الوقت- 24 اردیبهشت مصادف با هفتاد و دومین سالروز پیدایش رژیم صهیونیستی می باشد که از این روز با عنوان روز نکبت در تاریخ فلسطین یاد میشود. در چنین روزی در سال 1948 میلادی داوید بن گوریون، رئیس مجمع ملی که در آن زمان رئیس آژانس یهود (سوخنوت) بود، منشور استقلال اسرائیل را برای اولین بار قرائت کرد لذا این تاریخ برای صهیونیست ها روز استقلال محسوب می شود.
فکر تشکیل یک حکومت خود مختار در فلسطین که یهودی ها آن را به دلیل زندگی حضرت موسی (ع) و حضرت سلیمان (ع) سرزمین آبا و اجدادی خود می دانستند برای اولین بار در سال 1882 پا گرفت. با آنکه اروپا از کمک به این ماجرا دریغ نمی ورزید ,اقدامات اولیه استعمار یهود در فلسطین سرانجام موفقیت آمیزی نیافت و علی رغم کوشش هایی که در سالهای 1882-1897 انجام گرفت, یهودیان کمتر جذب فلسطین شدند و قسمت اعظم آن ها به آرژانتین و ایالات متحده مهاجرت کردند. برنامه یهودیان عملا به شکست انجامید.
در اوایل قرن بیستم یهودیان فلسطین حتی 8 درصد کل جمعیت فلسطین را هم تشکیل نمی دادند و تنها شامل یک درصد جمعیت یهود در سراسر جهان بودند و همچنین به زحمت 2.5 درصد از زمین های فلسطین را در تصرف داشتند. با شروع جنگهای جهانی دور نمای تازه ای برای صهیونیست ها ترسیم شد. جنگ جهانی اول عامل اتحادی شد که در سال 1917 میان امپریالیسم بریتانیا و استعمار صهیونی برقرار گردید. در تاریخ 2 نوامبر 1917 با صدور "اعلامیه بالفور" انگلیس خط مشی سیاسی خود را مبنی بر حمایت از استقرار یک کانون ملی یهود در فلسطین اعلام کرد .این اتحاد در طی 30 سال بعد از 1917 دروازه های فلسطین را بر روی مستعمره نشینان صهیونی باز کرد و زمینه را برای خرید و غصب املاک خلق عرب فلسطین و اخراج آنها مهیا ساخت و دست آخر مقدمات ایجاد دولت استعماری صهیونیستی را در سال 1948 مهیا ساخت.
با تاسیس این رژیم تاریخ مصیبتها و آلام ملت فلسطین نیز آغاز شد و تاکنون نیز ادامه داشته است.
گذری بر جنایات تاریخی صهیونیستها
نگاهی به سابقه پر از جنایت عملکرد صهیونیستها در فلسطین، کاملاً نکبتبار بودن این روز شوم در تاریخ فلسطین را نشان می دهد. کشتار دسته جمعی دیر یاسین و عین الزیتون و صلاح الدین در آوریل 1948 کشتار های آگاهانه ای بود به منظور اخراج فلسطینیان از راه ترور و وحشت بود. در ۹ آوریل سال ۱۹۴۸ دو گروه تروریستی صهیونیستی "ارگون" و "شتیرن لیحی" با تجهیزات نظامی کامل پس از حمله به روستای "دیر یاسین" در غرب شهر قدس، تمامی خانهها را تخریب کرده و ۲۵۰ الی ۳۶۰ نفر از ساکنان این روستا را قتل عام کردند.
شاهدان عینی این جنایت گفتهاند که صهیونیستها اجساد شهدای فلسطینی را مثله و تکه تکه کرده، شکم زنان حامله را پاره و بسیاری را نیز زنده زنده در آتش سوزانده و به بسیاری از زنان و دختران فلسطینی تجاوز کرده سپس آن ها را سر بریدند.
پس از این جنایت قتل عام های مختلف دیگری نیز علیه شهر ها و دهکده های فلسطینی به طور مثال در" ایکریت(1953), عفر قاسم(اکتبر 1962) , عکا(ژوئن 1956), ), حما(آوریل 1961، غلپیه و غزه در دسامبر 1955 و مارس 1962 صورت گرفت.
