سایت تحلیلی خبری الوقت | Alwaght Website

انتخاب سردبیر

خبر

بیشترین بازدید

روز هفته ماه

پرونده ها

اختلافات ترکیه و آمریکا

اختلافات ترکیه و آمریکا

undefined
معامله قرن

معامله قرن

undefined
سازمان القاعده

سازمان القاعده

سازمان القاعده القاعده پس از 2001 دچار دگرگوني‌هاي چشم¬گيري شد. ساختار هرمي آن جاي خود را به ساختاري داد كه زيرمجموعه‌ها در آن با استقلال عمل فعاليت مي‌كردند. اين تحول اگرچه تسلط مركز بر پيرامون را تقليل داد اما بر گستره و توالي عمليات القاعده در كشورهاي مختلف خاورميانه افزود. با اين حال توان عملياتي كلان القاعده در اثر اين دگرگوني تا حدود زيادي تحليل رفت. القاعده پس از بمب‌گذاري‌هاي لندن در 2005، تاكنون نتوانسته است عمليات موفقيت آميزي در كشورهاي غربي انجام دهد. افزون بر اين، گسترش دامنۀ منطقه اي فعاليت هاي القاعده به كشته و دستگير شدن بسياري از رهبران و كادرهاي اصلي آن انجاميد. با اين حال تمامي اين چالش‌ها مانع تداوم فعاليت القاعده نشد. زيرمجموعه هاي آن در عراق، يمن، افغانستان، پاكستان، سومالي و ديگر كشورها و مناطق فعال باقي ماندند. تشكيلات القاعده تشكيلات القاعده در سال 1988 توسط اسامه بن لادن جهت مبارزه با "اتحاد جماهير شوروي" در افغانستان تأسيس شد. القاعده از سازمان "مكتب الخدمة" كه هدف آن مسلح‌ كردن و آموزش مجاهدين اسلامي براي جنگ با شوروي بود گسترش و پيشرفت يافت. اين سازمان از حمايت و پشتيباني دولت‌هاي اسلامي به ‌ويژه عربستان سعودي و پاكستان و همچنين ايالات متحده آمريكا برخوردار بود. در سال 2000 ايمن ظواهري سازمان "جهاد اسلامي مصر" را با سازمان القاعده ادغام كرد و به شخص دوم اين تشكيلات تبديل شد. خاستگاه اصلي القاعده را بايد "وهابيت" برشمرد كه خود ريشه در جنبش سلفي، مذهب حنبلي و پيروان اهل حديث دارد. رهبران، نظريه پردازان و بسياري از اعضاي القاعده يا وهابي‌اند يا از پيروان مذاهب حنبلي و حنفي كه به وهابيت تمايل زيادي دارند. القاعده را جنبشي سلفي نيز دانسته‌اند، زيرا پيشوايان آن، يعني "احمد بن حنبل" و "ابن تيميه" از نخستين مدعيان سلفي‌گري بوده‌اند. اين تفكر با دريافت خاص خود از توحيد و تكيه بر استدلال‌هاي ظاهرگرايانه بسياري از مسلمانان را كافر مي‌داند و نوك اين ويژگي تكفيري خود را به طور خاص متوجه شيعيان كرده است. ايدئولوژي القاعده بر چهار ركن سلفي‌گري، راديكاليسم، شيعه ستيزي و غرب ستيزي استوار است. از آنجا كه دو ركن آخر بر آمده از ويژگي سلفي‌گري است، به اختصار مي‌توان آن را ايدئولوژي "سلفي راديكال" ناميد. از نگاه آنان، دين يك نظام ساده حقوقي است كه از جانب خداوند براي رهايي بشر از عذاب دنيوي و اخروي نازل شده و تكاليفي را بر او واجب كرده است. به همين دليل بشر براي سعادت دنيا و آخرت بايد به عبادت و اطاعت خدا بپردازد. به رغم تداوم فعاليت، القاعده از نيمۀ دهۀ گذشته دچار چالش‌هاي بزرگي شد كه آيندۀ آن را در هاله‌اي از ابهام فرو برد. چهار چالش عمدۀ القاعده در اين سال ها به ترتيب اهميت عبارتند از: - تنزل جايگاه در جهان اسلام: در نظرسنجي هاي پس از يازده سپتامبر، القاعده از مقبوليت و محبوبيت قابل توجهي در كشورهاي اسلامي برخوردار بود. اين جنبش در ذهن بسياري از مسلمانان متشكل از جهادگراني بود كه پس از آزادسازيِ افغانستان از اشغال ملحدان، مبارزه با ظلم و ستم در ابعاد داخلي (در برابر رژيم‌هاي فاسد منطقه) و خارجي (در برابر امريكا و غرب) و دفاع از منافع جهان اسلام را سرلوحۀ فعاليت هاي خود قرار داده‌اند. اين نوع نگاه در ابتدا با توجه به گفتمان ظلم‌ستيز و جهادگرايانۀ القاعده چندان غيرمنتظره نمي‌نمود. اما با روشن شدن پيامدهاي عملكرد القاعده بر جهان اسلام، به ويژه اشغال افغانستان و عراق و نيز گسترش فعاليت‌هايي كه بيش از هر چيز جان و مال مسلمانان و بي‌گناهان را هدف مي‌گرفت، طرفداري از گفتمان القاعده به تدريج رو به كاهش نهاد. به طور مشخص از سال‌هاي 2005 و 2006 محبوبيت القاعده و پشتيباني از آن در ميان مسلمانان رو به تنزل نهاد، به نحوي كه در 2010 طرفداري از القاعده نسبت به 2001 به نيم كاهش يافت. تنزل هواداري از القاعده به معناي كاهش حمايت پرسنلي و مالي به ويژه از زيرمجموعه‌هاي اين سازمان مي‌باشد. پيامدهاي اين واقعيت را در عراق، يمن و مغرب شاهد بوديم؛ - بهار عربي: دومين چالش، خيزش‌هاي فراگير و مردميِ 2011 در خاورميانه مي‌باشد. اين تحركات در سه جهت براي القاعده پيامدهاي منفي در بر داشت: نخست آنكه تبليغات عليه رژيم‌هاي حاكم كه پيشتر يكي از ابزارهاي اساسي القاعده براي جلب حمايت و توجيه عملكردش نزد مسلمانان بود، با توجه به حضور گستردۀ مردم در اعتراضات ضدرژيم، كارآيي خود را در جذب نيروهاي جوان و پشتيباني مالي از القاعده در ميان شهروندان عرب از دست داد. دوم آنكه تقريباً تمامي نيروهاي فعال در زندگي سياسيِ منطقه – به جز القاعده – در اين تحولات حضور داشتند. تصويري كه دوري القاعده