سناریوی دوم دومینیوی خروج کشورها از سازمان تجارت جهانی و اتخاذ سیاستهای اقتصادی حمایتگرانه ملی و مرکانتلیستی است که بازار تجارت در جهان را دچار چالش میکند و مطمئنا این چالش دامنگیر خود آمریکا نیز میشود.
الوقت- اقتصاد جهانی که توانسته است به تازگی از چالش بحران اقتصادی سالهای پس از 2008 با موفقیت بیرون بیاید به نظر می رسد که اکنون با چالش دیگری باید دست و پنجه نرم کند که می تواند مجدداً کابوسی برای ثبات آن در پی داشته باشد. این کابوس چیزی جز آغاز دوران جدیدی از روی آوردن غول های بزرگ اقتصادی جهان به سیاست های مرکانتلیستی و دور شدن از خط مشی های حاکم بر روابط تجارت بین الملل از نیم قرن گذشته تاکنون نیست. تجارت با موانع ساختاری مواجه است، چالش های ناشی از فن آوری های نوظهور جدید، و بخصوص کم و کاستی های ناسیونالیست پوپولیست و ضد جهانی سازی در غرب. اما بزرگترین واژگانی که بر آینده تجارت تأثیر می گذارد، واکنش شدید رئیس جمهورآمریکا دونالد ترامپ به نقش تاریخی ایالات متحده و جنگ تجاری است که وی پس از ورود به کاخ سفید کلید زده است. از جمله او NAFTA (توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی) TPP (ترانس پاسفیک)، WTO (سازمان تجارت جهانی) و KORUS (توافقنامه تجارت آزاد ایالات متحده و کره) را رد کرده است.
وی همچنین تصمیم به بالا بردن تعرفه واردات فولاد تا ۲۵ درصد و آلومینیوم تا ده درصد در آمریکا گرفت. این تصمیم جنجال زیادی به پا کرده است. توجیه ترامپ حمایت از بازار فولاد و آلومینیوم داخلی و اشتغالزایی در آمریکا و مخالفت با بازاز فولاد چین،کانادا و مکزیک و به خصوص چین است چون ترامپ در سخنرانی های انتخاباتی خود بارها مخالفت خود را با سیاستهای اقتصادی و تجاری چین اعلام کرده بود.
در این میان علاوه بر چین و اروپا و دیگر کشورهای طرف، سازمان تجارت جهانی هم به مواضع ترامپ واکنش نشان داده و اعلام کرده است که جنگ اقتصادی برنده ای ندارد. روبرتو آزوودو، مدیر کل سازمان تجارت جهانی در مصاحبه ای گفت: "ما اولین حرکت ها را به سوی" جنگ تجاری "می بینیم . "این به معنای تأثیر شدیدی بر اقتصاد جهانی است."
نگاهی به مواضع ترامپ پیش از راهیابی به کاخ سفید نشان می دهد این نگرانی بدبینانه نبوده و او مواضع منفی نسبت به سازمان تجارت جهانی نشان داده بود. وی در سخنرانی های خود گفته بود که سازمان تجارت جهانی با هدف بهره کشی از آمریکا تشکیل شده است چرا که به اذعان وی آمریکا در تمام شکوائیه ها در تجارت جهانی مغلوب میشود. ترامپ تهدید کرده بود که اگر سازمان تجارت جهانی قوانین خود را در جهت منافع آمریکا تغییر ندهد از آن خارج میشود. بطور حتم این تصمیمات و تغییرات و خروج احتمالی آمریکا از سازمان تجارت جهانی اثرات بنیادینی بر تجارت جهان خواهد گذاشت.
