علیرغم تلاشهای ترکیه برای تغییر اسامی گروههای نظامی تروریست در استان ادلب، اما گزینههای پیش روی آنکارا چندان متنوع و مطلوب نیستند و اردوغان باید با توجه به محدودیتها بهترین انتخاب را انجام دهد.
الوقت - استان ادلب طی یک ماه اخیر کانون اصلی بحران سوریه بوده است. با نزدیک شدن پایان ماراتن بحران، هر یک از قدرتهای منطقهای و بینالمللی تلاش میکنند، در شطرنج تحولات ادلب چینش مهرههای خود را به گونه ای انجام دهد که کمترین شانس برای اجرای برنامه ها و اهداف رقبا بوجود آید. البته در این میان وزن و میزان اثرگذاری بازیگران به هیچ وجه یکسان نیست به صورتی که برای نمونه آمریکا به عنوان یکی از عمده ترین طرفهای حامی مخالفان و تروریستها عملا در عرصه تحولات ادلب کمترین نقش ممکن و قدرت مانور برای تاثیرگذاری بر معادلات را داراست؛ اما در مقابل ترکیه در مقام دیگر حامی بزرگ مخالفان که قصد دارد از هر طریق ممکن ادلب را تحت کنترل نیروهای ترویست حفظ کند، مهمترین بازیگر خارجی این عرصه محسوب می شود.
با این حال در شرایط کنونی به همان اندازه که قدرت و پتانسیلهای دمشق برای آغاز عملیات آزادسازی ادلب و شکست نهایی جبهه بین المللی مخالفان بسیار بالاست، در مقابل گزینههای جبهه متخاصم و حامی حفظ کنترل ادلب در دست مخالفان و تروریستها محدود میباشد. بر اساس آخرین گزارشها، نیروهای ارتش سوریه در چند محور در جنوب غرب استان حلب و شرق استان ادلب (شهرک ابوظهور)، شمال شرق استان لاذقیه و شمال غرب استان حماه (دشت الغاب و شهرک جورین) مستقر شدهاند و آماده صدور فرمان حمله به گروههای تروریستی برای آزادسازی استان ادلب هستند. در این شرایط آنکارا تحرکات خود را برای جلوگیری از آغاز عملیات افزایش داده است. بر این اساس در ادامه به تشریح گزینههای قابل دسترس ترکیه و تحلیل نتایج، هزینه ها و دستاوردهای ممکن در اتخاذ هرکدام از گزینه ها میپردازیم.
تلاشهای ترکیه برای ممانعت از کنترل دمشق بر ادلب در شرایطی است که این استان با مساحتی حدود 6100 کیلومتر در مرز شمال غربی کشور سوریه با ترکیه -بهطور مشخص منطقه اسکندرون- واقع شده و از اواخر ماه می 2015 تا کنون، توسط گروههای معارض سوری به سرکردگی گروه تروریستی «جیش الفتح» و تحریرالشام (جبههالنصره) اشغال شده است. استان ادلب هم اکنون به سه محدوده یا بلوک قدرت تقسیم شده که در یک قسم آن نیروهای احرارالشام وابسته به ترکیه و قطر مستقر هستند و در دو قسم دیگر نیروهای گروه ترویستی تحریر الشام حضور دارند. بر این اساس که مناطق معره النعمان، أریحا، جبل شحشبو، الهبیط، بنش، جرجناز، تفتناز و روستاهای اطراف آن تحت کنترل احرارالشام بوده و مناطق خان شیخون، بخشی از جبل الزاویه، کفرنبل، سلقین، حارم، درکوش، جسر الشغور، سرمدا، شهر ادلب، سرمین و معره مصرین تحت سیطره تحریرالشام و نیز داعش در بخشهای محدودی در استان ادلب و مشخصا در بخش جنوبی مرکز استان ادلب حضور دارند.
