الوقت- روز 13 نوامبر 2015 سرگی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در کنفرانس خبری مشترک خود با جان کری بعد از کنفرانس وین 2 اعلام کرد که از اردن خواسته شده تا در راستای توافقات وین 1 برای تنظیم یک فهرست مشترک از گروه های تروریستی، فهرست خود را ارائه دهد. او همچنین اعلام کرد که روسیه در این راستا مشارکت فعالی در یک اتاق اطلاعات در عمان پایتخت اردن دارد. مطالبه وزیر خارجه روسیه از اردن ناظر به روندی است که سازمان اطلاعات اردن نقش بارزی در جریان آن ایفا می کند. بر همین اساس در ادامه سعی خواهد شد تا با بررسی شواهد میدانی به درک درستی از دلایل مشارکت اردن در تهیه فهرست مشترک از گروه های تروریستی دست پیدا کنیم.
1 . یکی از تفاوت های عمده میان جبهه های جنوب با شمال و شرقِ سوریه، تعادل نیروهای شورشی سوری است که به وضوح از نسبت بالاتری در جنوب سوریه برخوردارند. هر چند منابع مختلف نسبت های متفاوتی از نیروهای معارض و جبهه النصره در جبهه جنوب ارائه می دهند اما به طور کل آمار موجود حکایت از سنگینی شدید موازنه به نفع نیروهای معارض سوری در این بخش است. مثلا گروه بحران در گزارش شماره 163 خود از خاورمیانه که در تاریخ دوم سپتامبر 2015 منتشر شده است به نقل از یکی از تحلیل گران سازمان ملل متحد، استعداد نیروهای شورشی را تا ژوئن 2015 حدود 25000 نفر تخمین می زند و در مقابل استعداد نیروهای جبهه النصره را حدود 2000 نفر ارزیابی می کند که تعداد آنها بواسطه نبرد با نیروهای شورشی تا تاریخ یاد شده به500 نفر کاهش یافته است. همین گزارش در ارزیابی مشابه دیگری که بواسطه مصاحبه با دیپلمات های غربی در عمان، از ماه آوریل تا ژوئن ارائه داده، استعداد نیروهای شورشی سوری را بین20 تا30 هزار ارزیابی کرده و در مقابل استعداد نیروهای جبهه النصره در جبهه جنوب را بین1000 تا3000 نفر قلمداد کرده است. اما تقسیم بندی دوم از میان نیروهای شورشیِ سوری مربوط به تعادل میان گروه های اسلام گرا و سکولار در جبهه جنوب است که در ارزیابی های موجود نشان می دهد در این بخش نیز به غیر از مناطق شمال غرب و اطراف دمشق که گروه هایی نظیر احرار الشام و جیش الاسلام دست برتر را در میدان دارند، در باقیمانده مناطق نیروهای سکولار مسلط هستند. مثلا در استان های قنیطره و درعا 48 گروه سکولار حضور دارند و 38 گروه نیز در زمره جداشدگان از جبهه النصره هستند.
2. یکی دیگر از مواردی که محیط جبهه جنوب را از شمال متفاوت می سازد، شبكه گسترده ای از قبایل است كه در این محدوده جغرافیایی ساكن هستند و امتداد آنان نیز در خاك 3 كشور اردن، سوریه و عراق قرار دارد. شبكه قبایل در جنوب سوریه به فاصله 60 مایل از دمشق تا مرز اردن و منطقه جولان و قنیطره پراكنده هستند. این منطقه محل جولان ارتش آزاد سوریه و نیروهای اردنی است. اصلی ترین قبیله در این منطقه زوبع نام دارد كه یك شعبه از قبیله شمری محسوب می شود و دنباله آن نیز در عراق قرار دارد كه «حارث ضاری»، رئیس دنباله این عشیره در عراق است. وی از هم پیمانان معارضه عراقی محسوب می شود كه سابقه حمایت از منافقین را نیز در كارنامه خود دارد.حریری و رفاعی دو قبیله كوچكتر هستند كه در پیمان با زوبع قرار دارند. این قبایل دارای یك دشمنی خونین با حكومت اسد هستند. اما این مسئله وقتی اهمیت می یابد كه درمی یابیم، دامنه جغرافیایی حضور این قبیله در اردن، واقع در استان اِربد است كه عمدتا نیز در اطراف شهر رمثا مستقر هستند. جمعیت این قبیله درخاك دو كشور160هزار نفر تخمین زده می شود كه عمده مردان آن در زمره نیروهای معارض مسلح ضد حكومت سوریه قرار دارند. نعمیه قبیله دیگری است كه در همین شبكه قرار دارد و از شمال درعا تا قنیطره پراكنده هستند و عمده سران ارتش آزاد از جمله سرتیپ عبدالاله بشیر در این قبیله عضویت دارند. مقداد، مسلمه، محامید، ابی زید و عنزه، دیگر اعضاء شبكه گسترده قبیله ای در جنوب سوریه و شمال اردن هستند كه در عین حال اداره كننده یك شبكه گسترده اقتصادی در هم پیمانی دنباله قبیله شمری در شمال سوریه هستند كه «احمد عاصی جربا» عضو آن محسوب می شود.