کسری تجاری آمریکا و فرافکنی ترامپ
امریکا حدود ۲۰ تریلیون دلار بدهی خارجی دارد و نسبت به چین داری کسری تجاری ده درصدی نیز هست. زمانی که آمریکا سرگرم جنگ و ماجراجویی در خاورمیانه بود چین راهبردهای تجاری و اقتصادی خود را ادامه میداد بنابراین طبیعی بود که پس از گذشت سالها در نمودارهای جهانی رقم بالای تجارت چین نسبت به آمریکا خود را نشان دهد. ترامپ پیشتر گفته بود: "پذیرش چین در سازمان تجارت جهانی بر مبنای پیش فرضهایی بود که ثابت شده است (مثلا اصلاح بازار و باز شدن بازار)." واقعیت آن است که ایالات متحده پیشبینی نمیکرد که چین به سرعت به قدرت تجاری عمده جهان تبدیل شود و سیاست های سرمایه گذاری تجارتی آمریکا را به خطر بیندازد. بر این اساس ترامپ سعی میکند از یک طرف موازنه تجاری بر هم خورده به سود چین و از طرف دیگر بدهی های آمریکا را با اهرم ابرقدرتی و نه روشهای صرف تجاری جبران کند. وی بر آن است تا بحران کسری که با آن مواجه شده است را به سایر کشورهای جهان منتقل کند و با استفاده از اهرم زور آنها را در توافقنامه هایی نگه دارد که نفع آمریکا در آن باشد. این مطلب از گفته های ترامپ مشهود می باشد که درخواست کرده است تا قوانین wto به نفع آمریکا تغییر کند. همچنین وی که وعده داده بود از حجم صادرات چین به آمریکا جلوگیری میکند، تجربه یکساله حکومت ترامپ نشان داد که راه حل وی برای این موضوع چیزی جز متهم کردن چین به دامیپنگ نبوده است. یا کشوری مثل مکزیک را تهدید کرده بود تا با موافقت نامه ای که آمریکا تعیین میکند موفقت کند. ترامپ برای از بین بردن آثار منفی تصمیم خود نیز به جای تغییر واصلاح آن، اعلام کرد شرکتهای آمریکایی که بخواهند سرمایه های خود را از این کشور خارج کنند به طرق مختلف جریمه خواهند شد.
نقش سازمان تجارت جهانی در تبادلات تجاری جهان
در خلال جنگ جهانی دوم و بعد از آن به دلیل توسعه کشورها و پیچیده تر شدن تجارت جهانی و همچنین وابستگی متقابل کشورها و حساسیت و آسیب پذیری نسبت به تغییرات اقتصادی سایر بازیگران، تلاشهایی صورت گرفت تا مناسبات اقتصادی و سیاسی کشورها نظم بخشیده شود. نتیجه این تلاشها موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت(گات)بود، که در سال ۱۹۴۷ تصویب شد و تجارت چند جانبه بین کشورها را تنظیم میکرد. تعداد زیادی از کشورها براساس گات حدود ۵۰ سال با هم تجارت کردند اما این موافقت نامه تضمینات حقوقی نداشت و نیاز به مبانی حقوقی و یک نهاد مسئول بیش از پیش احساس میشد. بر این اساس سازمان تجارت جهانی(WTO) در سال ۱۹۹۵ جانشین گات شد که ۱۶۴ کشور عضو این سازمان هستند.
این سازمان علاوه بر موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت قوانین حقوقی تدوین کرده و براساس آن بر تعهدات اعضا نظارت میکند. همچنین اختلافات اعضا در این سازمان حل و فصل میشود.
این سازمان اصولی دارد که مهمترین اصل آن اصل عدم تبعیض یاکامله الوداد است یعنی؛ اگر کشوری امتیاز بازرگانی یا تعرفه ای را در مورد یکی از کشورهای عضو اعمال کند، این امتیاز یا تعرفه باید در مورد تمام شرکای تجاری عضو سازمان تجارت جهانی اعمال شود. این اصل یك استثنا دارد، بدین صورت که سازمان تجارت جهانی، سایر پیمانهای تجاری (مانند اتحادیه اروپا یا نفتا) را نیز به رسمیت میشناسد.
یکی دیگر از اصول WTO استفاده از محدودیتهای غیرتعرفه ای در تجارت همچون سهمیه بندی و صدور پروانه واردات ممنوع است و کشورها تنها با استفاده از وضع تعرفه های گمرکی مجازند از صنایع داخلی حمایت نمایند. اما به خاطر اینکه بستن تعرفه به واردات مانع تجارت نشود سازمان تجارت جهانی در اصل دیگری این اصل را اینگونه تعدیل میکند که؛" پس از حذف موانع تجاری غیرتعرفه ای، کشورها میبایست تعرفه های گمرکی خود را تثبیت نمایند و به تدریج آن را کاهش دهند. استثنای این اصل در مورد محصولات کشاورزی در کشورهایی که با مشکلات در پرداختها مواجه هستند، میباشد و شامل فولاد و آلومینیوم نمی شود.
