آلمانیها که سیاستهای حمایتی خود را عامل نجات کشتی طوفان زده اتحادیه از امواج بحران اقتصادی و تشدید راستگرایی میدانند با مشاهده رویکرد دولت آمریکا بویژه روی کارآمدن ترامپ که سیاست حمایت برگزیت و کاهش همکاریهای امنیتی فراآتلانتیکی در برابر چالشهای عدیده پیش روی اروپا را پیش گرفته است، نسبت به تنظیم نوع روابط با کاخ سفید رویکرد مقابلهجویی را دنبال می کنند.
الوقت- روز جمعه کاخ سفید میزبان آنگلا مرکل صدراعظم آلمان بود. مرکل درست یک روز پس از پایان سفر امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه به واشنگتن، وارد کاخ سفید شد اما ورود صدراعظم آلمان بسیار متفاوت از ورود رئیس جمهور فرانسه به کاخ سفید بود.
در حالی که ترامپ استقبال گرم و میزبانی تشریفاتی از مکرون به عمل آورد اما در مقابل استقبال وی از صدر اعظم آلمان به سردی صورت گرفت.
این در حالی است که رهبران فرانسه و آلمان با هدف مشترک گفتگو در ارتباط با مسائل منطقه و در راس آنها مسئله برجام به واشنگتن رفته بودند و قرار بود در مذاکرات سه روز رئیس جمهور فرانسه و پس از آن گفتگوی چند ساعته صدراعظم آلمان با دونالد ترامپ، واشنگتن به پای بندی به توافق هسته ای با ایران متقاعد شود.
با این حال آن چه در همان ابتدای ورود صدراعظم آلمان به کاخ سفید بسیار جلب توجه کرد اختلاف نظرهایی بود که حتی پیش از آغاز گفتگوها میان ترامپ و مرکل خود را نشان داد.
گلایه ترامپ از تراز منفی تجارت آمریکا با آلمان
در همان دقایق نخست ورود مرکل به کاخ سفید، ترامپ در حضور خبرنگاران از موازنه تجاری منفی با اروپا و بویژه آلمان انتقاد کرد و گفت که آمریکا خواهان روابط تجاری منصفانه با آلمان است و به این دلیل میخواهد با مرکل در این باره مذاکره کند.
این البته نخستین اظهارنظر ترامپ در ارتباط با اختلاف تجاری با آلمان نیست و پیش از این نیز ترامپ در جریان تغییرات در تعرفه واردات و صادارت فولاد در آمریکا بطور مستقیم آلمان را بدلیل آن چه او قبضه کردن بازار آمریکا خواند، مورد انتقاد تند قرار داده بود. در نگاه ترامپ دو صنعت خودروسازی و صنایع الکتریکی آلمانی این روزها به شدت در حال جولان دادن در بازار آمریکا میباشند و او گفته که میخواهد بازار را به کارگران آمریکایی بازگرداند.
این ادعای ترامپ البته بیش از آن که عملیاتی به نظر رسد، یک ادعای تبلیغاتی و رسانهای ارزیابی میشود چرا که به همان میزان که واشنگتن سد راه واردات کالاهای آلمانی شود، به میزان بیشتری صادرات فولاد آمریکا نیز به آلمان دشوارتر خواهد شد و این شرایط چندان به نفع صنایع فولاد در بازار بورس نیویورک نخواهد بود.
از سوی دیگر آلمانیها در چند ماه گذشته همزمان با بالا گرفتن جنگ تجاری آمریکا و چین، 1447 تن از طلاهای خود در بانک فدرال نیویورک در آمریکا را بیرون کشیده و اعلام کردهاند تا سال 2020 حدود 647 تن دیگر را به خانه باز خواهد گرداند. در این شرایط طبیعی است که ترامپ در دیدارش با مرکل در همان ابتدا از اختلاف در مسائل تجاری میان دو طرف گلایه کند.
