دربچه نگاه آمریکا و روسیه به مسائل مختلفی همانند حوزه نفوذ، مبارزه با تررویسم، آینده حکمرانی و نظام سیاسی آینده سوریه، قانون اساسی و توافقات سیاسی بسیار متفاوت است. همین امر نیز در ابتدا زمینه را برای کاهش امکان حصول توافق میان دو طرف فراهم میکند و سپس، در صورت هرگونه توافقی در بعد عملیاتی شدن به دلیل تعارض منافع استراتژیک دوسویه قابلیت اجرایی شدن نخواهد داشت
الوقت - همزمان با اعلام زمان نشست ولادیمیر پوتین با دونالد ترامپ در هلسینکی فنلاند در 16 جولای 2018، بحث تلاش آمریکا برای راضی کردن روسیه به پذیرش پایان دادن به اتحاد با ایران و فراهم کردن شرایط خروج مستشاری ایران و نیروهای محور مقاومت از سوریه به شکل جدی از سوی مقامهای سیاسی آمریکایی مطرح شده است. در همین ارتباط، جان بولتون مشاو امنیت ملی کاخ سفید در آخرین مصاحبه خود با شبکه سیبیاس، با تاکید بر اینکه دیدار روسای جمهور آمریکا و روسیه در هلسینکی تنها با حضور ترامپ و پوتین انجام خواهد شد، گفت که این نشست روی آینده سوریه و پیشنهاد به مسکو برای کمک به خروج ایران از سوریه متمرکز است. ایراد این اظهارات اکنون این مساله را مطرح میکند که آیا روسها حاضر به پذیرش پیشنهاد دونالد ترامپ خواهند شد یا خیر؟ در پرداختن به این پرسش اساسی استدلال اصلی نوشتار حاضر این است که احتمال بسیار اندکی برای پذیرش پیشنهاد آمریکا از سوی مسکو وجود دارد و به نظر میرسد حتی در صورت موافقت مسکو، مساله خروج نیروهای مقاومت از سوریه امکان اجرایی شدن ندارد. برای اثبات این استدلال میتوان به 3 محور ذیل اشاره کرد.
تقابل استراتژیک واشنگتن- مسکو در سوریه
اولین و مهمترین موضوعی که میتواند زمینهساز عدم حصول توافق واشنگتن و مسکو بر سر سوریه باشد در ارتباط با تضاد منافعی است که دو طرف از ابتدای جنگ سوریه تا کنون با یکدیگر داشتهاند. در حقیقت، روسها سوریه را فقط در مقام کشوری دوست و نزدیک به خود نگاه نمیکنند، بلکه تلاش دارند تا از طریق حضور در این کشور، به آبهای مدیترانه دسترسی داشته باشند. همچنین، روسها قصد دارند از حضور در بحران سوریه به عنوان ابزاری برای امتیازگیری در مقابل غرب، در بحث اوکراین بهره بگیرند. در سطحی دیگر روسها چشماندازی بلندمدت را برای حضور در کشور سوریه در نظر دارند و این کشور را در حوزه تعهدات استراتژیک خود در سطح بینالمللی لحاظ میکنند. از این رو، بر این بارو هستند که منافع آنها از طریق حفظ بشار اسد در قدرت ممکن خواهد بود.
در مقابل آمریکاییهای از ابتدای بحران سوریه نشان دادهاند که هیچ راهبرد مشخصی را در سوریه ندارند. بدین شرح که در ابتدا خواهان برکناری حکومت قانونی کشور از قدرت بودند و در ادامه از گروههای تروریستی مخالف حکومت مرکزی حمایت کردند. سپس تاکتیک حمایت از کردهای سوریه را در پیش گرفتند و در مقطع کنونی نیز با پشت پا زدن به تمامی خواستههای گذشته خود، از رضایت نسبت به باقی ماندن اسد در قدرت سخن به میان میآورند. در مجموع آمریکاییها در نگاه خود به سوریه تنها ضرورت ممانعت از قدرتگیری روسیه و ایران را در منطقه غرب آسیا در نظر دارند و سطح بازیگران و منافع تعریف شده از سوی واشنگتن با راهبرد مسکو بسیار متفاوت است.
از سوی دیگر این واقعیت وجود دارد که بحران آفرینی در سوریه بخش آغازین سناریو غرب برای پیاده سازی نظم مورد نظر خود در منطقه حساس غرب آسیا می باشد. نظمی که بر پایه کنترل آمریکا بر منابع انرژی منطقه برای تداوم بخشیدن به هژمونی رو به افول خود طرح ریزی شده بود. در این صورت روسیه که از آن در سه سند استراتژیک تعیین کننده سیاست خارجی آمریکا به عنوان دشمن یاد شده به شدت نسبت به مقاصد واشنگتن در سوریه بدبین بوده و در دوران پوتین در تلاش است تا رهبری بلوکی از کشورهای مخالفت با سیاست های مداخله گرایانه واشنگتن در جهان را به دست گیرد که طبیعتاً در این مسیر در منطقه غرب اسیا تنها کشوری که می تواند روسیه را یاری دهد ایران است. پشت کردن روسیه به ایران اعتماد دولت هایی که کرملین خواستار رهبری آن را دارد به شدت ضربه خواهد زد یعنی چیزی که پوتین هرگز نمی خواهد روی دهد. در واقع کرملین به رویکرد ترامپ برای بهتر کردن روابط واشنگتن - مسکو به دید دورانی گذرا و بدون عقبه راهبردی در فضای سیاسی و رسانه ای آمریکا می نگرد، موضوعی که در مورد ایران صادق نیست.