اما یکی از اقدامات جنایت آمیز صهیونیست ها که در تاریخ قرن بیستم به عنوان روزی سیاه برای فسطینیان ثبت گردید کشتار آوارگان اردوگاههای صبرا و شتیلا در روز 17 سپتامبر سال 1982 بود. عملیات چریکى فلسطینیان- که از لبنان بر ضد اسرائیل شدت یافته و کیان غاصب آنها را به خطر انداخته بود صهیونیستها، آمریکائیان و فالانژیستهاى مسیحى لبنان را به تدارک توطئهاى مشترک علیه فعالیت چریکى آنان واداشت به طورى که در سال 1982 م. ارتش صهیونیستى به فرماندهى شارون جنایت پیشه و با حمایت آمریکا و اروپا، به خاک لبنان تجاوز و بیروت را اشغال کرد. در این تجاوز هزاران چریک و غیرنظامى فلسطینى به قتل رسیدند و رزمندگان فلسطینى مجبور به ترک لبنان شدند. کشتاری که به ریاست آریل شارون نخست وزیر مقبور رژیم صهیونیستی و وزیر جنگ وقت این رژیم در این روز با همکاری رافائل ایتان رئیس ستاد جنگ ارتش اسرائیل در کابینه مناحیم بگین انجام شد. فالانژها زیر چتر حمایتی که رژیم صهیونیستی گسترده بودند، اقدام به کشتار غیر نظامیان و شهروندان و بویژه زنان و کودکان کردند. شکم زنهای باردار در این حملات از هم دریده شد و زنان زیادی مورد تجاوز فردی یا دسته جمعی مهاجمان قرار گرفتند.
پرونده این جنایات بزرگ در کنار نسل کشی تدریجی، تصرف اراضی، اشغال و ویران کردن خانههای مردم فلسطین و آواره کردن آنها و کشتار غیرنظامیان در جنگهای بین اسرائیل و غزه در سالهای 2007 (جنگ8 روزه) 2008-2009 (جنگ 22 روزه) نیز 2014 (جنگ 51 روزه)، همچنان باز نشده باقی مانده تا روزی این امکان فراهم شود که در یک دادگاه مستقل بین المللی واقعیات مشخص شده و بازمانده جنایتکاران به عدالت سپرده شوند.
کارنامه متناقض سازش و مقاومت
به طور حتم روز نکبت می تواند فرصت مغتنمی برای بازگشت توجهات در جهان اسلام و ملتهای عربی به مسأله ریشه یابی شکستها و ضعفها در کنار کشف رمز پیروزیهای مردم فلسطین و دیگر ملت های درگیر با تجاوزات دشمن صهیونیستی باشد.
در طول بیش از 70 سال گذشته صهیونیستها نشان داده اند که هم نسبت به توافقات و معاهدات دوجانبه و بینالمللی کاملاً بی اعتنا هستند و هم میلی سیریناپذیر در تصرف اراضی فلسطینیان دارند و این روند تا تصرف کامل خاک فلسطین متوقف نخواهد شد. در این میان بررسی تاریخی ثابت می کند که هرگاه گفتمان مذاکره و سازش از سوی دولتهای عربی و گروه های فلسطینی برای پیگیری حقوق از دست رفته و دستیابی به صلح با صهیونیستها مورد تأکید بوده است نتیجه تنها گستاختر شدن تل آویو در تضییع حقوق فلسطینیان بوده و هرگاه راهکار مقاومت و انتفاضه با تکیه بر گفتمان اسلامی اتخاذ شده است تل آویو کاری از پیش نبرده و فلسطینیان در عین ناباوری پیروزی های بزرگی را به ارمغان آوردهاند.
شکست ارتش متحد مصر و سوریه از رژیم صهیونیستى در سال 1973 موجب شد تا در سال 1978 م. مصر به رهبری انورسادات اولین کشور عربی لقب گیرد که با اسرائیل قرارداد صلح امضا کرد. توافق صلح کمپ دیوید زمینه ساز توافقات بعدی میان صهیونیست ها و دولتهای عربی در مادرید (1991) و اسلو (1993) شد که از دل این توافقات طرح موسوم به صلح عربی در سال 2002 برای تقسیم اراضی فلسطینی و تشکیل دو کشور متولد شد. در پی این توافقات نهاد تازه تأسیس تشکیلات خودگردان با مدیریت ساف (سازمان آزادیبخش فلسطین)، دولت غاصب صهیونیستی را به رسمیت شناخت. در ادامه این روند در سال 1994 م. اردن نیز در منطقه «وادى عربا» موافقت نامهاى با رژیم صهیونیستى به امضا رساند و روابط دو طرفه با تأسیس سفارتخانه رسمیت یافت.
طرح صلح عربی که قطعنامه های 338 و 342 را نیز مورد نظر قرار داده، از جمله به موارد ذیل تأکید دارد:
1- عقب نشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغال شده درسال 1967 از جمله از منطقه جولان اشغالی و بیت المقدس شرقی.
2- تشکیل دولت مستقل فلسطینی به پایتختی بیت المقدس شرقی.
3- بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین خود.
4- در مقابل، اتحادیه عرب متعهد می شود که به نزاع با اسرائیل خاتمه دهد و بطور عادی با آن روابط برقرار نماید.
