الوقت- در اواسط اکتبر ٢٠١٥، رسانههای آمریکایی اعلام کردند که بنابر تصمیم جدید دولت این کشور، ٩٥٠٠ نظامی آمریکایی در سال ٢٠١٦ و از این تعداد، ٥٥٠٠ نفر در سال ٢٠١٧ در افغانستان باقی خواهد ماند. این موضوع درحالی مطرح شد که در بهار سال گذشته، رئیسجمهور آمریکا از تصمیم خود مبنیبر بازگشت کل نیروهای آمریکایی از افغانستان به وطن خود سخن گفته بود. دراینراستا، در نوشتۀ حاضر، عوامل تأثیرگذار در تصمیم مقامات واشنگتن مبنیبر تمدید حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان مطرح و بررسی میشوند :
١. گسترش طالبان و ظهور سایر گروههای افراطی در افغانستان
ازجمله دلایلی که رسانههای آمریکایی برای تمدید حضور نیروهای این کشور ذکر میکنند، گسترش طالبان و افزایش ناامنی در افغانستان است. این رسانهها با ارجاع به گزارش سازمان ملل درخصوص گسترس بیسابقۀ طالبان پس از سال ٢٠٠١ در نقاط مختلف افغانستان و افزایش سطح تهدید در مناطق مختلف این کشور به درجۀ بالا و در مناطقی دیگر به درجۀ شدید، تصمیم واشینگتن را تابع گزارش مقامات امنیتی سازمان ملل قلمداد کردند.
همانطورکه ژنرال جان اف کمپل فرمانده نیروهای آمریکایی در افغانستان در جلسه استماع اوایل اکتبر ٢٠١٥ توضیح داد، ناتوانی دولت افغانستان در رویاروی با طالبان و ظهور گروههای افراطی امنیت افغانستان را دستخوش خطرهای جدی کرده است. طبق اظهارات وی، علیرغم پیشرفتهای نیروهای ائتلاف و نیروهای امنیتی و دفاع ملی افغانستان، چالش امنیتی افغانستان همچنان ادامه دارد و درحالیکه نیروهای امنیتی و دفاع ملی افغانستان قادر به ریشهکن کردن القاعده و یا تحمیل گفتگوی سیاسی به طالبان نیستند، گروههای افراطی دیگر مانند داعش، فضای خطرناک امنیتی را برای افغانستان ایجاد کردهاند.
اگر تاکنون درگیری میان دو جبهۀ ائتلاف ناتو و دولت افغانستان در یک سو و نیروهای طالبان در سوی دیگر تعریف میشد، اکنون حضور داعش در بخشهایی از افغانستان جبهۀ سوم منازعه را گشوده است. دراینخصوص، جیمز ب کانینگهام ، دیپلمات آمریکایی و سفیر سابق این کشور درافغانستان، در مصاحبه با نیوآتلانتیک با بیان اینکه نمایندگان طالبان و داعش در بخشهایی از افغانستان و بهویژه استان ننگرهار با یکدیگر درگیرند خاطرنشان کرد که این منازعات درحال انتقال به مناطق جدید است. هرچند کانینگهام معتقد است بسیاری از کسانی که با عنوان داعش در افغانستان میجنگند، همان طالبانی هستند که بهدلایل مختلف به داعش تغییر نام دادهاند، انتقال منازعه به مناطق جدید زنگ خطری جدی برای دولتمردان افغانستان و نیروهای ائتلاف به حساب میآید.
٢. احیای حملات طالبان در افغانستان
تغییر در برنامۀ بازگشت از افغانستان بیانگر این واقعیت تلخ است که چهارده سال پس از حملۀ آمریکا به افغانستان، کابوس بازگشت طالبان به افغانستان همچنان ادامه دارد. نیروهای طالبان طی دو سال گذشته حملات متعددی را در نقاط مختلف افغانستان عملیاتی کردند، بهگونهای در این مدت طالبان توانسته است بارها کنترل برخی از مناطق و ولایتهای افغانستان شامل: قندوز، ولسوالی موسی قلعه در ولایت هلمند، و دندغوری ولایت بغلان را بهطور موقت بهدست بگیرد. در آخرین تحولات میدانی و عملیاتی افغانستان، طالبان در اواخر سپتامبر و اواسط اکتبر ٢٠١٥ دو عملیات را در قندوز و غزنی انجام دادند. عملیات دوم طالبان که کمتر از دو هفته پس از هجوم آنها به قندوز رخ داد، با شکست مواجه شد؛ اما نیروهای طالبان با حمله به قندوز برای اولین بار پس از سقوط در سال ٢٠٠١ توانستند مرکز استان راهبردی قندوز را چند روز در تسخیر خود نگه دارند. اظهارات اشرف غنی، رئیسجمهور افغانستان، درمورد جنگ با طالبان در سیزده استان طی شش ماه گذشته نشان از احیای حملات طالبان در افغانستان دارد.
٣. عدم کفایت نیروهای امنیتی و دفاع ملی افغانستان
هرچند کنترل قندوز به دست طالبان مدت کمی دوام یافت، نیاز به همکاری نیروهای ناتو برای بازپسگیری شهر نشان داد که نیروهای امنیتی و دفاع ملی افغانستان در درگیری با طالبان دچار چالشهای جدی خواهند شد. علاوهبرآن، انجام عملیات طالبان از درون شهر قندوز و اظهاراتی مبنیبر نفوذ طالبان به ساختارهای امنیتی در جریان حمله به قندوز، راهبرد بازگشت نیروهای آمریکایی را به مخاطره کشانده است. در تأیید این دیدگاه، ژنرال کمپل هشدار داد که نیروهای امنیتی و دفاع ملی افغانستان نهتنها نمیتوانند القاعده را در این کشور ریشهکن کنند، بلکه حتی قادر نیستند که طالبان را وادار به پذیرش گفتگوهای صلح کنند.
