الوقت- دولت وحدت ملي به عنوان پديدهاي نادر در تاريخ سياسي افغانستان، كه در نهايت با واسطت امريكا شكل گرفت، از همان ابتدا با چشمانداز مبهمي مواجه بود. همچنانكه اين مساله در روند طولاني تشكيل كابينه اين كشور قابل پيگيري بود. اين مساله حاكي از اختلافات دو طرف در اداره اين كشور است. امري كه آينده ثبات در افغانستان را تحتالشعاع قرار خواهد دارد. دولت جدید افغانستان با ترکیبی که دارد با چند مسأله مهم مواجه است؛ نخست اینکه بتواند ساخت قدرت فعلی را حفظ کند؛ یعنی اشرف غنی و عبدالله بر سر این مسأله تفاهم کنند که مسئولیت هایی که در تفاهم موجود به آنها واگذار شده است به قوت خود باقی بماند. نکته دوم بحث طالبان است؛ به نظر می آید که در حاکمیت افغانستان تمایل به این موضوع وجود دارد که با طالبان وارد مصالحه و گفت وگو شوند. چگونگی برقراری روابط خارجی در حوزه های منطقه ای و جهانی از نقطه نظرهای اختلافی دیگر است .
عمده اختلافات دو طرف در قابل محورهاي زير قابل جستجو ميباشد. اشرف غني در حوزه امنیتی تمایل به گفتگوی تعاملي با طالبان دارد تا با جلب حمایت طالبان، مشکل جنگ را برطرف کند. اين در حالي است كه عبدالله عبدالله و تیم وی نسبت به اين موضوع با ديده ترديد مينگرند و برآنندكه از طریق گفتگو و دادن امتیاز به طالبان نمی توان صلح و ثبات در افغانستان ایجاد کرد. در همين راستا تيم عبدالله اعتقاد دارد که باید قاطعیت نظامی را به کار برد و نیروهای امنیتی و ارتش و پلیس را با تمام توان در جنگ با طالبان قرار داد. در زمينه مسائل و موضوعات اقتصادی نیز تفاوت ديدگاه هاي دو طرف مشهود ميباشد. در حالي كه اشرف غنی به دنبال تعامل با پاکستان و حل معظلات اقتصادي اين كشور با حمایت پاکستانی ها است، عبدالله عبدالله به دنبال دستيابي به اين مهم از طريق تعامل و همکاری اقتصادی و تجاری با ایران است. در همين راستا ميتوان به اين موضوع اشاره كرد كه در عرصه سياست خارجي اشرف غنی بيشتر به دنبال اين است كه از طریق محور پاکستان و عربستان سعودی در منطقه، و آمریکا و کشورهای اروپایی در سطح بین الملل مسائل افغانستان حل و فصل نمايد؛ گرچه به حفظ مناسبات حسنه و توسعه روابط با روسیه، چین و ایران نیز واقف است. اما در دیدگاه عبدالله تمايل بيشتر به سمت هند، ایران و روسیه است. ضمن اينكه ضرورت توسعه ارتباط با اروپا، آمریکا و پاکستان را مدنظر دارد.
از ديگر موضوعات مطرح در سياست خارجي اينكه زمانی که غنی به سوی حمایت از عربستان علیه یمن گام برداشت؛ تیم عبدالله عبدالله با حمایت عربستان موافق نبود و معتقد بودند که افغانستان باید بی طرفی خود را اعلام کند و در واقع موضع صحیح بی طرفی است نه حمایت از یک طرف این جنگ، زیرا آینده حمایت از جنگ یمن مشخص نیست. اين مساله با توجه به درگیري افغانستان در جنگ با طالبان مهمتر مينمايد.
اين مسائل باعث شده كه همچنان چشم انداز سياسي اين كشور در هالهاي از ابهام باشد و به شدت تحتالشعاع نحوه همكاري و تعاملات اين دو تيم قرار گيرد چرا كه اگر هر دو تیم تشکیل دهنده دولت وحدت ملی، نتوانند اقتضائات اين شكل از حكومت را به طور کامل اجرا کنند دولت به حدی درگیر مسائل درونی خواهد بود که قادر به انجام کار مثبتي همچون تامین امنیت، اقتصاد، از بین بردن بیکاری، جذب آوارگان در کشورهای مختلف، ایجاد کار، رونق اقتصاد برای کشور نخواهد بود . به طور كلي، هرگاه دو رهبر حکومتی متعلق به دو اردوگاه سیاسی، نتواند در تعیین خط مشی کلی حکومت در حوزه ها و عرصه های مختلف به توافق کامل رسیده و روی منافع ملی فکر کنند، عبور از بحران کنونی دشوار خواهد بود، بویژه آنکه موضوع داعش در افغانستان و اعلام رسمی این گروه تروریستی این روزها همراه با انجام انفجار در این کشور سوالات جدیدی را درباره چشم انداز آینده افغانستان پدید آورده است.