از زمان امضا این توافقات تاکنون، به دلیل کارشکنیهای اسرائیل، هیچکدام از این معاهدات برای فلسطینیان حداقلی از نتایج مورد انتظار را نیز در پی نداشته است. رژیم صهیونیستی در بحث مذاکره، هیچگاه بدنبال حل مناقشه نبوده بلکه پیوسته، دو هدف اساسی را در این رابطه در نظر داشته و دارد: یکی مذاکره با هدف فقط گرفتن امتیاز و رسمیت بخشیدن به آنها مانند آنچه که برای اولین بار در پیمان اسلو در 1993 رخ داد و دولت اسرائیل، توسط طرف فلسطینی به رسمیت شناخته شد بدون اینکه امتیازی بدهد و دوم گرفتن وقت برای بهبود شرایط وافزایش قدرت خود حتی از طریق زور مانند توسعه شهرک سازیها و یا همراه سازی کشورهای بیشتر و در مقابل، تضعیف هرچه بیشتر فلسطینیان.
اکنون نیز که با اعلام وفاداری تمامی احزاب و جریانهای سیاسی اصلی در سرزمین های اشغالی با اقدام ترامپ در به رسمیت شناختن شهرک سازی های غیرقانونی در کرانه باختری و تصرف کامل بیت المقدس به دست صهیونیستها، عملاً نتایج فاجعه آمیز پذیرش سازش برای فلسطینیان اثبات گردید.
اما در نمایی کاملاً متفاوت با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی (ره) خونی تازه در رگ حیات فلسطینیان و ملتهای مظلوم دیگر منطقه، در برابر صهیونیست جهانی و دولتهای خائن و وابسته منطقه تزریق شد. شکست و عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان در سال 2000، پایان افسانه شکست ناپذیری ارتش صهیونیستی در جنگ 33 روزه سال 2006، عقب نشینی صهیونیست ها از نوار غزه در سال 2005 که مقاومت مسلحانه عنصر مهم و اساسی در چارچوب تصمیم گیری استراتژیک رژیم صهیونیستی در تن دادن به این اقدام پرهزینه بود، تنها بخشی از نتایج مثبت اتخاذ رویکرد مقاومت را شامل میشود.
نزدیک بودن روز نکبت برای صهیونیسم
هفتادوسال پس از «روز نکبت» و تولد این غده سرطانی در منطقه، رژیم صهیونیستی هیچگاه تا به این اندازه که امروز مشاهده می شود در شرایط ضعف و بحران داخلی و خارجی نبوده است به صورتی که وعده امام خمینی (ره) در ریشه کن شدن این غده سرطانی اکنون چندان دور به نظر نمیرسد.
اولاً اینکه بیداری ملتهای اسلامی و عربی در نتیجه تحولات پس از پیروزی انقلاب اسلامی روندی افزایشی یافته و با تداوم این روند دولتهای سازشکار نیز توان برابری با خواست ملتها را در حال از دست دادن هستند و آرمان آزادی ملت فلسطین مجدداً به صدر مسائل جهان اسلام بازگشته است. نمونه بارز این امر را می توان به ناتوانی جبهه استکبار در پیشبرد طرح معامله قرن با وجود سکوت دولتهای عربی مشاهده کرد. حتی امروزه می توان از آگاهی افکار عمومی جهان از ماهیت متجاوز و جنایت کار رژیم صهیونیستی سخن گفت.
از طرف دیگر با رو شدن خیانت های عناصر وابسته در میان حاکمان فلسطینی بدون تردید نسلهای جدید مجدداً پرچم انتفاضه و مقاومت را نه تنها در غزه بلکه اینبار در تمامی فلسطین برافراشته خواهند کرد و این امر پایه سست و عنکبوتی امنیت رژیم صهیونیستی را کاملاً آشکار می کند.
تجربه اخیر نشان داد که جناح های داخلی این رژیم در شرایط بحرانی (شکست از غزه در تجاوز اخیر) حتی قادر به حل و فصل اختلافات داخلی برای تشکیل کابینه نیست. فساد ساختار سیاسی را در برگرفته به صورتی که ایهود اولمرت نخست وزیر پیشین به جرم فساد در زندان به سر می برد و نتایناهو نیز اکنون با برای فرار از زندان دست و پا می زند. این در حالی است که اعتراضات به نابرابری و فساد نیز گسترده تر شده است. از طرف دیگر با افزایش تهدیدات، شمار شهرک نشینیانی که با آرزوی رفاه و آرامش به مناطق فلسطینی کشانده می شوند روند کاهشی و حتی معکوس یافته است. در این شرایط باید منتظر بود که روز نکبت برای صهیونیسم و روز آزادی برای ساکنان واقعی فلسطین از جمله میلیون آواره در اقصی نقاط جهان کی فرا خواهد رسید. موعدی که طولانی نخواهد بود.