از جوامع عربي را به خوبي به نمايش گذاشت. سوم آنكه، مردمي بودن تحولات و حاشيه‌اي بودن نقش آمريكا و در واقع غافلگيريِ اين كشور از سرعت و گسترۀ تحولات و نيز تضاد آمريكا با برخي از رژيم‌هاي عرب، امكان بهره‌گيري تبليغاتي القاعده از حضور امريكا را از بين برد؛ - حذف رهبر كاريزماتيك: مرگ بن لادن بزرگترين چالش القاعده در طول سال‌هاي فعاليت آن بود. جنبش‌هاي اسلام‌گرا اغلب بر محور شخصيتي كاريزماتيك و نيرومند به فعاليت مي‌پردازند. نگاهي به جنبش‌هاي اسلام‌گراي قرن بيستم در خاورميانۀ عربي نشان مي‌دهد كه حذف رهبريِ كاريزماتيك از صحنه، اغلب به معناي زمين‌گير شدن و آغاز زوال چنين جنبش‌هايي بوده است. افزون بر اين، شخصيت جذاب و محبوبيت بن لادن در ميان اعضاي القاعده و توان سخنوريِ وي نقشي اساسي در تحكيم وحدت سازمانيِ القاعده داشته است. مرگ بن لادن علاوه بر حذف چهرۀ كاريزماتيك و وحدت‌بخشِ القاعده، اين جنبش را با چالش جانشيني روبه رو كرد؛ - بحران جانشيني: هشت هفته پس از مرگ بن لادن اعلام شد كه أيمن الظواهري به جانشيني وي انتخاب شده است. اين فاصلۀ زماني به خوبي گوياي اختلافات دروني القاعده بر سر انتخاب جانشين است. حتي اگر اين تأخير را، بنا بر تحليلي، ناشي از دشواري برگزاري سريع نشست اعضاي عالي‌رتبۀ القاعده براي انتخاب رهبر بدانيم، عدم بيعت زودهنگام زيرمجموعه هاي القاعده اين تحليل را زير سوال برد. تأخير در بيعت ساير زيرمجموعه هاي القاعده، نشان از تأثير چالش جانشيني بن لادن بر وحدت سازماني القاعده مي باشد. افزون بر فقدان اجماع بر سر الظواهري، وي چهره‌اي كاريزماتيك به حساب نمي‌آيد و از شخصيت و قدرت سخنوري بن لادن و اثرگذاري وي در رهبران و كادرهاي القاعده برخوردار نيست. از ديد برخي وي بيشتر براي مديريت يك اداره يا شركت مناسب است تا رهبري يك جنبش جهاني. مجموعۀ چهار چالش فوق، القاعده را در بستر اصلي و در حال دگرگوني فعاليتش، خاورميانه، به حاشيه رانده است. مرگ بن لادن بزرگترين ضربه‌اي بود كه به القاعده وارد شد. اگرچه الظواهري به عنوان ايدئولوگ القاعده معروف است اما وي به وضوح از صفات لازم براي رهبري جنبشي گسترده همچون القاعده برخوردار نيست. وضعيت فعلي القاعده در حالي كه كمتر از سه سال از كشته شدن اسامه بن لادن، بنيان گذار القاعده نگذشته است كه طيف هاي جوان‌تر و نوظهور القاعده پاگرفته و اقدامات انتحاري را در برخي از كشورهاي منطقه انجام مي دهند. اين در حالي مي باشد كه در سال هاي گذشته، القاعده به لحاظ سازماني و ايدئولوژي در مسير تنزل و عقب نشيني بود. روند ظهور مجدد اين سازمان تروريستي در برخي از كشورهاي منطقه را مي توان به شرايط بحراني و بعضاً هرج و مرج داخلي اين كشورها بي ارتباط ندانست. چرا كه خلأ ايدئولوژي در جهان عرب به واسطه شكست حكومت‌هاي اصلاح طلب، بازار سازمان القاعده و ايدئولوژي القاعده گرايي را در جهان عرب رونق بخشيده است. به بيان ديگر، بسياري از مخالفان انقلاب هاي عربي، كه خواهان حفظ ديكتاتورهاي سابق در قدرت بودند و يا خواهان قدرت‌يابي ديكتاتورهاي ديگر و بعضاً بازگشت آن‌ها بودند، نسل جديدي از القاعده نوين را پايه گذاري كرده‌اند. سازماني كه بسياري از اعضاي قديمي و كليدي آن در سال‌هاي گذشته كشته شدند، با گفتمان جديد و با هدف تغيير در جهان اسلام، تنها از طريق جهاد خشونت‌آميز و تروريسم، سعي در پياده نمودن پارادايم خود دارند. در اين بين جماعت اخوان المسلمين به عنوان دشمن محوري القاعده، كه چند سالي در مسير تسلط بر سياست‌هاي جهان عرب، تغييراتي را به وجود آورد، نقش مهمي در تقويت اين گروه نوين بازي كرد. هر چند كه اخوان در ادامه حركت خود، دچار چالش هاي جدي شده است، اما توانست اثبات كند كه تغيير واقعي در جهان عرب بدون تروريسم و اقدامات خشن هم امكان دارد. بر همين اساس، بسياري از تحليلگران، ظهور نسل جديد از گروه القاعده را پيش بيني كردند. نكته قابل تأمل اينكه، نوظهوران و وابستگان به القاعده نوين خيز بلندي از دمشق تا بغداد و بيروت برداشته اند و در سال گذشته خشونت و افراطي‌گرايي هاي فراواني را انجام داده اند. القاعده اي كه در عراق صحبت از شكست و محو جدي آن بود، مجدداً احيا شده و اقداماتي مرگبارتر از گذشته انجام مي‌دهد. امروز گروه دولت اسلامي عراق و شام، داعش بار ديگر براي به دست گرفتن مناطق غربي عراق در حال جنگيدن است. حتي اين گروه با ائتلاف با جبهه النصره در سوريه شكوفاتر شده است و به همراه يكديگر براي نابودي منطقه تلاش مي كنند. بر همين اساس، خشونت فرقه اي بين شيعه و سني چندين برابر شده است. بسياري از جهادي‌هايي كه از اروپا روانه سوريه شده‌اند در آتش القاعده نوين در حال سوختن مي باشند. تلاش گردان‌هاي تروريستي چون (گردان‌هاي عبدا… عزام) براي كشاندن جنگ فرقه‌اي از سوريه به لبنان و عراق است. حتي حمله به سفارت ايران در بيروت و ساير اقدامات انتحاري چون بمب گذاري را در مناطق شيعه نشين در دستوركار خود دارند
گروه داعش

