسائل ژئوپلتیکی در رقابتهای منطقهای و حتی چالشهای امنیتی را برای ثبات منطقه میتواند در پی داشته باشد.
در سفری نادر در اواسط هفته گذشته نیچروان بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق در راس هیئتی بلندپایه از مسئولان محلی راهی باکو شد و پس از انجام مذاکرات مختلف دو طرف بر تقویت سریع و همه جانبه روابط به توافق دست یافتند و در اولین گام مهم افتتاح کنسولگری جمهوری آذربایجان در اقلیم کردستان عراق به تأیید طرفین رسید.
سفر بارزانی به باکو پس از آن صورت گرفت که در ماه فوریه سال جاری میلادی در جریان نشست مونیخ، الهام علی اف رئیس جمهور جمهوری آذربایجان با بارزانی دیدار و از وی برای سفر به این کشور دعوت کرد.
این در حالی است که نزدیکی روابط باکو- اربیل کمتر ذیل چارچوبهای حاکمیتی دولت عراق صورت گرفته و این گشایش تناسبی با حد و اندازه روابط باکو و بغداد نداشته است. لذا با وجود آنکه بر اساس قانون اساسی انحصار تعیین خط مشی سیاست خارجی در حوزه حاکمیت دولت مرکزی عراق قرار دارد اما حکومت اقلیم، که طی ماههای گذشته با کنارهگیری وزرا و نمایندگان حزب اتحادیه میهنی و تداوم اختلافات بودجهای با بغداد با بحران داخلی بزرگی دست و پنجه نرم میکند، در توسعه روابط با باکو ملاحظات عراق را کنار گذاشته و روند کاملاً ناهمخوانی با اصول سیاست خارجی دولت کنونی شیاع السودانی در پیش گرفته است.
بلندپروازیهای اقتصادی دو طرفه
از نظر اقتصادی، تمایل باکو اربیل به توسعه روابط اقتصادی علاوه بر مزایای تجارت دوجانبه با بلندپروازیهای ژئواکونومیکی گره خورده است که دستیابی به مسیرهای ترانزیتی دریایی و شکستن حصارهای جغرافیایی در محوریت این بلندپروازیها قرار دارد. با وجود اینکه آذربایجان و عراق مرز مشترکی ندارند، اما دو طرف دارای اهرم های متعددی برای کمک به تقویت تجارت خارجی یکدیگر هستند. کردستان عراق در سالهای اخیر به شدت با بحران مالی بزرگی رو به رو شده به صورتی که استقراض خارجی، پیش فروش نفت و شکست در پرونده اختلافات نفتی با عراق منابع درآمدی حکومت اقلیم را بسیار محدود کرده و این منطقه اکنون به کسب درآمد از استخراج گاز و عرضه آن به بازارهای جهانی برای حل مشکلاتش چشم دوخته است. اربیل امیدوار است که بتواند گاز طبیعی خود را از طریق پروژه تاناپ جمهوری آذربایجان به بازار اروپا برساند. این پروژه ای است که آذربایجان به آن علاقه مند است و حتی وزارت خارجه آذربایجان از عراق برای پیوستن به خط لوله گاز طبیعی ترانس آناتولی در سال 2014 دعوت کرده بود.
خط لوله گاز طبیعی ترانس آناتولی (TANAP) خط لولهای به طول 1850 کیلومتر است که از استان اردهان در شرق ترکیه تا استان ادرنه در غرب ترکیه امتداد دارد.. تاناپ به خط لوله قفقاز جنوبی (SCP) متصل است که گاز طبیعی تولید شده در میدان شاه دنیز-2 در دریای خزر آذربایجان را به مرز گرجستان و ترکیه می رساند. این بخش کلیدی از کریدور گاز جنوبی برای انتقال گاز طبیعی از آذربایجان به اروپا را تشکیل می دهد. این گاز سپس با اتصال به خط لوله ترانس آدریاتیک (TAP) به اروپا خواهد رسید .ساخت این پروژه 7 میلیارد دلاری در مارس 2015 آغاز شد.
از سوی دیگر، مطمئناً جمهوری آذربایجان به امکان رسیدن به بازار خلیج فارس و آبهای گرم اقیانوس از طریق عراق (بصره) امیدوار است. اگرچه جمهوری آذربایجان هم اکنون نیز بخشی از پروژه بزرگ کریدور شمال جنوب از طریق ایران است اما افزایش اختلافات با تهران در موضوعات منطقه ای بویژه بحران قره باغ کوهستانی موجب شده تا باکو برای کاهش وابستگی به مسیر ایران به دنبال مسیر جایگزین باشد که عراق را بهترین گزینه دانسته است. این موضوع بویژه با توجه به مخالفت تهران با احداث کریدور زنگهزور که مرزهای تاریخی منطقه را دستخوش تغییر و ثبات منطقه ای را به خطر میاندازد، توجه مقامات باکو را به صورت جدی تر به خود معطوف کرده است. در واقع باکو امیدوار است که پس از باز شدن کریدور زنگزور روند تبدیل کردن عراق به پل ترانزیتی شتاب بیشتری بگیرد.
از طرف دیگر جمهوری آذربایجان نیم نگاهی هم به سهم گرفتن از بازار فروش محصولات در کردستان عراق دارد.
آذربایجانیها برای بسترسازی اتحاد با اربیل، کمپین تبلیغاتی متعددی برای نشان دادن همسویی منافع کردها با باکو در مناقشه قره باغ صورت داده اند بویژه اینکه کردهای ایزدی با جمعیتی حدود 300 هزار نفر بزرگترین اقلیت نژادی ارمنستان محسوب میشوند و آذربایجانیها موارد نقض حقوق ایزدیها را در رسانه های خود پخش میکنند.