آنچه ناتوانی حکومت افغانستان را در کنترل امنیت افغانستان آشکار میسازد، کاهش سطح امنیت افغانستان با وجود هزاران نیروی نظامی آمریکا و ناتو در نقاط مختلف این کشور است. جان سوپکو ، بازرس ویژۀ آمریکا در بازسازی افغانستان، طی سخنرانی خود در مرکز مطالعات بین الملل و استراتژیک اظهار داشت که علیرغم میلیاردها دلار هزینه بهمنظور آموزش نیروهای امنیتی و دفاع ملی افغانستان این نیروها هنوز توانایی بهدستگیری دفاع از کشور و متوقف ساختن گروههای شورشی را کسب نکردهاند.
٤. رقابتهای ژئوپلیتیک بر سر افغانستان
آخرین عامل اثرگذار در انصراف آمریکا از برنامۀ خروج در سال ٢٠١٦ که اهمیت آن دستکم هموزن سایر عوامل برآورد شده است، به رقابتهای ژئوپلیتیک بازمیگردد. پس از حملۀ آمریکا به افغانستان، بار دیگر ایدۀ برژینسکی درخصوص اهمیت حیاتی آسیای میانه برای هژمونی آمریکا و آیندۀ استیلای این کشور در اذهان تداعی شد. آمریکا که در سالهای اخیر تحولات آسیای میانه را با اهمیتی فزاینده دنبال کرده است، تحرکات روسیه را با عنوان تلاش مسکو برای تجدید هژمونی منطقهای خود تفسیر کرده است و این انگیزۀ کافی در اختیار دولت اوباما قرار داده است تا به تقویت همکاری میان آمریکا و آسیای میانه بپردازد. توافق صورتگرفته درخصوص حمایت لجستیک از افغانستان از طریق کشورها و نواحی متعلق به کشورهای جداشده از روسیه بهویژه در منطقه آسیای میانه نشاندهندۀ همین گرایش است.
در حال حاضر نیز از دید برخی از کارشناسان، علت انطباق زمانی تصمیم دولتمردان آمریکایی در اعلام انصراف از برنامۀ خروج سال ٢٠١٦ با حملات هوایی روسیه علیه معارضان و مخالفان دولت سوریه، حول محور مباحث ژئوپلیتیک میچرخد. برایناساس، ماندن نیروهای آمریکایی در افغانستان بهعنوان بخشی از آسیای میانه، در شرایط پیشرفت نظامی روسیه علیه مخالفان سوریه از تردید آمریکا درمورد دیدگاه راهبردی روسیه در منطقه ناشی میشود. از دید این کارشناسان، مقامات واشینگتن علاقه ندارند نیروهای خود را در شرایطی از افغانستان خارج کنند که روسیه حضور نظامی خود را در خاورمیانه افزایش میدهد. آمریکا نیز زمانی نیروهای خود را از افغانستان خارج میکند که چشمانداز حضور رقبایی مانند: روسیه در افغانستان و همکاری کابل و مسکو در چهارچوب نگاه غرب به افغانستان بگنجد. عکسالعمل روسیه به مسئلۀ اوکراین و تجدید منازعه با غرب در این موضوع، احتمال همکاری میان کرملین و غرب و بهویژه آمریکا را در افغانستان و آسیای میانه با ابهامات جدی مواجه کرده است. از منظر راهبردی نیز خروج از افغانستان با حضور فعال بازیگرانی مانند روسیه و چین ممکن است که کابل را به گزینههای نهچندان مطلوب غرب مانند: الحاق به پروژه جاده جدید ابریشم و بانک سرمایهگذاری زیرساختهای آسیا متمایل سازد و درنتیجه، افغانستان را به دامن ائتلاف غیرغربی سوق دهد.
نتیجهگیری
همانطور که در بالا بحث شد، عدم خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در سال ٢٠١٦ و کاهش نسبی آن در سال ٢٠١٧ معلول عواملی در دو سطح بوده است: در یک سطح، عوامل نظامی و امنیتی شامل گسترش طالبان و ظهور سایر گروههای افراطی در افغانستان، احیای حملات طالبان و عدم کفایت نیروهای آموزشدیدۀ دفاعی و امنیتی افغانستان شرایط را برای باقی ماندن نیروهای آمریکایی فراهم کرده است و در سطح دیگر، رقابتهای ژئوپلیتیک با سایر بازیگران منطقه بهویژه روسیه و چین و شکلگیری برخی از ابهامات درخصوص چشماندازی همکاریهای آیندۀ افغانستان، دولت اوباما را ناگزیر به ماندن در این کشور کرده است. دغدغههای امنیتی افغانستان، ظهور داعش در افغانستان، صلحناپذیری طالبان و فعالیتهای برخی از رقبای منطقهای ممکن است که تصمیمسازان و تصمیمگیران سیاست خارجی ایالات متحده را به تمدید حضور نظامی در افغانستان در سالهای آتی سوق دهد.
روح الله عبدالملکی