بازی های پشت پرده آنکارا
مقامهای سیاسی ترکیه از اواسط ماه آگوست و با نزدیک شدن به زمان نهایی برای آغاز عملیات آزادسازی ادلب، طرحی نافرجام را برای تغییر واقعیات میدانی این استان در دستور کار قرار دادهاند که هدف آن معرفی گروههای تروریستی به عنوان نیروهای میانهرو و عضو ارتش آزاد است، تا از این طریق از حمله حکومت مرکزی به ادلب سلب مشروعیت نماید. در همین راستا، گزارشهای میدانی حاکی از آن هستند که فرماندهی نیروهای ترکیه در شمال سوریه در 25 آگوست 2018 (3 شهرویور 1397)، با هیاتهای تحریر الشام و حزب اسلامی ترکستانی و برخی دیگر از گروههای تروریستی برای انحلال آنها و پیوستنشان به نیروهای میانهرو، به طور خاص احرارالشام که با صبغه اخوانالمسلمین تحت حمایت آنکارا و دوحه است، مذاکره و نشست داشته است.
در حقیقت، ترکیه قصد دارد با راضی کردن هیات تحریرالشام (جبههالنصره سابق) به انحلال که در زمره گروههای غیرمشروع و فاقد مصونیت از توافقات آتشبس شناخته میشود، زمینه را برای ممانعت حمله ارتش به ادلب به بهانه ممانعت از کشتار غیرنظامیان و رخ دادن فجایع انسانی، مهیا نماید. اما بر خلاف تصورات مقامهای سیاسی آنکارا واقعیت میدانی استان ادلب غیر قابل تغییر هستند و حتی در صورت عملیاتی شدن چنین سنارویی، مشروعیت بینالمللی دمشق برای اعمال حاکمیت بر کل کشور، خدشه ناپذیر میباشد.
گزینه های محدود و قمار سخت
علیرغم، تلاشهای ترکیه برای تغییر اسامی گروههای نظامی تروریست در استان ادلب، اما گزینههای پیش روی آنکارا چندان متنوع و مطلوب نیستند و اردوغان باید با توجه به محدودیتها بهترین انتخاب را انجام دهد. گزینه اول که میتواند بدترین گزینه نیز باشد و هزینههای سنگینی را برای ترکها در پی داشته باشد، حمایت تام از گروههای تروریستی و حتی مداخله و حمایت عینی از آنها در برابر عملیات آزادسازی ادلب از سوی ارتش سوریه و متحداناش است. این اقدام سه پیامد مهم را برا ترکیه در پی خواهد داشت که عبارتند از: اخراج ترکیه از روند مذاکرات صلح سوریه به طور مشخص آستانه و سوچی، ناتوانی در ممانعت از پیروزی دمشق در جبهه شمال و از دست رفتن کامل جایگاه آنکارا در آینده معادلات سوریه.
در حقیقت، هر گونه مقاومت ترکیه در برابر اعاده حاکمیت دولت مرکزی بر ادلب و دیگر مناطق اشغال شده از سوی گروههای تروریست تحت حمایت این کشور در شمال سوریه، روند توافقات میان ایران، روسیه و ترکیه پیرامون تحولات سوریه را متوقف خواهد کرد و با توجه به تواناییهای میدانی ارتش سوریه و حمایتهای تهران و مسکو از آن، آنکارا پتانسیل لازم برای مقاومت و ایجاد مانع جدید را در برابر پیشروی دمشق در اختیار ندارد.
بنابراین، گزینه دوم پیش روی ترکیه می تواند همکاری و توافق با محور ایران و مسکو همانند روند مذاکرات آستانه و سوچی باشد. این گزینه میتواند مناسبترین سناریو برای ترکیه در موضوع ادلب باشد؛ زیرا آنکار طی چند ماه گذشته در نتیجه بحران با آمریکا و اروپا، به هیچ عنوان نمیتواند بر روی حمایت غرب و ناتو حساب باز کند و در مقابل، همراهی این کشور با تهران و مسکو، دستاوردهای بزرگی را برای این کشور به ویژه در موافقت ضمنی مسکو با عملیاتهای «سپر فرات» و «شاخه زیتون» به همراه داشته است. بنابراین، به نظر میرسد همراهی اردوغان با ایران و مسکو، در زمینه بسترسازی برای بازگشت حاکمیت دمشق به استان ادلب، میتواند مناسبترین گزینه باشد که نقش این کشور را در آینده معادلات سوریه تضمین خواهد کرد و تهدیدات امنیت این کشور در شمال سوریه نیز با آن رفع خواهد شد.