گروه داعش

دولت اسلامي عراق و شام يا داعش به عنوان گروهي منشعب از القاعده محسوب مي شود كه از منظر گرايشات عقيدتي و فكري و همچنين جنبه رفتاري رويكرد يكساني با القاعده دارد. با اين حال رفتارهاي اين گروه تروريستي در طول يك دهه گذشته و به خصوص چند سال اخير نشانگر راديكال تر و خشن تر بودن اين گروه در مقايسه با القاعده است و داعش با توجه به جدايي از القاعده و پيدايش اختلافاتي بين آن دو به عنوان مخوف‌ترين و قدرتمندترين گروه تروريستي در عرصه خاورميانه ظهور كرده است. هر چند كه داعش در شكل كنوني آن محصول بحران سوريه و گسترش اختلافات و منازعات منطقه اي بعد از 2011 است، اما ريشه ها و روند قدرت گرفتن آن به دوره پس از صدام در عراق يعني از سال 2003 به بعد مربوط است. حمله آمريكا به عراق در سال 2003 فرصت و فضاي مناسبي را براي حضور و نقش آفريني گروههاي مسلح و تروريستي مختلف از جمله گروههاي مرتبط با القاعده در اين كشور بوجود آورد. بر اين اساس گروههاي مسلح مختلفي به خصوص در سالهاي پس از 2004 در عراق ظهور كرد كه با جذب نيرو و منابع مالي در تلاش بودند كه با نيروهاي نظامي آمريكايي و همچنين نيروهاي عراقي مقابله كنند. يكي از مهمترين اين گروهها جماعه التوحيد و الجهاد بود كه به رهبري ابومصعب زرقاوي در سال 2004 تشكيل شد. پس از آنكه زرقاوي بيعت خود با اسامه بن لادن رهبر القاعده را اعلام كرد به تنظيم القاعده في بلاد الرافدين تبديل شد و همچنين به اين گروه القاعده عراق نيز اطلاق مي شد. زرقاوي بعد از آزادي از زندان در اردن در سال 1999 رهبري بخشي از داوطلبان جهادي در افغانستان را برعهده داشت، اما در سال 2001 از اين كشور به شمال عراق فرار كرد و در آنجا به گروه انصارالاسلام پيوست و سپس با ايجاد القاعده عراق، وفاداري خود به رهبري شبكه جهاني القاعده را بيان داشت. القاعده عراق به تدريج به اصلي ترين گروه تروريستي در عراق تبديل شد و بيشترين انفجارها و اقدامات تروريستي از سوي اين گروه صورت گرفت. از جمله مهمترين اقدامات القاعده عراق كه در پي ايجاد فتنه مذهبي و جنگ داخلي در عراق بود، انفجار حرم شريف امامين عسگرين در سامرا در سال 2006 بود. اين تشكل عمليات تروريستي خود را به اندازه اي افزايش داد كه به يكي از قوي ترين گروههاي مسلح در صحنه عراق تبديل شد و شروع به گسترش نفوذ خود در مناطق گسترده اي از عراق كرد تا اينكه در سال 2006،‌ زرقاوي علنا در يك نوار ويدئويي تشكيل آنچه را " شوراي مجاهدين" خواند به سركردگي عبدالله رشيد البغدادي اعلام كرد. پس از كشته شدن زرقاوي توسط نيروهاي آمريكايي در سال 2006، ابوحمزه المهاجر به سركردگي اين گروه تعيين شد و در پايان همان سال دولت اسلامي عراق به سركردگي ابوعمر البغدادي تشكيل شد. دولت اسلامي عراق به عنوان گروهي تروريستي و شاخه القاعده در عراق در شكل جديد خود تحت رهبري ابوعمر البغدادي تلاشهاي خود براي ايجاد ناامني در عراق را ادامه داد، با اين حال اين گروه از سال 2008 با افول و كاهش قدرت و تاثيرگذاري در عراق مواجه شد. شكل گيري نيروهاي الصحوه يا بيداري از ميان عشاير سني عراق براي مقابله با القاعده عراق و اقدامات نظامي و امنيتي در مقابل آن باعث تضعيف جدي اين گروه شد. در 19 آوريل 2010، نظاميان آمريكايي و عراقي طي يك عمليات نظامي در منطقه الثرثار، منزلي را هدف قرار دادند كه ابوعمر البغدادي و ابوحمزه المهاجر در آن حضور داشتند و پس از درگيريهاي شديد ميان دو طرف، اين منزل هدف حملات هوايي قرار گرفت و در نتيجه آن دو سركرده تروريستها به هلاكت رسيدند. يك هفته بعد، اين گروه تروريستي در بيانيه اي هلاكت البغدادي و المهاجر را رسما اعلام كرد و پس از حدود ده روز، مجلس شوراي دولت اسلامي عراق تشكيل جلسه داد و ابوبكر البغدادي را به عنوان جانشين ابوعمر البغدادي انتخاب كرد. هر چند در اين دوره دولت اسلامي عراق در مرحله ضعف بود، اما بحران سوريه فرصتهاي نويني را براي اين گروه ايجاد كرد و البغدادي با بهره گيري از آن توانست به جايگاه و نقش آفريني عمده اي در معادلات عراق و سوريه بپردازد. بحران سوريه از چند منظر باعث ايجاد فرصت براي گروه تروريستي دولت اسلامي عراق شد. اول اينكه سوريه با توجه به مجاورت جغرافيايي و پيوستگي سرزميني با عراق فضاي عملياتي مناسبي را براي افزايش قدرت و نقش آفريني اين گروه بوجود آورد. دوم اينكه گسترش بحران و رقابتهاي منطقه اي و افزايش تنشهاي مذهبي و فضاي افراط گرايانه در منطقه منابع انساني و مالي گسترده اي را براي گروه دولت اسلامي عراق فراهم ساخت. با توجه به شرايط جديد سوريه ابوبكر بغدادي يكي از معاونان خود به نام ابومحمد الجولاني را به سوريه فرستاد كه منجر به شكل گيري گروه جبهه النصره در سوريه در 2011 شد. جبهه النصره تا سال 2013 به عنوان گروهي وابسته به القاعده در سوريه معروف بود و توانست با جذب نيرو و منابع مالي به يكي از بازيگران مهم معارض در اين كشور تبديل شود. در حالي كه گزارشهاي اطلاعاتي از رابطه فكري و تشكيلاتي اين گروه با شاخه دولت عراق اسلامي پرده برداشت، در نهم آوريل 2013، ابوبكر البغدادي در يك پيام صوتي اعلام كرد كه جبهه النصره امتداد دولت اسلامي عراق است و تشكيل آنچه دولت اسلامي عراق و شام خواند با ادغام جبهه النصره و دولت اسلامي عراق اعلام كرد. اما طولي نكشيد كه يك نوار صوتي منتسب به ابومحمد الجولاني پخش شد كه در اين نوار از رابطه خود با دولت اسلامي عراق سخن گفت، اما وي ايده ادغام با اين گروه را نپذيرفت و بيعت خود را با شبكه القاعده تحت رهبري ايمن الظواهري اعلام كرد. بر اين اساس به رغم تاكيد ايمن الظواهري بر انحلال داعش و فعاليت جداگانه دولت اسلامي در عراق و جبهه النصره در سوريه، البغدادي بر ادامه حيات داعش تاكيد كرد. بر اين اساس بود كه اختلافات مهمي بين البغدادي و ايمن الظواهري و درگيريهاي بين جبهه النصره و داعش رخ داد. با اين حال داعش توانست به نقش آفريني گسترده تري در سوريه بپردازد و جايگاه خود را در اين كشور با تصرف برخي مناطق تثبيت كند. داعش پس از تقويت خود در سوريه بتدريج حضور و نقش آفريني خود در عراق را نيز گسترش داد. داعشي‌ها كه در طول سال 2013 حضور پراكنده اي در عراق داشتند، از ابتداي 2014 نقش خود در اين كشور را بسيار توسعه دادند. بر اين اساس بود كه آنها توانستند بر مناطق گسترده اي از عراق در استان الانبار مسلط شوند و شهرهاي مهم رمادي و فلوجه را به تصرف خود درآورند. هر چند نيروهاي عراقي توانستند مناطق مهمي از جمله رمادي را از كنترل داعش خارج سازند، اما شهرهايي مانند فلوجه همچنان در دست داعش باقي ماند. در حالي كه ارتش عراق در حال تشديد اقدامات اطلاعاتي و نظامي خود براي خارج ساختن داعش از فلوجه بود، مرحله جديدي از عمليات نظامي و پيشرويهاي اين گروه در استانهاي صلاح الدين، نينوا، ديالي و كركوك آغاز شد. داعش بعد از ناكامي در تصرف سامرا به موصل حمله كرد و توانست بر اين شهر مسلط شود. سپس پيشرويهاي داعش به سوي ساير مناطق عراق ادامه يافت و از جمله باعث تسلط بر تكريت شد. در حال حاضر داعش بر مناطق قابل توجهي از سوريه به خصوص قسمتهاي شرقي مانند الرقه و همچنين بخش‌هاي مهمي از مركز و غرب عراق مسلط است. در چنين شرايطي كه با گسترش توان مالي و انساني داعش و همكاري برخي گروههاي محلي با آن همراه است، تهديدات مختلف ناشي از آن در منطقه در حال گسترش است.
جنبش گولن

