الوقت- در چندروزه گذشته شاهد هجوم چندباره سربازان رژیم صهیونیستی به مسجدالاقصی بودیم. صهیونیستها در آستانه سال نو عبری به همراهی «اوری آریل» وزیر کشاورزی اسرائیل به مسجدالاقصی هجوم برده و نگهبانان اردنی آن را بیرون کرده و دربهای مسجدالاقصی را مسدود نمودند بهطوری که 50 نمازگزار فلسطینی در داخل مسجد محاصره شدند. آنها با بمبهای صوتی و گاز اشکآور به نمازگزاران فلسطینی حمله کردند که بر اثر آن دهها نفر از نمازگزاران فلسطینی زخمی شدند. شدت درگیریها به حدی بود که برخی از آتشسوزی در مصلی «القِبلی» خبر دادند.
هتک حرمت سربازان صهیونیستی به مسجدالاقصی با محکومیت گسترده داخلی و منطقهای و جهان اسلام مواجه شد. ایران، جنبش جهاد اسلامی، حماس، ترکیه، مصر، اردن، سازمان کنفرانس اسلامی، تشکیلات خودگردان فلسطینی و... به شدت تجاوز صهیونیستها را به مسجدالاقصی محکوم نمودند. در پاسخ به این اعتراضات مکی رُزِنفِلد سخنگوی پلیس اسراییل گفت ما خبرهایی مبنی بر حمله بالقوه فلسطینیها و پرتاب سنگ به بازدیدکنندگان یهودی شنیده بودیم، بنابراین پلیس اسرائیل دربهای مسجد را بست و به مدت 20 تا 25 دقیقه برای مطمئن شدن از آرام بودن اوضاع، منطقه را تحت کنترل خود گرفت. در این مأموریت فقط از نارنجکهای صوتی استفاده شد. این اظهارات توسط مصطفی برقوتی دبیر کل ابتکار ملی فلسطینیان رد شد و وی پلیس اسرائیل را به فریبکاری متهم نمود.
هدف رژیم صهیونیستی از این حملات که از یکشنبه 22 شهریور آغاز شده است تغییر ساختار حقوقی و اداری مسجدالاقصی، تلاش برای یهودیسازی، اجرای تقسیمات زمانی و مکانی و اجازه برگزاری مراسم مذهبی یهودیان در مسجدالاقصی اعلام شده است. پیش از آن هاآرتص از اجرای توطئه تقسیم مکانی مسجدالاقصی میان مسلمانان و صهیونیستها پس از تقسیمات زمانی آن قبل از پایان سال کنونی خبر داده بود. این طرح پس از تقسیم زمانی قصد دارد بخش بزرگتر این مسجد را به شهرکنشینان صهیونیست جهت انجام مراسم مذهبی اعطاء نماید. این طرح که به تازگی در کابینه رژیم صهیونیستی مطرح شده است و اجرای توطئه آن طی چند روز گذشته آغاز شده است، اشغال کامل مسجدالاقصی و ساخت معبد هیکل را غایت هدف خود میداند. رژیم صهیونیستی تاکنون از هیچ کوششی برای ضربه زدن به مسجدالاقصی دریغ نکرده است. نمونه آن واقعه 21 اوت 1969 است که در طی آن افراطیون صهیونیستی به سرکردگی «مایکل روهان» در اقدامی سازمانیافته به مسجدالاقصی حمله برده و آن را به آتش کشاندند. در 11 آوریل 1982 یک نظامی رژیم صهیونیستی به نام «آلان جودمان» به مسجدالاقصی حمله کرد و نمازگزاران فلسطینی را به رگبار گلوله بست که به شهادت دهها فلسطینی و مجروح شدن دهها تن دیگر منجر شد. بهعلاوه این رژیم در راستای فضاسازی جهت تخریب مسجدالاقصی مبادرت به چاپ تصاویری از بیتالمقدس کرد که در آن نشانهای از مسجدالاقصی وجود نداشت.
با پیش آمدن این واقعه آیا زمینهها برای برپایی انتفاضه سوم فرا نرسیده است؟ حمله رژیم صهیونیستی به مسجدالاقصی حاصل ده ها سال سکوت و عقبنشینی در برابر خواستهای اسرائیل است. از دهه 90 میلادی روند یهودیسازی قدس و هتک حرمت مسجدالاقصی شدت بیشتری یافت. در این دهه ما شاهد آشتی سرد اعراب، سازمان آزادیبخش فلسطین و فتح با رژیم صهیونیستی بودیم. در سال 1993 طی موافقتنامه اسلو بین ساف و اسرائیل، ساف متعهد شد که این رژیم را به رسمیت بشناسد و در توافقنامه غزه-اریحا در سال 1994 سازمان تشکیلات خودگردان حتی تعهد داد که علیه مقاومت فلسطینی در کرانه باختری به مقابله برخیزد و تمامی حملات سیاسی، نظامی و تبلیغاتی فلسطینیان را متوقف و فهرست اسامی آنان را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار دهد.