3. مسئله دیگری که نقش و جایگاه ویژه ای برای اردن در پرونده سوریه باز می کند، موضوع آوارگان سوری ساکن در این کشور است. بر اساس آمار رسمی اعلام شده از سوی آژانس آوارگان سازمان ملل متحد تا 23 آگوست 2015 ، 629245 نفر آواره سوری وارد خاك اردن شده اند كه 49.5 درصد آنان را مردان تشكیل می دهند و معادل 21.8 درصد از آنان شامل مردان بین 18تا 59 سال است. این نسبت معادل 137175 نفر است كه بر اساس بازه سنی آنان و نوع جنسیت ، در زمره افرادی قرار می گیرند كه قادرند در آموزش های نظامی احتمالی مشاركت كنند. بنابراین اطلاعات موجود مبنی بر آموزش 10 هزار نیرو توسط دلتا ، عجیب به نظر نمی رسد. البته توزیع جمعیتی این آوارگان در خاك سوریه نیز در این مسئله بسیار حائز اهمیت است. براین اساس باید گفت برخلاف وضعیت آوارگان در لبنان ، سوری ها حق دارند در محیط های شهری اردن ساكن باشند. برهمین اساس حدود 80 درصد این آوارگان در مناطق شهری ساكن هستند و20 درصد باقی مانده در اردوگاه های زعتری ، مجریب فهود ، سایبر سیتی و ازرق ، سكونت دارند.
در مجموع باید گفت که ساختار قبیله ایِ اردن در برگیرنده شبکه ای از قبایل است که دنباله های آن در خاک سوریه، عراق، شبه جزیره عربستان و حتی فلسطین اشغالی و صحرای سینا امتداد دارد. پادشاهی اردن برای مهار خطرات ناشی از این شبکه، کشور را به شیوه جدیدی از قبیله گرایی اداره می کند که سران قبایل واسطه بین حکومت و بدنه قبیله هستند. در این سیستم، نیروهای قبیله در ساختار حکومتی مشارکت دارند و یکی از زیر مجموعه هایِ دستگاه امنیتیِ پادشاهیِ اردن و به طور مشخص سازمان اطلاعات این کشور محسوب می شوند که به دلایل ذکر شده از روابط شبکه ای و قدرتمندی با دنباله قبایلِ شورشیِ سوری برخوردار است. این شبکه حتی تسلط قابل ملاحظه ای بر جمعیت آوراگان سوری دارد که در خاک اردن مستقر هستند و بعضا در چارچوب نیروهای معتدل توسط نیروهای «سی.آی.ای» آموزش دیده اند. با اتکاء به همین شبکه پیچیده بود که تا پیش از ورود روسیه به عملیات هوایی در سوریه احتمال تشکیل یک منطقه امن در جنوب نیز به شدت بالا گرفته بود. بنابراین اگر قرار باشد بر اساس توافقات وین1 و2 ساختار نیروهای معارض، وارد فرایندِ آتش بس و مذاکرات پس از آن شوند، اردن یکی از کنشگران مهمی است که قادر است بواسطه ارتباطات شبکه ای قدرتمند با نیروهای سکولار جبهه جنوب ، فهرست یکپارچه ای از آنان تنظیم و ارائه کند.