جنبش گولن

جنبش گولن طی سال‌های اخیر، جریانی در ترکیه رشد کرده که اگر چه خود را وامدار اندیشه‌های سعید نورسی عالم برجسته ترک می‌داند، اما از جهات گوناگون به ارائه الگویی نوین پرداخته است. این جریان که عموماً با نام رهبر آن فتح‌الله گولن آمیخته است، تحت عناوینی هم‌چون جماعت خدمت، جریان نورچی و جماعت گولن نیز شناخته می‌شود. این جریان نه تنها در ترکیه نوین به عنوان یکی از جریان های مهم شناخته شده، بلکه در سطح منطقه نیز جریانی تاثیرگذار محسوب می شود و طی سال های گذشته، رشدی فزاینده در مناطقی همچون بالکان، آسیای مرکزی و قفقاز، افریقا و حتی امریکا داشته است. شخصیت ودیدگاه های گولن درباره گولن و شخصیت او دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. برخی از شاگردان گولن به او لقب خواجه افندی داده اند؛ زیرا وی هم تحصیلات سنتی دینی داشته و هم به فلسفه غرب و به ویژه فلسفه کانت تعلقی ویژه دارد. برخی دیگر از افراد جماعت، او را به چشم حضرت مهدی (عج) نگاه می کنند. برخی دیگر او را یک واعظ ساده مذهبی می دانند که بواسطه نوع سخنرانی هایش در میان مردم مشهور شده است. برخی نیز او را یک مصلح بزرگ دینی و پیام آور صلح و آشتی اسلام با دموکراسی تلقی می کنند. مخالفان وی نیز او را فردی دروغگو و فریبکار توصیف می کنند که حتی جرات بازگشت به ترکیه را نیز ندارد. عده ای نیز اعتقاد دارند گولن با شخصیت بت گونه ای که به هوادارانش داده، تصویری نژادپرست، ناسیونالیست و بیگانه از دیگران، از جماعت خود ترسیم کرده است. تکبر و خوار شمردن کسانی که خارج از جماعت هستند، به رویه ای معمولی تبدیل شده است. به نحوی که نزد پیروان این جماعت، غیر از گولن، سایر علمای جهان اسلام بی اطلاع هستند و درک درستی از مسایل ندارند. (DAĞ, 2014) به هر حال فارغ از آنکه قضاوتی درباره تعارف فوق از گولن و شخصیت وی داشته باشیم، واقعیت آن است که امروز نام فتح الله گولن با اصطلاح اسلام روشنگر یا معتدل ترک که بسیاری از پژوهندگان از آموزه هاو جهان بینی آن با عنوان «پارادایم اسلام اجتماعی» یاد می کنند، گره خورده است.( فلاح، 207:1389-205) در حقیقت فتح الله گولن در ترکیه به عنوان پدر اسلام اجتماعی معروف است و وی را بنیانگذار و رهبر جنبش گولن می‌خوانند. همچنین برخی از کتاب های گولن از پرفروش ترین کتاب ها در ترکیه و حتی سایر کشورهای اسلامی بوده اند. مدارس او در بیش از 160 کشور جهان فعالیت می کنند و آراء و افکار وی را به شاگران خود منتقل می کنند. جماعت خدمت(جریان گولن) آنچه امروز به نام جریان گولن یا جماعت خدمت معروف است، حاصل اندیشه ها و تلاش های محمد فتح الله گولن است. وی به عنوان یکی از شاگردان مکتب نورسی، تلاش زیادی جهت مدرن کردن جنبش نور انجام داد. وی که مشهورترین واعظ، نویسنده و تدریس کننده علوم اخلاقی و الهیات ترکیه محسوب می شود، در صدر جریانی قرار گرفته که طی سال های گذشته از تاثیر به سزایی در فضای سیاسی ـ اجتماعی ترکیه و برخی دیگر از کشورهای اسلامی برخوردار بوده است. اگر چه گولن صراحتا نورجی بودن خود را به زبان نیاورده و در سخنرانی ها کمتر از سعید نورسی یاد می کند، باید این حال جریان وی عمدتا جریانی منشعب از جماعت نور تلقی می شود. گولن که هم اکنون در پنسیلوانیای آمریکا زندگی می کند، خطیبی توانا است که از سن 14 سالگی خطابه می کرده است. وی بیشتر آموزش های دینی خود را نزد پدر و در تکیه محله خود نزد علما و متصوفه فرا گرفته است. پدرش علاوه بر زبان عربی و ترکی، زبان فارسی را هم به او آموخت. وی که هیچگاه ازدواج نکرده و مجرد زندگی می کند، بحث های دینی خود را با احساسات، عواطف و بیانی رسا همراه می کند و عیبی نمی بیند که هنگام موعظه، اشکش بر گونه جاری شود. او از طریق فن خطابت و همچنین با شیوه های خاص خود مانند گریه کردن در حال سخنرانی، توجه مخاطبان را به خود معطوف کرده و نورجی ها و دیگر افراد گروه های دینی را تحت تأثیر قرار داده است. از جلسات وعظ او فیلمبرداری می‌شود و این فیلم ها میان هوادارانش دست به دست می چرخد و تکثیر می شود. همچنین مجموعه سخنرانی های فتح الله گولن در قالب کاست و سی دی در مناطق مختلف توزیع می شود. این اقدام که هم پول و هم طرفداران او را افزایش داده است، با مخالفت سایر زعمای حرکت نورجی مواجه شده و اعتراض آنها را برانگیخته است. با این حال فتح الله گولن همچنان به این شیوه تشکیلاتی خود ادامه می دهد و موفق به ایجاد شبکه ای گسترده شده است. ماهیت جریان گولن درباره این جریان، دیدگاه‌های کلان مختلفی وجود دارد. به نحوی که برخی جریان گولن را جریان بومی می دانند که از بطن جامعه و اعتقادات مذهبی مردم ترکیه برخاسته است و برخی دیگر نیز آن را جریانی وارداتی تلقی می‌کنند که توسط امریکا و سایر کشورهای غربی مورد حمایت قرار گرفته است. باید توجه داشت که فتح الله گولن در ترکیه به شخصیت افسانه ای تبدیل شده که حضور، نفوذ و سایه وی و جماعتش در محیط و فضای کلیه اماکن سیاسی، نظامی و امنیتی ترکیه سایه افکنده و وابستگی این جماعت و التزام آن به احکام اسلامی و سیاست های آن بطور واضح و شفاف مشخص نیست. در واقع این جریان به رغم تعدد و تنوع حوزه های فعالیتش، همچنان ناشناخته و مبهم به نظر می رسد و بسیاری از صاحب نظران چه در داخل و چه خارج از ترکیه، نسبت به مقاصد و نیات دراز مدت این جریان اظهار بی اطلاعی می کنند. به نحوی که هیچ کس از میزان قدرت مالی و تعداد طرفداران این جریان اطلاع درستی ندارد و معلوم نیست نفوذ گولن در دستگاه های کلیدی دولتی تا چه حد است و در صورت احراز قدرت بیشتر، چه خط مشی را پیش خواهد گرفت.
جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان¬المسلمين را مي¬توان مهم¬ترين جنبش اسلامي در جهان عرب طي قرن گذشته محسوب كرد. جنبشي كه حسن البنا در 1928 مصر پديد آورد، ايدئولوژي آن اسلام و در اصول سياسي و اجتماعي خواهان بازگشت به حكومت اسلامي در قرن هاي اوليه است. اين جماعت در زمان تأسيس و شكل‌گيري به عنوان جنبشي اسلام‌گرا در مقابل جريان‌هاي سكولار جهان عرب ظهور كرد. اساس و مبناي شكل‌گيري آن مبارزه با الغاي خلافت و جلوگيري از گسترش الگوي لائيك در جهان اسلام بود. در واقع، در شرايطي كه خلافت اسلامي در قالب امپراتوري عثماني در مركزيت جهان اسلام مضمحل شده بود و جريان‌هاي سكولار و ملي‌گراي عربي و تركي در حال رشد و عرض اندام بودند، حسن البنا با طرح دعوت اسلامي، جنبش جديدي را پايه‌گذاري كرد كه احياي مجدد خلافت در رأس امور و برنامه‌هاي سياسي آن قرار داشت و به همين دليل به كانوني براي جلب مسلمانان در داخل و خارج مصر تبديل شد. در حقيقت جنبش اخوان المسلمين را اصولاً بايد زائيده اوضاع سياسي و اجتماعي تاريخ معاصر مصر در پي رواج تفكر جدايي دين از سياست (سكولاريسم) در ميان روشنفكران و آهنگ احساسات ملي گرايانه براي اصلاح اين كشور در دوران اختناق بعد از انقلاب 1919 مصر بر ضد انگليس دانست. اهداف بنيان گذاران اين جنبش- به ويژه حسن البناء- از يك سو بر ايجاد تحول در اعتقادات اسلامي مسلمانان و بالاخص مصريان از حالتي ايستا و بي تحرك به سمت پويايي و حاكميت تعاليم شريعت بر زندگي اجتماعي و سياسي مصر و از سوي ديگر بر يگانگي مسلمانان در برابر استعمارگران غرب كه كشورهاي اسلامي را مورد تجاوز قرار داده بودند، دور مي زد. حسن البناء رهبر جنبش تلاش‌هاي خود را در سه مرحله «تبليغ»، «جذب و سازماندهي» و «مرحله عملي» آغاز نمود. اصولي كه حسن البناء بر آن اعتقاد داشت عبارت بودند از:1 ـ «اجتناب از جدال‌هاي مذهبي و فرقه‌اي» (از زماني كه جماعت تقريب بين مذاهب اسلامي تأسيس شد حسن البناء و ايت‌الله قمي در تأسيس آن سهيم بودند همكاري ميان اخوان‌المسلمين و شيعيان برقرار شد كه در نهايت به ديدار نوّاب صفوي در سال 1954م. از مصر منجر گرديد. حسن البناء در مراسم حج 1948 با ايت‌الله كاشاني ديدار كرد و ميان آنها تفاهم برقرار گرديد و برخي از دانشجويان شيعه كه در مصر تحصيل مي‌كردند به جنبش اخوان‌المسلمين پيوستند)؛ 2 ـ «سياست گام به گام»: در نگاه وي جنبش قبل از آن‌كه به هدف غايي خويش برسد، بايد اين مراحل را (تبليغ، بيان و تفسير؛ عمل و نتيجه‌گيري) را گام به گام طي نمايد؛ 3 ـ «استفاده از نيروهاي مختلف براي تحقق اهداف»؛ 4 ـ «برپايي حكومت اسلامي»: اخوان‌المسلمين حكومت را براي خود نمي‌خواهد، بلكه حامي كساني مي‌باشد كه بتوانند مسؤوليت حكومت را بر عهده بگيرند و قوانين قرآن را اجرا نمايند و اگر چنين فردي پيدا نشد، تشكيل حكومت يكي از برنامه‌هاي اخوان‌المسلمين خواهد بود؛ 5 ـ «مقاومت در برابر تجاوزگران». جنگ جهاني دوم و پيامدهاي مصر، روند تصاعدي نفوذ اخوان المسلمين را در مصر گسترش داد، تشكيلات اخوان المسلمين سازمان يافته‌تر و مواضع سياسي و ايدئولوژيك آنها منسجم‌تر گرديد. بعد از جنگ سازمان از وضع آشفتة حزب وفد استفاده نمود و خود را به عنوان سازمان انقلابي و مخالف نظام موجود معرفي كرد و پايگاه‌هاي توده‌اي حزب وفد را به سرعت تصرف كرد. بر اثر دسيسه‌ها و برخي اقدامات خودسرانه كه بعضي از افراد در سازمان عليه دولت انجام مي‌دادند، دولت در سال 1948م با سيزده مورد اتهام به سازمان در مورد فعاليت‌هاي تروريستي، توطئه عليه سرنگوني نظام سلطنتي مصر، جمع‌آوري مهمّات و... سازمان را منحل اعلام نمود و حسن البناء در توطئه‌اي سازمان يافته در فوريه 1949م ترور گرديد. اخوان‌المسلمين با توجه به رسالت فراكشوري خود كه به ويژه در مقابله با جهت گيري رو به گسترش ملي‌گرايي سكولار خلاصه مي شد؛ در مصر محدود نماند و به كشورهاي مختلف جهان عرب سرايت كرد و به تدريج در ساير كشورهاي عربي شكل گرفته و گسترش پيدا كرد. در اين زمينه دو مرحله را مي‌توان مشخص كرد. مرحله اول، رشد فزاينده توجه و تمايل به دنياي اسلام و به ويژه معضلات سياسي آن و درگيري مستمر با اين مشكلات؛ مرحله‌اي كه قبل از سال 1937 آغاز شده بود. مرحله دوم تاسيس شعب گوناگون اخوان‌المسلمين در خارج از مصر بود، به نحوي كه اين جنبش در حال حاضر در بسياري از كشورها بويژه در خاورميانه و شمال آفريقا، شاخه هاي اين جنبش فعال مي باشد.
گروه طالبان