اختلاف بر سر هزینه در ناتو
مسئله ناتو از دیگر موضوعات مورد اختلاف آمریکا با اروپا و بویژه آلمان میباشد. ترامپ به صراحت از تقبل هزینه زیاد آمریکا در ناتو ناراضی است و در مقابل خواستار آن شده که اروپاییها و از جمله آلمان سهم بیشتری از بودجه ناتو را برعهده بگیرند. بطور کلی ترامپ را با نگاه سوداگرانه و بازاری محور به سیاست میشناسند و همین نگاه کاسب کارانه حتی در روابط نزدیکترین متحدان غربی آمریکا در ناتو و از جمله با آلمان نیز انعکاس یافته است.
در این شرایط روز گذشته مرکل از افزایش سهم آلمان در ناتو به 1.2 درصد خبر داد هرچند این خبر رضایت کامل ترامپ را در پی نخواهد داشت زیرا ترامپ خواستار افزایش سهم آلمان به 2 درصد شده بود که به معنای تداوم اختلافات برلین- واشنگتن در این موضوع می باشد.
گرایش آلمان به عرض اندام در مقابل آمریکا
اختلافاتی که روز گذشته در جریان کنفرانس مشترک ترامپ و مرکل بیش از گذشته خود را نشان داد، شاید حول دو موضوع اقتصادی و امنیتی ناتو برجسته بود، اما حقیقت آن است که این اختلافات ریشهایتر از این مسائل می باشد. برای آلمانیها نشان دادن نوعی استقلال عمل در برابر آمریکا در ارتباط با موضوعات مهم بینالملل بخشی از غرور همیشگی آنهاست و به نظر نمیرسد که برلین چندان تمایلی به وابستگی و پیروی سیاسی از واشنگتن داشته باشد.
مرکل در سفر اخیر خود (جمعه 7 بهمن ماه) به واشنگتن به صراحت اعلام کرد که اکنون 70 سال از جنگ دوم جهانی میگذرد و آلمان بدنبال آن است که بیش از گذشته بر گامهای مستقل خود متکی باشد. صدراعظم آلمان تاکید کرد که آلمان بدنبال مسئولیت های بیشتری در جهان است و تصمیم دارد سرنوشت خود را به دست گیرد، زیرا دوره نظم جهانی بعد از جنگ دوم جهانی به سر رسیده است. این گونه اظهارات به روشنی هژمونی آمریکا را زیر سوال میبرد و ثابت میکند این روزها نه تنها مسکو، بلکه برلین نیز بدنبال به چالش کشاندن عملکرد یکجانبهگرایانه آمریکا در جهان است.
حتی اختلافات سیاسی آلمان با آمریکا در موضوعاتی مانند ایران بیش از آن که محدود به اختلاف نظر در مسئله برجام ارزیابی شود، به گرایش آلمانیها برای نشان دادن سیاست خارجی مستقل از آمریکاست. این واقعیت منجر شده است تا ایالات متحده آشکارا (پس از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) سیاست دادن نقش رهبری سیاسی به فرانسه در این اتحادیه را دنبال کند. باز کردن فضا برای نقشآفرینی بیشتر فرانسویها در مسائل غرب آسیا در دوران سارکوزی، اولاند و در حال حاضر مکرون را میتوان معلول چنین رویکردی از سوی مقامات کاخ سفید نسبت به مناسبات با اروپا دانست که این امر در دوران ترامپ با جدیت بیشتری دنبال میشود. نمود بارز این امر مشارکت با فرانسه در حمله نظامی 14 آوریل به سوریه بود.
در مقابل آلمانیها که سیاستهای حمایتی خود را عامل نجات کشتی طوفان زده اتحادیه از امواج بحران اقتصادی و تشدید راستگرایی میدانند با مشاهده رویکرد دولت آمریکا بویژه روی کارآمدن ترامپ که سیاست حمایت برگزیت و کاهش همکاریهای امنیتی فراآتلانتیکی در برابر چالشهای عدیده پیش روی اروپا را پیش گرفته است، نسبت به تنظیم نوع روابط با کاخ سفید رویکرد مقابلهجویی را دنبال می کنند.