ملت فلسطین امروزه از سوی اعراب تنها به حال خود رها شدهاند و باید خود برای آزادسازی خویشتن از اسارت چندین ساله صهیونیستها دستبهکار شده و سومین انتفاضه خود را به راه بیندازند. هتک حرمت صهیونیستها به مکان مقدسی که مورد توجه و احترام دوگانه مسلمانان و مسیحیان است فرصت مناسبی فراهم کرده که اذهان عدالتخواهانه را متوجه قیام سنگی فلسطینیان کند. قطعاً مبارزه بر سر آیین و مناسک، مورد احترام و استقبال ملتهای آزادیخواه شرق و غرب قرار میگیرد.
تاکنون دو انتفاضه در اراضی فلسطینیها به وقوع پیوسته است. اولین انتفاضه یا همان انتفاضه سنگ، در تاریخ 8 سپتامبر 1987 شروع شد. در این انتفاضه فلسطینیان چهره به تصویرکشیده شده مظلوم اسرائیل را خدشهدار نمودند و به همه و حتی دولتهای عرب که مسئله فلسطین را به تدریج فراموش کرده بودند نشان دادند.. این انتفاضه در نهایت با سازشکاری ساف و پیمان اسلو در 1993 و ورود ساف به غزه به پایان رسید. انتفاضه دوم پس از دیدار آریل شارون از مسجدالاقصی در 28 سپتامبر 2000 آغاز گشت. آریل شارون در جمع سه هزار نفری صهیونیستها مدعی حقانیت و مشروعیت حضور این رژیم در مسجدالاقصی و حقانیت آن برای احداث معبد سلیمان بر ویرانههای مسجدالاقصی شد. ددمنشیهای رژیم صهیونیستی برای نابودی انتفاضه دوم به قدری منزجرکننده بود که حتی در جریان رأیگیری شورای امنیت برای صدور قطعنامه در محکومیت رژیم صهیونیستی، از میان 15 عضو شورا، 14 عضو به این قطعنامه رأی مثبت دادند و تنها آمریکا به عنوان بزرگترین حامی رژیم صهیونیستی به این قطعنامه رأی ممتنع داد.
اگر انتفاضه خودجوش مردمی سوم در کرانه باختری رود اردن و غزه صورت نگیرد، جنبش صهیونیسم شامل کابینه این رژیم و شهرکنشینان افراطی یهودی تا حدی به یورش و تعرض فلسطینیان ادامه میدهند که آنها مجبور میشوند خانه و کاشانه خود را ترک نمایند و یا تسلیم محض رژیم صهیونیستی شوند. امروزه میبینیم که جامعه مدنی اروپا و آمریکا با عمق درد و رنج فلسطینیها آشنا شدهاند ولی آیا در مقدس دانستن اسرائیلیها و قربانی شدن آنان در طی جنگ جهانی دوم در نزد اروپاییها خللی وارد شده است و مطالبه همهجانبهای برای تقبیح رژیم صهیونیستی به وجود آمده است؟ در واقع فلسطینیها در مبارزه خود تنها هستند و حتی اعراب همراه با معاهده کمپ دیوید مسئله فلسطین را فراموش کردند و جز به صدور بیانیهها تقبیحی و کمکهای مالی فلسطینیان را آیا در امر دیگری یاری نمودهاند؟ در چنین شرایطی درست است که فلسطینیها خود به پا خیزند و با به راهاندازی انتفاضه سوم ندای مظلومیت خود را به گوش جهانیان رسانده و هماوردطلبی خود را در نزد صهیونیستها به اثبات برسانند تا اسراییلیها اینچنین جَری و قلدرمآبانه به مسجدالاقصی و منازل فلسطینیها یورش نبرند.
در این باره سخنان «یونس الاسطل» از رهبران جنبش حماس و عضو شورای قانونگذاری فلسطین در جمع معترضین به هتک حرمت مسجدالاقصی در استان خان یونس جنوب غزه، شنیدنی است که میگفت: «ملت ما امروزه شدیداً به کمکهای مالی و نظامی برای مهار رژیم صهیونیستی نیاز دارد. باید به ملتها تکیه کنیم نه به رژیمها و حکومتها. ما نیروی انسانی فراوانی داریم و امروز به کمک مالی و نظامی احتیاج داریم...» سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر تسلیح کرانه باختری، به مانند غزه فرصتی فراهم مینماید که انتفاضه سوم مانند دو انتفاضه قبل سرکوب نشود و از خود دفاع نماید. بیشک مبارزه مسلحانه باعث افزایش ضریب قدرت و نفوذ فلسطینیها در معادلات قدرت و مقاومت و تحرک پذیری بیشتر در برابر زیادهخواهیهای اسرائیل میشود. قطع بهیقین تشکیل گروههای مسلح و جهادی در هر دو قسمت کرانه باختری و نوار غزه استقلال عمل و صلابت بیشتری به نهضت فلسطین خواهد بخشید که ضامن رسیدن به آرمانهای فلسطین خواهد بود.
محمد سلامی استاد