گروه طالبان

طالبان به عنوان يكي از پديده‌هاي تاريخ معاصر افغانستان، در پي رقابت قدرت‌هاي بزرگ و پس از اشغال افغانستان توسط شوروي، در سال 1373 حكومت را در افغانستان به دست گرفت و با آموزش و حمايت‌هاي بي‌دريغ كشورهاي منطقه نظير پاكستان و عربستان سعودي تا سال 1380 در قدرت باقي ماندند. پس از اشغال افغانستان توسط شوروي در 7 دي 1357، مبارزان افغان به مبارزه عليه اشغالگران شوروي پرداختند و سرانجام نيروهاي ارتش سرخ در بهمن 1367 خاك افغانستان را ترك كردند. با خروج ارتش سرخ از افغانستان، ايالات متحده به قرارداد ژنو وفادار نماند و از مجاهدان افغاني به دليل رقابت و خصومت با شوروي حمايت كرد. بدين ترتيب افغانستان به ميدان رقابت قدرت‌هاي بزرگ در جنگ سرد تبديل شد. با پايان جنگ سرد و خروج شوروي از افغانستان و در پي تغييرات داخلي در پاكستان، اين كشور اقدام به تأسيس هزاران مدرسه ديني با گرايش سلفي ديوبندي كرد كه با حمايت كشورهاي عربي حوزه خليج فارس به ويژه عربستان همراه بود. نقش پاكستان در ايجاد، پرورش و حمايت از گروه افراطي طالبان كاملاً آشكار است. منافع ملي پاكستان در افغانستان نيز توسط گروه‌هاي دست‌نشانده پشتون كه در مناطق شمال غربي پاكستان و در مرز با افغانستان زندگي مي‌كنند، تأمين مي‌شود. زماني كه احزابي مثل حزب اسلامي حكمتيار ديگر نتوانستند خواسته‌ها و منافع پاكستان را تأمين كنند، گروه‌هايي از جنگجويان مناطق قبايلي پاكستان به رهبري بيت‌الله محسود در وزيرستان جنوبي متحد شدند و جنبش طالبان پاكستان را در دسامبر 2006 پايه‌گذاري كردند . به نظر مي‌رسد در تحليل شكل‌گيري طالبان بايد مؤلفه‌هايي مانند شكنندگي اجتماعي، سنت‌هاي پايدار و انعطاف‌ناپذير مذهبي، فقر فرهنگي و اقتصادي، تعصب قبيله‌اي و سلحشوري عشيره‌اي، سخت‌گيري اخلاقي، ساخت كشمكش‌پرور قومي، ملي و مذهبي و نيز دخالت بازيگران خارجي كه مقاصد، منافع‌، ديدگاه‌ها، اولويت‌ها و نگراني‌هاي نامتقارن، متفاوت و متعارض دارند، مورد توجه قرار گيرد. ايدئولوژي طالبان عقايد افراطي مذهبي دارند و به ديوبنديه كه به آموزه‌هاي وهابي نزديك مي‌باشد، وابسته‌اند. اين جنبش افراطي تاكنون توضيحات مشخص و واضحي درباره آرمان‌هاي خود نداده است؛ هر چند كه اعتقاد خود در تشكيل امارت اسلامي را به صورت آشكار اعلام مي كند. احمد رشيد در اين باره مي‌گويد: «شناخت پديده طالبان به دليل تعدد گروه‌هاي وابسته به آنها در مناطق قبايلي و آزاد پاكستان، ساختار سياسي، رهبري‌ و فرايند تصميم‌گيري، دشوار به نظر مي‌رسد. با اينكه در دين اسلام آيات و احاديث محكمي وجود دارد كه كشتن انساني بي‌گناه را به مثابه قتل همۀ انسان‌ها دانسته‌اند، اما حاميان و رهبران طالبانيسم ادعا مي‌كنند در راستاي اجراي دقيق قوانين و سنت اسلام و تشكيل خلافت و حكومت اسلامي به اين اقدامات دست مي‌زنند و پيروان خود را مقيد و ملزم به اطاعت از دستورهاي دين اسلام مي‌كنند». بنابراين مهم‌ترين اصل در انديشه سياسي گروه‌هاي بنيادگراي افراطي از جمله طالبان، احياي امارت اسلامي است. در حال حاضر، طالبان پاكستان كه به نوعي از اعقاب فكري جمعيت علماي هند به شمار مي‌رود، طرح احياي امارت اسلامي را در پاكستان دنبال مي‌كند. در تئوري خلافت و امارتِ مطلوب طالبان، مردم و احزاب جايگاهي ندارند. تعدادي از سران قبايل و نخبگان ديني با عنوان اهل حل و عقد گرد هم مي‌آيند و فردي را براي اين پست نامزد مي‌كنند؛ آن‌گاه تمام اختيارات كشور به شخص خليفه يا اميرالمؤمنين منتقل مي‌شود. مخالفت با مفاسد فرهنگ و تمدن غربي يكي از شعارهاي اساسي تمام گروه‌هاي اسلامي است؛ اما آنچه بنيادگرايي افراطي از نوع طالبان را از ساير گروه‌هاي اسلامي جدا مي‌سازد، نفي مطلق مدنيت غربي است. گروه‌هاي اسلامي ديگر نظير اخواني‌ها نقادانه به تمدن غربي مي‌نگرند و ضمن رد جنبه‌هاي منفي، از جنبه‌هاي مثبت آن استقبال مي‌كنند؛ اما طالبان و مكتب‌هاي ديوبندي و وهابي با هر نوع دستاورد تمدن غربي مخالفت مي‌كنند. برخورد غيرنقادانه در پذيرش يا نفي ‌فرهنگ غربي، مشكلات بي‌شماري به همراه دارد. مخالفت تعصب‌آميز طالبان با تلويزيون، وسايل تصويربرداري، لباس فرنگي، سينما و امثال آن نشانۀ آشكار روحيه ستيزه‌جويي آنان با مظاهر تمدن غربي است. طالبان تلويزيون و سينما را ابزاري شيطاني مي‌داند. مولانا فضل‌الله، رهبر طالبان پاكستان، نيز تلويزيون را ابزار لهو و لعب كه مشروعيتي در دين ندارد، دانسته است. گروه اجراي مقررات اسلامي يا تنفيذ الشريعه كه بر دره سوات مسلط شده‌اند، تحصيل را براي دختران در اين منطقه ممنوع كرده‌اند. به دستور مولانا فضل‌الله، بيش از 170 مدرسه و ساختمان دولتي در اين منطقه تخريب شده‌اند. در اعلاميه‌اي كه در 2 بهمن 1387 در روزنامه محلي دي نيوز پاكستان منتشر شد، طالبان پاكستان به طور كامل حضور دختران را در مدارس منطقه دره سوات ممنوع اعلام كرد. به اين ترتيب، بيش از 400 مدرسه خصوصي دخترانه بسته شد. دست‌كم 10 مدرسه دخترانه كه پس از 26 دي 1387 هم‌زمان با اتمام ضرب‌العجل اعلام‌شدۀ طالبان فعال بودند، در شهر مينگورا منفجر شدند و بيش از 170 مدرسه و ساختمان‌ دولتي مورد حمله قرار گرفتند. از پيچيدگي‌هاي اساسي بينش طالبان، روح تعبدگرايي و قداست‌بخشي به دستاوردهاي كلامي و فقهي پيشينيان است. بنيادگرايي افراطي دوران صدر و ميانه اسلام را دوره طلايي و مصون از هر نوع خطا تلقي و درباره تفاسير و تأويل‌هاي ديني اين دوره اعتقادي جزم‌گرايانه دارد. اجتهاد و انبساط تازه در اين مكتب جايگاهي ندارد و مردم عموماً موظف به پيروي مقلدانه از كلمات و گفتار علماي سلف هستند. برداشت صرفاً تقليدگرايانه آنها از دين سبب بدبيني و حتي دشمني آنان با الگوهاي زندگي رايج در دنياي معاصر جهان اسلام شده است. تنها الگوي مطلوب نزد بنيادگرايان افراطي، الگوي زندگي جوامع روستايي قرون اوليه اسلامي است. رفتار خشك و متحجرانه آنان با زنان و نوع نگرش‌شان به نقش اجتماعي و تربيتي زن در جامعه، ريشه در همين روح سلفي‌گري آنها دارد كه با ضروريات زندگي كنوني كاملاً بيگانه است. هم‌چنين تفسير آنان از مفاهيمي مانند توحيد و شرك، كه اساس انديشه كلامي بنيادگرايي افراطي را تشكيل مي‌دهد، در مغايرت آشكار با تفاسير رايج آن مفاهيم نزد ساير مكاتب اسلامي است.
رژيم صهيونيستي

رژيم صهيونيستي

شاباك يا به صورت مخفف شين بت يا شين بث، سرويس ضد اطلاعات و امنيت داخلي اسراييل است. شين بت خلاصه كلمه ‹‹خدمت به امنيت›› است. ايسر هرئيل از زمان شكل‌گيري اين سازمان تا سال 1952م. رئيس آن بود. نامبرده بعدها به رياست موساد هم رسيد. اين سازمان مسئول جمع آوري اطلاعات درباره سازمانهاي اطلاعاتي خارجي مربوط به دول دوست و دشمن و فعاليتهاي آنها و تأمين امنيت مقامات و تأسيسات اسراييلي، تحقيق درباره خرابكاري عليه دشمنان داخلي و خارجي، از جمله خرابكاري و تروريسم در اسراييل و خارج است.
وهابیت

وهابیت

وهابیت مسلکی است که در سال ۱۱۴۳ هجری قمری در شبه جزیره ی عرب بوجود آمده است و در بسیاری از اصول عقاید و احکام شرعی با مذاهب دیگر تفاوت دارد. پیروان این مسلک را «وهابی» گویند.
اكراد

اكراد

قوم كرد نژادي با سابقه اند ، اما خاستگاه اين قوم دقيقا روشن نيست و صاحبنظران در باره ي منشاء و خاستگاه آنان اختلاف جدي دارند . در مورد نژاد آنان نيز بحث و گفتگو وجود دارد ، عده اي نژاد آنان را توراني و سامي مي خوانند ، گروهي آنان را از نژاد آريايي و ايراني اصيل مي دانند . شماري از عوامل سياسي و تاريخي اين قوم را متفرقه و پراكنده ساخته كه هم اكنون در چند كشور كه مهمترين آن ايران ، تركيه و عراق است زندگي مي كنند .
شیعیان علوی

شیعیان علوی

علویان از اقلیت های مهم و موثر در جامعه ترکیه محسوب می شوند که حدود 20 درصد از جمعیت 78 میلیونی ترکیه را تشکیل می دهند. آنها در دوره امپراتوری عثمانی مورد سوظن شدید بودند و امنیت هویتشان به خطر افتاد و آسیب جدی دیدند اما دوره جمهوریت و آتاتورک را که حاکمیت بر مبنای سکولاریسم شکل گرفت؛ فرصتی برای بازنمایی هویتی یافته و با همراهی با حاکمیت از فضای تنش خارج شدند. هر چند که این اقلیت هیچ وقت نتوانست با هویت مکتبی خویش سهم سیاسی و فرهنگی در ترکیه کسب نماید. هویت سیاسی آنها بر مبنای مقتضات زمان، مکان و عوامل موثر بر آن، جلوه های متفاوتی داشته و از ملی گرایی تا چپگرایی سیالیت یافته است تا اینکه در یک دهه اخیر به شدت در تکاپوی هویت طلبی سیاسی خود هستند
New node

New node

انقلاب بحرین

انقلاب بحرین

تاریخ بحرین در چند دهه گذشته همواره مواجه با اعتراضات مداوم مردم علیه رفتار تبعیض آمیز و تمامیت خواه رژیم سلطنتی آل خلیفه بوده است؛ به نحوی که این کشور کمتر روی آرامش و ثبات سیاسی به خود دیده است. انقلاب 14 فوریه 2011 میلادی مردم بحرین هر چند سه روز پس از سقوط حسنی مبارک در مصر و همراه با موج خیزش‌های مسلمانان علیه رژیم‌های دیکتاتوری آغاز شد اما با نگاهی دقیق‌تر ریشه های این انقلاب مردمی را حداقل باید از دهه 1970 میلادی و نوع رفتار خاندان حاکم بر این کشور با مردم مورد مطالعه قرار داد.
New node