در حقیقت، دربچه نگاه آمریکا و روسیه به مسائل مختلفی همانند حوزه نفوذ، مبارزه با تررویسم، آینده حکمرانی، نظام سیاسی آینده سوریه، قانون اساسی و توافقات سیاسی بسیار متفاوت است. همین امر نیز در ابتدا زمینه را برای کاهش امکان حصول توافق میان دو طرف فراهم میکند و سپس، در صورت هرگونه توافقی در بعد عملیاتی شدن به دلیل تعارض منافع استراتژیک دوسویه قابلیت اجرایی شدن نخواهد داشت.
غیراعتماد بودن آمریکا در اجرای تعهدات
یکی دیگر از عللی که توافق روسیه و آمریکا را در ارتباط با رضایت مسکو نسبت به خروج ایران از سوریه، با مانع مواجه میکند؛ کارنامه تاریخی است که ایالات متحده در تعهد با توافقاتاش با سایر کشورها است. در حقیقتف طی دهه متمادی آمریکاییها با کشورهای مختلف در سطح جهان وارد مذاکره شدهاند و توافقاتی را نیز انجام داده اما همواره تحت شرایط خاص و با بهانههای متفاوت از عمل به تعهدات خود سر باز زدهاند. آخرین نمونه این امر را میتوان در ارتباط با موضوع توافق هستهای ایران ارزیابی کرد که در 8 می 2018 (18 خرداد 1397) دونالد ترامپ دستور خروج از برجام را علیرغم مخالفت وسیع جهانی امضاء کرد.
این مساله و دیگر بدعهدیهای آمریکاییها طی سالیان گذشته زمینهای از بیاعتمادی را در مذاکرات 16 جولای میان پوتین و ترامپ ایجاد کرده است. بر این مبنا که روسها نمیتوانند هیچگونه اعتمادی به تعهدات آمریکا در قبال پذیرش خواستههای آنها در سوریه داشته باشند. در نتیجه بعید بهنظر میرسد که مسکو خواستههای واشنگتن را حتی در حالت حداقلی نیز بپذیرد.
همچنین، توجه به این امر ضروری است که روسها در صورت پذیرش چنین پیشنهادی نه تنها طرف برنده نخواهند بود، بلکه قافیه را به محور غرب تحت رهبری آمریکا خواهند باخت. واقعیت آن است که روسها به وضوح میدانند که بخشی بزرگ از موفقیتهای این کشور در سوریه مدیون تلاشها و مبارزات حزب الله و حضور مستشاری ایران علیه گروههای تروریستی است و بدون این دو نیرو هیچگاه مسکو قادر به خنثی کردن طرح غرب و متحدان منطقه ای آن برای تجزیه سوریه و سرنگون کردن دولت قانونی دمشق نمی بود. بنابراین، در صورت خروج نیروهای مقاومت از سوریه، روسها بازنده اصلی تحولات خواهند بود؛ زیرا موازنه قوا به نفع غرب سنگینی خواهد کرد و این سناریویی است که بعید به نظر میرسد روسها حاضر به پذیرش آن باشند.
اراده مستقل ایران در عرصه بحران سوریه
در سطحی دیگر فارغ از تضاد در منافع و غیر قابل اعتماد بودن، دیگر عاملی که توافق احتمالی میان آمریکا و روسیه پیرامون تلاش برای خارج کردن ایران از مدار تحولات در سوریه، را فاقد معنا کند، در ارتباط با اراده مستقل ایران در تصمیمگیریها و اتخاذ راهبرد در عرصه سیاست خارجی میباشد. جمهوری اسلامی ایران طی سالیان گذشته همواره اصل استقلال در اتخاذ تصمیمگیریها و عدم وابستگی به قدرتهای بینالمللی را در دستور کار قرار داده است. بر همین اساس نیز از ابتدای بحران سوریه تا کنون تهران به هیچ عنوان استقلال خود در کنشهای میدانی تحولات سوریه را به روسیه واگذار نکرده است. در تایید این موضوع میتوان به وارد شدن ایران چند سال زودتر از روسیه به عرصه تحولات میدانی سوریه اشاره داشت. این امر نشان میدهد که تهران همواره از ارادهای مستقل در تصمیمپیریها برخوردار بوده و حتی در تحولات چند سال اخیر همیشه سطحی وسیع از تفاوت در رویکرد و منافع را برای خود در سوریه نسبت به روسها قائل بوده است. در نتیجه این امر میتوان عنوان نمود که هر گونه توافق احتمالی میان آمریکا و روسیه حتی در صورت امضاء شدن، قابلیت اجرایی ندارد؛ زیرا ایران هیچگاه حضور خود در عرصه معادلات میدانی بحران سوریه را منوط به رضایت روسها نکرده و تا زمانی که از سوی حکومت مرکزی سوریه، نیاز به حضور مستشاری ایران احساس شود، در سوریه باقی خواهد ماند.