در بررسی تأثیرات اهداف اقتصادی دو طرفه باید در نظر داشت که دولت عراق به طور حتم بر اساس ترتیبات کنونی با چالشهای جدی مواجه خواهد شد زیرا اولاً مرکزگریزی حکومت اقلیم در بهره برداری از منابع زیرزمینی و ارزآوریهای خارج از ساختار بودجه دولت فدرال به شدت از سوی اکثریت جناحهای سیاسی عراقی زیر سوال است و این به تداوم اختلافات اربیل - بغداد میانجامد و ثانیا تأثیرات ژئوپلتیکی مناسبات خارجی خودسرانه اقلیم میتواند در روابط بغداد با همسایگان دردسرساز شود.
ائتلافسازی خطرناک با صهیونیستها
توسعه روابط باکو – اربیل در حال حاضر با اهداف و انگیزههای ژئوپلتیکی دیگر بازیگران منطقه ای هم تلاقی پیدا کرده و عملاً به حوزه رقابتهای منطقهای کشیده شده است چیزی که باعث میشود تا حساسیتهایی را در پی داشته باشد.
اولاً و مهمتر از همه اینکه طی سالیان اخیر هم جمهوری آذربایجان و هم اقلیم کردستان عراق به دلیل مرزهای مشترک با جمهوری اسلامی ایران مورد توجه استراتژیستهای رژیم صهیونیستی برای تقویت حضور و نفوذ در جوار مرزهای دشمن اصلی خود به منظور ایجاد موازنه تهدید قرار داشته اند. در این میان نیازمندیهای نظامی و امنیتی و همسویی با بلندپروازیهای منطقه ای این دو بازیگر کوچک، موجب گرایش باکو و اربیل به سمت تقویت روابط با تل آویو شده است.
اسرائيل اسلحه به آذربايجان می فروشد و در عوض از باکو نفت وارد میکند. بر اساس گزارش ها، حدود نیمی از عرضه نفت اسرائیل هنوز توسط آذربایجان تامین می شود و تقریبا 70 درصد تسلیحات آذربایجان در اسرائیل تولید می شود. جیحون بایراموف وزیر امور خارجه جمهوری آذربایجان پیشتر اعلام کرد، «استفاده ماهرانه نیروهای مسلح آذربایجان از سلاح های پیشرفته و دقیق از جمله هواپیماهای بدون سرنشین ساخت اسرائیل، نقشی استثنایی در پیروزی آذربایجان [در جنگ قره باغ] ایفا کرد». اعلام بازگشایی سفارت آذربایجان در سرزمینهای اشغالی هم حکایت از آغاز دوره جدیدی در روابط دو طرف دارد.
توسعه این روابط تنش ها را بین تهران و باکو بیشتر کرده است. جمهوری آذربایجان، با حمایت ترکیه و رژیم صهیونیستی، امیدوار است از طریق اراضی ارمنستان در کریدور لاچین به منطقه نخجوان خود دسترسی زمینی پیدا کند. تهران معتقد است که این کریدور موجب بی ثباتی منطقه ای شده، نقش ژئوپلیتیک ایران را در زمینه انرژی و صادرات به اروپا کاهش می دهد و همچنین امنیت ملی ایران را از طریق تقویت پان ترکیسم در مسیری پیوسته تهدید قرار میدهد.
به همین ترتیب، همکاری های انرژی و نظامی-امنیتی نیز نقش مهمی در توسعه روابط رژیم صهیونیستی و اقلیم کردستان داشته است. اگرچه روابط دوجانبه با جنگ دوم عراق و کردها در دهه 1970 آغاز شد، روابط پس از سقوط رژیم بعث به طور قابل توجهی گسترش یافت. بر اساس گزارشی که گاردین در سال 2005 منتشر کرد، پیشمرگه های کرد توسط نیروهای مخفی اسرائیل در کردستان عراق آموزش دیده بودند. فروش نفت اقلیم کردستان به تل آویو نیز در این زمان آغاز شد. بر اساس برخی گزارش ها، اقلیم کردستان در دسامبر 2022، 38 درصد نفت خود را به اسرائیل فروخت. پس از اعلام حمایت بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل از همه پرسی استقلال منطقه کردستان، این روابط بیشتر گسترش یافت. اربیل نیز در همسویی با توافقنامه عدیسازی سال 2019 میزبان نشستی به منظور بررسی عادی سازی روابط اسرائیل و کشورهای عربی بود که خشم دولت عراق را پی داشت. همچنین مقامات ایرانی بارها نسبت به فعالیتهای خرابکارانه و جاسوسی رژیم صهیونیستی علیه امنیت ملی ایران از داخل خاک منطقه اقلیم کردستان خبر داده و به سران اربیل در این زمینه هشدار داده اند.
در واقع صهیونیستها میکوشند در برابر تشدید کمربند امنیتی محور مقاومت علیه تل آویو که از مرزهای لبنان تا سوریه و غزه دور تادور سرزمینهای اشغالی را فراگرفته است، به تقویت این محور 3 جانبه بپردازند و به توانمندی لازم برای پیاده سازی استراتژی «مرگ با هزار ضربه چاقو» علیه ایران بُعد جدیدی ببخشند. از دید تل آویو گسترش روابط بین باکو و اربیل می تواند تقویت همکاریهای اطلاعاتی سه جانبه و هماهنگی عملیاتی برای فعالیتهای ضدایرانی را تسهیل کند. موضوعی که عامل حساسیتهای تهران نسبت به تحرکات سیاسی این دو همسایه شمالی و غربی ایران شده است.