New node

روز جهانی قدس

روز جهانی قدس

undefined
تحولات ترکیه

تحولات ترکیه

undefined
آزادسازی موصل

آزادسازی موصل

آزادسازی موصل یا نبرد بازپس گیری موصل از اشغال گروه تروریستی داعش، عملیات نظامی منظم و کلاسیکی است که از روز دوشنبه ۱۷ اکتبر ۲۰۱۶ به فرمان حیدر العبادی نخست وزیر عراق برای پس گرفتن موصل از سیطره داعش آغاز شد. موصل مرکز استان نینوا و دومین شهر بزرگ عراق در تابستان ۲۰۱۴ به اشغال گروه داعش درآمد و از آن زمان ابوبکر بغدادی، خلافت خودخوانده خود را در این هشر استقرار نمود. عملیات آزادسازی موصل از نوع جنگ‌های شهری منظم به شمار می‌رود.
آزادسازی حلب

آزادسازی حلب

پس از آن که دیدبان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن؛ اوایل هفته جاری اعلام کرد که 60 درصد از مناطق شرقی حلب توسط ارتش سوریه از اشغال گروه‌های تروریستی آزاد شده است، حال منابع خبری امروز اعلام کرده‌اند؛ با پیشروی سریع و برق‌ آسای ارتش سوریه طی چند روز گذشته، مناطق تحت کنترل دولت سوریه در شرق حلب، به میزان 80 درصد رسیده است.
New node

New node

نقض حقوق بشر در یمن

نقض حقوق بشر در یمن

پرونده ای در مورد نقض حقوق بشر در یمن
alwaght.net
خبر

اعتراف بندر بن سلطان سعودی درباره حمایت عربستان از صدام علیه ایران

پنج شنبه 9 اسفند 1397
اعتراف بندر بن سلطان سعودی درباره حمایت عربستان از صدام علیه ایران
رئیس اسبق استخبارات سعودی در مصاحبه‌ای، به کارشکنی ریاض در عدم دست‌یابی ایران به تسلیحات در حین هشت سال دفاع مقدس اعتراف کرد.

به گزارش الوقت، وب‌سایت «ایندیپندنت‌عربی»، چهارشنبه (۸ اسفند) آخرین بخش از مصاحبه «بندر بن سلطان»، رئیس اسبق سازمان اطلاعات (استخبارات) و سفیر اسبق عربستان سعودی در ایالات متحده آمریکا را  منتشر کرد.

بندر طی این مصاحبه در مورد جنگ عراق با ایران، دروغ‌گویی سعودی‌ها به آمریکایی‌ها برای دست‌یابی به موشک‌های دوربرد چین و حمایت‌های مالی ریاض از القاعده در افغانستان جهت اخراج نیروهای شوروی از این کشور گفت‌وگو کرده است.

چرا ریاض به فکر دست‌یابی به موشک‌های میان‌برد افتاد؟

رئیس اسبق استخبارات سعودی در مورد اینکه چرا ریاض به فکر دست‌یابی به موشک‌های بلند برد شد، می‌گوید «ملک فهد» پادشاه وقت سعودی در ابتدای جنگ ایران و عراق به فکر تقویت و توسعه نیروی هوایی عربستان سعودی افتاد و این مسئله دغدغه اول او بود؛ چرا که عراقی‌ها تهران را با موشک می‌زدند و ایرانی‌ها در پاسخ به آن بغداد را با موشک‌هایشان هدف قرار می‌دادند.

بندر می‌گوید: «ملک فهد دیدگاهی داشت، او می‌گفت که ایرانی‌ها و عراقی‌ها پایتخت‌های یکدیگر را هدف قرار می‌دهند و این مسئله نه تنها تهدیدی علیه ریاض بلکه تهدیدی برای [نقاط نفتی مثل] "الظهران"، "البقیق" و "الدمام" است، بنابرین باید یک قدرت بازدارندگی‌ وجود داشته باشد».

او می‌گوید در آن وقت، «قدرت بازدارنده» از نظر سران ریاض، در موشک‌های زمین به زمینی که به اهداف متخاصم یا اهدافی که احتمال می‌رفت، متخاصم هستند، برسند یا بمب‌‌افکن‌های دوربردی خلاصه می‌شد که  دارای امکان سوخت‌گیری و حمل تسلیحات زیاد باشند.

بندر می‌گوید در آن مقطع ریاض جنگنده‌های رهگیر اف ۱۵را  خریده بود و به دنبال خرید جنگنده‌های «اف ۱۵ E استرایک ایگل» بود که جنگنده‌های دوربرد با قابلیت حمل مقادیر زیادی سلاح و مهمات و همچنین امکان سوخت گیری بود. به گفته رئیس اسبق استخبارات، هدف پادشاه سعودی خرید موشک‌های دوربرد «پرشینگ» از آمریکا بود.

سفیر اسبق ریاض در واشنگتن در ادامه مصاحبه، به گفت‌وگوی ملک فهد با «رونالد ریگان»، رئیس جمهور وقت آمریکا جهت خرید موشک‌های مذکور اشاره می‌کند و می‌گوید پادشاه سعودی در دیداری که در فوریه ۱۹۸۵ با ریگان داشته، به او گفت: «جناب رئیس، می‌خواهم با شما در مورد تسلیح پادشاهی سعودی سخن بگویم. شما از آنچه بین ایران و عراق اتفاق می‌افتد، خبر دارید و منابع نفت نزدیک به این منطقه [درگیر] را نیز می‌شناسید. ما تمایل داریم تجهیز ما با تسلیحات راهبردی از سوی شما صورت گیرد؛ این تسلیحات راهبردی مبتنی بر دو سلاح است: موشک‌های پرشینگ و جنگنده‌های اف ۱۵ E یا یکی از این دو».

منظور ملک فهد از منطقه درگیر، آب‌های خلیج فارس و منطقه شرقی عربستان سعودی و شهرهای یاد شده است که به کانون درگیری‌ بین ایران و عراق در جنگ هشت سال نزدیک بود و بیشتر نفت سعودی نیز از این منطقه استخراج و روانه بازار جهانی می‌شد.

رئیس اسبق استخبارات سعودی می‌گوید ریگان حرف‌های ملک فهد را تأیید کرد ولی به صراحت به او گفت که کنگره با این کار موافقت نخواهد کرد.

بندر می‌گوید هدف از طرح این مسئله با ریگان این بود که شاه سعودی می‌خواست نظر مثبت رئیس جمهوری آمریکا در تأیید این نکته که ریاض حق دارد خود را مجهز به تسلیحاتی کند که می‌خواهد، به دست بیاورد ولو اینکه این تأیید به صورت «شفاهی» باشد.

سفیر اسبق ریاض می‌گوید رئیس جمهوری آمریکا در پاسخ به سؤالی که ملک فهد از او پرسیده بود «آیا با بنده در اینکه هرکشوری حق دارد آنچه برای حمایت از امنیت خود مناسب می‌بیند، انجام دهد، موافقید؟»، جواب مثبت داده بود.

بندر می‌گوید بعد از موافقت ریگان با تسلیح ریاض به سلاح‌های بازدارنده، پادشاه سعودی از او (بندر) می‌پرسد: «کدام یک از کشورهای اروپایی، موشک‌های زمین به زمینی که بتواند به تهران برسد، دارند» که او در پاسخ می‌گوید: «هیچ کشور. این آمریکاست که موشک‌های پرشینگ برای کشورهای عضو ناتو ارسال می‌کند این خود دلیلی است بر اینکه آن‌ها موشک‌های دوربرد زمین به زمین ندارند».

به گفته بندر بن سلطان، در حین گفت‌وگویی که با ملک فهد داشته، به او می‌گوید که بعد از آمریکا، روسیه شوروی و چین هستند که این تسلیحات را دارند.

بندر می‌گوید ما با چین روابط دیپلماتیک نداشتیم و روابط با شوروی نیز از دهه ۳۰ قرن میلادی گذشته قطع شده بود.

سفیر اسبق ریاض در بخش‌هایی از مصاحبه خود با ایندیپندنت عربی می‌گوید ملک فهد با خرید موشک‌های دوربرد از روسیه مخالفت کرد؛ چرا که ریگان با این کار مخالف بود ولی این حساسیت را در رابطه با چین نداشت.

بندر می‌گوید شاه سعودی از او خواسته بود موضوع خرید موشک‌های چینی را از همه پنهان کند، حتی از پدر بندر که در آن موقع وزیر دفاع سعودی بوده است.

به گفته رئیس اسبق استخبارات سعودی، موضوع تایوان و اینکه ریاض جدایی این جزیره از چین را به رسمیت می‌شناخت، مانع از این می‌شد که ریاض بتواند به‌راحتی موضوع خرید تسلیحات از پکن را با مقامات چین درمیان بگذارد.

بندر در مورد خرید جنگنده‌های رهگیر نیز می‌گوید که به پادشاه سعودی گفته بود جنگنده‌های «F۱۵آمریکا بهترین جنگنده هستند و جایگزینی برای آن‌ها وجود ندارد. او می‌گوید ملک فهد در گفت وگویی که با او در مورد هواپیماها داشته، او را در جریان گلایه «انور سادات»، رئیس جمهوری وقت مصر از جنگنده‌های میگ روسیه گذاشته بود.

او می‌گوید در این گفت‌وگو ملک فهد را متقاعد کرده است که جنگنده‌های «تورنادو» انگلیس به ویژگی‌های جنگنده‌های آمریکایی نزدیک است.

بندر بن سلطان می‌گوید پس از آن از جانب پادشاه سعودی مکلف به انجام سفر دوره‌ای به کشورهای اردن، مصر، عراق و انگلیس می‌شود و در دیدار با «مارگارت تاچر» نخست‌وزیر وقت انگلیس موضوع تمایل ریاض برای خرید جنگنده‌ (۴۸ عدد) از این کشور را پیش می‌کشد و او با این پیشنهاد «فورا» موافقت می‌کند.

سفیر اسبق ریاض می‌گوید بعد از این دیدار تاچر به او گفت که حاضر است برای متقاعد کردن واشنگتن جهت فروش اف-۱۵‌ها به ریاض، به آمریکا سفر کند و با اعضای کنگره و کمیته روابط امور خارجه و دفاع آن در این باره صحبت کند.

بندر می‌گوید: «تاچر به من گفت که به آن‌ها خواهد گفت که باید اف ۱۵ را به ریاض بفروشد در غیر این صورت سعودی‌ها سراغ روسیه یا چین یا هر کشور دیگری خواهند رفت».

رئیس اسبق استخبارات سعودی می‌گوید از این حرکت تاچر تعجب کرده بود؛ چرا که وی از او نخواسته بود که کسی را از سفرش به لندن با خبر کند.

خرید موشک‌های «بادهای شرق» از چین

بندر بن سلطان می‌گوید به منظور اجرای اوامر شاه سعودی با سفیر چین در آمریکا دیدار می‌کند و او را به خانه خود دعوت می‌کند و بعد از سه هفته، سفیر به او می‌گوید که سران چین به موضوع فروش موشک به ریاض تمایل نشان داده‌اند ولی بین دو کشور هیچ گونه رابطه‌ای وجود ندارد.

به گفته بندر، سفیر چین پیشنهاد داده بود به جای مذاکره بر سر فروش موشک در ریاض و ژنو، پکن محل برگزاری باشد؛ چرا که چینی‌ها از شنود و جاسوس‌های سرویس‌های اطلاعاتی نگران بودند. از این رو، بندر پاکستان را پیشنهاد می‌کند که با موافقت طرف چینی روبه‌رو می‌شود.

تاچر شیطان است!

بندر می‌گوید بعد از آنکه پادشاه سعودی را در جریان مذاکرات و دیدارهای خود با تاچر می‌گذارد، ملک فهد نخست‌وزیر وقت انگلیس را «شیطان» خواند.

به گفته سفیر اسبق ریاض در آمریکا، سعودی‌ها حتی برای اینکه موضوع مذاکره بین آن‌ها با چینی‌ها در خصوص خرید موشک‌ها در پاکستان درز پیدا نکند، مجبور شده‌اند به آن‌ها به دروغ بگویند که موضوع این دیدارها در مورد مسائل مربوط به یک شرکت پتروشیمی سعودی است.

مطلع کردن آمریکایی‌ها از نیت خرید موشک از چین

بندر می‌گوید، ملک فهد به او گفت که آمریکایی‌ها را در جریان این قصد خود قرار دهد و به آن‌ها دروغ نگوید. او می‌گوید: «بعد از آنکه از دیوان پادشاهی خواستم هیأت همراهم _هیأت پتروشیمی_ را در جریان سفر به هنگ‌هنگ قرار دهد، به واشنگتن برگشتم و قبل از آنکه [عربستان] را ترک کنم، ایده دومی به ذهنم رسید. جنگ ایران و عراق [همچنان] ادامه دارد و تنها منبع تأمین سلاح ایران، چین است».

به گفته این مقام سعودی، او بعد از ورود به آمریکا با «جرج شولتز» وزیر خارجه وقت آمریکا دیدار می‌کند و به او می‌گوید حامل پیام «خیلی محرمانه» از پادشاه به ریگان است و این پیام مختص رئیس جمهور، معاون و شخص وزیر خارجه است نه کس دیگر.

بندر می‌گوید: «محتوای پیام این بود: پادشاه تصمیم گرفته به چین سفر کند. شما می‌دانید که منطقه [خاورمیانه] تا ابد تحمل جنگ ایران و عراق را ندارد. ما نزد چینی‌ها می‌رویم و پیشنهادی به آن‌ها داریم که نمی‌توان آن را رد کرد. شولتز پرسید: پیشنهاد چیست؟ من به او گفتم: به آن‌ها خواهیم گفت که همه تسلیحاتی که ایران از شما می‌خرد را ما [یکجا] میخریم. [وزیر خارجه آمریکا] گفت: با این تسلیحات چه می‌کنید؟ شما که تسلیحات شرقی استفاده نمی‌کنید؟! به او گفتم: بله درست است ولی ما آن‌ها را به صدام خواهیم داد تا با آن‌ها بجنگد. شولتز گفت: ایده فوق‌العاده‌ای است. اینجا به او [شولتز] گفتم: شما را در جریان این گذاشتم که تا در صورت درز این خبر، بگویید که ما برای قرارداد‌های پتروشیمی و غیره به چین رفته‌ایم. شولتز گفت: خیالت راحت. اوضاع را خودم مدیریت خواهم کرد و مسئولیت آن را بر عهده خواهم گرفت».

بندر می‌گوید هنگامی که به چین رسیدند از اینکه پرده شیشه‌های خودروها پایین بوده تعجب کرده و در ویلا، محل اقامت هیأت سعودی چینی‌ها به آن‌ها گفته بودند که به هیچ وجه پرده‌های ویلا را کنار نزنند ولی «عبدالعزیز ناظر» مدیر دفتر بندر «شیطنت» کرده و حضور هیأت ایرانی را در ویلای مجاور جهت خرید سلاح‌های چینی مشاهده کرده بود.

رئیس پیشین استخبارات سعودی می‌گوید در دیدار با چینی‌ها به آن‌ها گفته است که ریاض حاضر است همه تسلیحاتی را که تهران از آن‌ها میخرد، نقدا و آن هم با پیش‌پرداخت از پکن بخرد.

به گفته این مقام اطلاعاتی سعودی، چینی‌ها از اینکه ریاض بعد از دریافت موشک‌ها بار دیگر به موضع خود در حمایت از تایوان ادامه دهد، نگران بودند و برای همین، رئیس جمهور وقت چین خواسته توافقنامه تبادل دفاتر تجاری در سریعترین زمان ممکن در ابتدا امضا شده و بعد از یک سال توافق خرید تسلیحات منعقد شود.

بندر بن سلطان در بخش‌هایی از مصاحبه خود می‌گوید زمانی که موشک‌های چینی با برد ۱۰۰۰ کیلومتر را می‌بیند، تعجب می‌کند؛ چرا که به گفته وی عربستان سعودی جایی برای نگهداری و پنهان کردن آن‌ها نداشت.

بندر جزئیات این دیدار را با ملک فهد در جریان می‌گذارد و می‌گوید: «سرورم، موشک‌ها شش، هفت برابر محل جلوس شما طول دارند و ما نیاز به مخفیگاه داریم و این کار ساده نیست».

در اینجا رئیس استخبارات سعودی می‌گوید برای اینکه مانع از لو رفتن خرید موشک‌ها از طریق تصاویر ماهواره‌ای نشویم به واشنگتن برگشتم و به وزیر خارجه آمریکا شولتز اطلاع دادم و گفتم که «چینی‌ها موافقت کردند و هرگز سلاح به ایران نخواهند فروخت. ولی ما مشکلی داریم. شاه می‌خواهد نظر دوستان در واشنگتن را بداند... به شولتز گفتم: مخازن و انبارهای مهمات نیروهای مسلح همه در [منطقه] "الخرج" نزدیک ریاض است و با این شهر ۱۰۰ کیلومتر فاصله دارد. چه بسا دیوانه‌ای بخواهد به این انبارها تعرض کند. پادشاه به این فکر می‌کند که همه آن‌ها را از پایتخت دور کند. شولتز گفت: این ایده خوبی است. من [بندر] به او گفتم: به اعلی‌حضرت پیشنهاد خواهم کرد که کار را به پیمانکارهای چینی بدهیم تا از این طریق  عدم فروش تسلیحات به ایران را هم تضمین کنیم. در این هنگام شولتز این ایده را تأیید کرد و من به او گفتم: پس من کار را شروع خواهم کرد ولی مسئله‌ای که هست این است که پیمانکارهای چینی از طریق پاکستان به پادشاهی سعودی خواهند آمد».

نحوه انتقال موشک‌های غول‌پیکر به عربستان و نقش بندر «رابغ»

انتقال موشک‌های چینی با هواپیما ممکن نبود بنابراین شهر بندری «رابغ»، واقع در غرب عربستان سعودی برای این منظور در نظر گرفته می‌شود.

بندر بن سلطان می‌گوید: «این بندر به طور اختصاصی برای جنگ ایران و عراق ایجاد شده بود. از این بندر یک خط زمین سری به عراق ایجاد شد و همه آنچه بغداد به آن نیاز داشت، مستقیما از این بندر به عراق ارسال می‌شد و پس از آنکه تجهیز عراق به سلاح، بعدها از طریق جاده "العقبه" ممکن شد، دیگر به آن نیازی نبود».

این مقام سعودی می‌گوید از آنجایی که انتقال موشک‌ها به صورت مخفیانه به دلیل حجم بزرگ آن‌ها ممکن نبود، با مقام‌های نظامی سعودی تصمیم می‌گیرد که بیلبورد تبلیغات آب‌های معدنی و نوشیدنی و تبلیغاتی از این دست که به کامیون‌ها چسبانده می‌شود بر روی کامیون‌های حامل موشک‌های چینی چسبانده شود تا کسی آن ‌ها را نبیند.

 

اطلاع از زمان حرکت ماهواره‌های جاسوسی آمریکا

بندر می‌گوید برای اینکه ماهواره‌ها انتقال موشک‌ها را رصد نکند مقام‌های نظامی سعودی به دنبال یافتن پاسخ این سؤال مهم بودند که دوره زمانی عبور ماهواه‌های آمریکا از اراضی عربستان کی هست تا از این طریق نقشه راه انتقال این موشک‌ها را در زمان مناسب ترسیم کرده و آن‌ها را در مخفیگاه‌هایشان قرار دهند.

رئیس سابق استخبارات سعودی می‌گوید: «نزد رئیس وقت سازمان سیا آمریکا رفتم و به او گفتم: ما مشکل بزرگی داریم. اطلاعاتی به ما رسیده مبنی بر اینکه ایرانی‌ها تحرکاتی شروع کرده و تسلیحات و موشک‌های خود را سمت شرق عربستان سعودی نشانه رفته‌اند. رئیس سیا به من گفت این مسئله خیلی آسان است [که بفهمیم ایران تسلیحات خود را جابه‌جا کرده یا نه]. ما می‌توانیم این مسئله را با ماهواه‌ها بدانیم و به او گفتم: کی می‌توانم این را بدانم. او رفت پرسید و آمد و گفت: تا ۱۲ ساعت. از او خواستم اطلاعات را به‌روز کند و در اختیار من بگذارد تا شک نکند».

آمریکایی‌ها از ماجرا موشک‌ها مطلع می‌شوند

بندر در ادامه گفت که سعودی‌ها بنا بر اطلاعاتی که به دستشان رسیده بود شروع به انتقال موشک‌ها می‌کنند ولی فکر «ماهواره‌های حرارتی» آمریکا را نکرده بودند و هنگامی که یکی از کامیون‌های حامل موشک‌ها خراب شد، ماهواره دومی از وجود شیء عجیبی به شکل موشک در داخل کامیون خبر داد. افسر شیفت در اتاق عملیات اطلاعات آمریکا هنگامی که تصاویر شیء عجیب به دست او رسید، آن‌ها را مقایسه کرد و ناگهان مشخص شد که آن شیء نزدیکترین شباهت را به موشک‌ "c۳  بادهای شرق" دارد. افسر با مسئولان مافوقش تماس می‌گیرد و آن‌ها می‌گویند ما بررسی خواهیم کرد. هر بار آن‌ها با رهبران سیاسی تماس می‌گرفتند و [آن‌ها در جواب] می‌گفتند: ما خبر داریم. این دفعه تصمیم گرفتند بر روی کامیون تمرکز کرده و مسیر آن را تا ورود به انبار رصد کنند. ولی خوشبختانه کامیون خراب شده، آخرین موشک را حمل می‌کرد».

به گفته سفیر اسبق ریاض در آمریکا، طرف آمریکایی فکر می‌کرد که عربستان این تسلیحات را برای ممانعت از دستیابی ایران به آن‌ها خریده است و در هر بار که افسران اطلاعاتی با مقامات ارشد تماس می‌گرفتند، آن‌ها می‌گفتند ما از این کار سعودی‌ها خبر داریم.

سفیر آمریکا: بندر تو واقعا روباهی

بندر می‌گوید بعد از آنکه آمریکایی‌ها از داستان موشک‌ها با خبر شدند، سفیر سابق آمریکا در ریاض با او تماس می‌گیرد و می‌گوید که وزیر خارجه آمریکا  برای او پیامی دارد و آن اینکه بندر به او و آمریکا دروغ گفته است و این کار خطرناک است. به گفته بندر، شولتز او را از دیدار با هر مقام دولتی آمریکا بدون اجازه او ممنوع کرده بود.

بر اساس گفته‌های بندر بن سلطان، سفیر سابق آمریکا او را «روباه» خوانده و گفته است که وزیر خارجه از دست او خشمکین است.

بندر می‌گوید بعد از آنکه ریگان از اقدامات تنبیهی وزیر خارجه آمریکا علیه او با خبر می‌شود، او را توبیخ کرده و گفته است که «عربستان بر گردن من حق دارد». این مقام سعودی مدعی است که ماجرای کشف داستان موشک‌ها همزمان با عملیات «ایران–کُنترا» بوده و ریگان از ملک فهد برای کمک به او تا زمان قدرت‌گرفتن او در برابر رأی‌گیری در کنگره کمک خواسته بود.

دیدار با گورباچف

بندر بن سلطان در بخش دیگری از مصاحبه خود با ایندیپندنت‌عربی به دیدارش با «میخائیل گورباچف»، رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی اشاره می‌کند و می‌گوید هنگامی که با او در جریان یکی از نشست‌های سازمان ملل متحد در خصوص مسئله افغانستان  رو به رو شدم، او به من هشدار داد.

به گفته بندر، گورباچف در آن دیدار به او گفته است: «می‌خواهم به عربستان سعودی هشدار بدهم. آنچه شما در افغانستان انجام می‌دهید، برای شما خیلی هزینه خواهد داشت... او گفت که اطلاعات دقیقی دارد که عربستان سالانه ۲۰۰ میلیون دلار به جهادگرایان افغان کمک مالی می‌کند. من به او گفتم این درست نیست».

بندر می‌گوید: «گورباچف در حالی که با خشم در حال کوبیدن بر روی میز بود گفت: اطلاعات ما دقیق است و شما عواقب وخیم این اقدام خود را خواهید دید. من به او گفتم جناب رئیس، ما سالانه ۲۰۰ میلیون دلار به جهادگرایان نمی‌دهیم بلکه ۴۰۰ میلیون دلار به آن‌ها کمک می‌کنیم و این آمادگی را داریم که آن را به ۶۰۰ میلیون دلار در سال برسانیم و شاید هم بیشتر. ما پول می‌دهیم و شما سربازهایتان را از دست می‌دهید. توصیه می‌کنم از افغانستان خارج شوید».

گورباچف: به حمایت از جهادگرایان در افغانستان ادامه دهید

رئیس اسبق اطلاعات عربستان می‌گوید بعد از این سخنان بود که «گورباچف خواستار دیدار انفرادی شد و بعد از خروج همه دیدم که او به سمت من حرکت کرد. فکر کردم می‌خواهم به من حمله کند ولی ناگهان دیدم مرا بغل کرد و گفت: دوست دارم از شما درخواست کنم این کار را [حمایت از جهادگرایان] را تکرار کنید و بر آن اصرار داشته باشد؛ چرا که من مدت زمانی است که تلاش می‌کنم کمیته مرکزی حزب کمونیست و فرماندهان نظامی را متقاعد به خروج از افغانستان کنم. گورباچف همچنین افزود: کما اینکه می‌خواهم به رئیس جمهور ریگان بگویید که ما با استقرار موشک‌های پرشینگ در اروپا مخالفت نخواهیم کرد».

طرح قذافی برای تغییر رژیم‌های عربی در خلیج فارس

بندر بن سلطان همچنین در بخشی از مصاحبه خود به دیدار خود به «معمر القذافی»، دیکتاتور سابق لیبی اشاره می‌کند که بنا به درخواست «عبدالله بن عبدالعزیز»، ولی‌عهد وقت سعودی به این کشور سفر می‌کند.

او می‌گوید بعد از صحبت‌هایی که بین آن دو رد و بدل شد، قذافی به او گفت که تا زمانی که سران عرب در صندی‌های خود بنشینند، فلسطین هرگز آزاد نخواهد شد و استعمار ادامه خواهد داشت. برای همین قذافی به او پیشنهاد می کند افراد مورد اعتماد را برای آموزش در لیبی انتخاب کند تا هسته‌های مخفی سرنگونی نظام در کشورهای عربی خلیج فارس تشکیل شود.

بندر در ادامه می‌گوید او قضیه لوکربی (سقوط هواپیمای مسافربری آمریکا) را پیش می‌کشد و قذافی از او می‌خواهد که از ولی‌عهد سعودی بخواهد با «تونی بلر» نخست‌وزیر وقت انگلیس و «کلینتون» رئیس جمهور وقت آمریکا برای کاهش تحریم‌ها و لغو محاصره لیبی صحبت کند که بلر پیام می‌دهد و از قذافی می‌خواهد مسئولیت انفجار هواپیمای آمریکا بر فراز اسکاتلند را بر عهده بگیرد.

به گفته رئیس اسبق استخبارات سعودی، او برای اینکه محاصره لیبی زودتر لغو شود، به ملک عبدالله، ولی‌عهد وقت پیشنهاد می‌دهد نلسون ماندلا هم با او به لیبی سفر کند و قذافی را به اجرای تعهداتش تشویق کند.

 

تگ ها :

اعتراف بندر بن سلطان سعودی عربستان سعودی صدام ‌ ایران

نظرات
نام :
پست الکترونیک :
* متن :
ارسال

گالری

تصویر

فیلم

بازدید کیم جونگ اون از جدیدترین تسلیحات نظامی کره شمالی

بازدید کیم جونگ اون از جدیدترین تسلیحات نظامی کره شمالی