یکی از نکات مهمی که سیاستهای ترامپ با سازمان تجارت جهانی تضاد پیدا میکند علاوه براینکه با روح و فلسفه سازمان تجارت جهانی که تسهیل تجارت بین کشورهاست، تناقض دارد، مربوط به اصل کاهش تدریجی تعرفه هاست که کشورها و سرمایه گزاران بتوانند با ریسک کمتری سرمایه گزاری کنند. تصمیم ترامپ زمانی اتخاذ میشود که بیش از شصت سال از عمر گات و ۲۳ سال از تاسیس سازمان تجارت جهانی میگذرد و علی القاعده باید رئیس جمهور کشوری که خود یکی از بانیان سازمان تجارت جهانی است شرایط آسانتری را برای تجارت جهانی هم به لحاظ بین المللی هم به عنوان یک کشور عضو ایجادکند، اما ترامپ تصمیمات و سخنان غیر منتظره ای در این زمینه بیان کرد.
آثار تصمیمات اقتصادی ترامپ
سیاستهای اقتصادی ترامپ که بیشتر رویکردی نئومرکانتلیستی دارد. برخلاف نظم لیبرالی است که حکومت آمریکا به عنوان یک ابرقدرت خود را ضامن حفظ آن میدانست. اکنون پس از سیاستهای انزواگرایانه ترامپ، زمینه های یک جنگ اقتصادی در جهان شروع شده است. برخی از کشورهایی که آمریکا اعلام کرده تعرفه های وارداتی فولاد آنها را بالا میبرد اعلام کرده اند که مقابله به مثل خواهند کرد. اتحادیه اروپا به عنوان یک بازیگرمهم در نظام بین الملل به تصمیم ترامپ واکنش نشان داد و اعلام کرد درصورت عملی شدن تصمیم ترامپ تعرفه های کالاهای وارداتی آمریکا را بالا خواهند برد. چین و کانادا نیز واکنش نشان دادند وزیر امور خارجه چین گفت که چین دست روی دست نمیگذارد تا آمریکا به منافع آن لطمه بزند. پس از این تهدیدات واشنگتن با کنار گذاشتن مکزیک، کانادا و اروپا از تعرفه های اعلامی، به آنها یه ماه فرصت داده است که برای یافتن یک راه حل پایدار که منافع آمریکا را در نظر بگیرد تصمیم بگیرند. این مهلت با فرارسیدن ماه مه به پایان خواهد رسید. علی رغم این اولتیماتوم، ژان کلود یونکر دبیرکل اتحادیه اروپا در 23 مارس گفت: "به نظر من بسیار غیرممکن است که تمام مسائل مورد بحث با همکاران آمریکایی ما را بتوان تا 1مه پوشش دهیم."
آینده و سناریوهای محتمل
اگر ترامپ تصمیمات خود را عملی کند دو امکان پیش خواهد آمد یا بازیگران بزرگی مثل چین و اتحادیه اروپا خود نقش اقتصادی امریکا را برعهده میگیرند که این به گامی مهم در افول قدرت اقتصادی آمریکاست. ایالات متحده، که تنها 13 درصد از تجارت جهانی را تشکیل می دهد، می تواند در این شرایط خود را از این سازمان جدا کند اما بقیه جهان در حال حرکت هستند. به عنوان مثال چین اعلام کرده بود در صورت خروج آمریکا از سازمان تجارت جهانی ،چین میتواند از افول این سازمان جلوگیری کند. اتحادیه اروپا نیز قراردادهای تجاری را با کانادا و ژاپن به پایان می رساند و به دنبال نهایی شدن تجدید نظر در TPP-11 در سال 2018، احتمال می رود این اتحادیه معاملات تجاری بیشتری در مکزیک و در سراسر جهان انجام دهد.
اما سناریوی دوم دومینیوی خروج کشورها از سازمان تجارت جهانی و اتخاذ سیاستهای اقتصادی حمایتگرانه ملی و مرکانتلیستی است که بازار تجارت در جهان را دچار چالش میکند و مطمئنا این چالش دامنگیر خود آمریکا نیز میشود.
تصمیمات ترامپ میتواند بهانه ای برای قطب بندی های اقتصادی در جهان باشد هر چند ترامپ سعی میکند برای جلوگیری از این قطب بندی اقتصادی، کشوری مثل ژاپن که پنج درصد فولاد آمریکا را تامین میکند از تعرفه های بالاتر معاف کند یا کشورهای عضو نفتا مثل مکزیک و کانادا را موقتاً استثنا کرده است، ولی این مصوبه ترامپ به جهان هشدار میدهد که امنیت تجارت بین المللی از طریق آمریکا تضمین نمیشود. چرا که این تصمیم ترامپ در کنار سلسله تصمیمات دیگر او مانند خروج از یونسکو یا خروج از توافق آب وهوایی پاریس و پشت کردن به نهادهای بین المللی مشروعیت آمریکا به عنوان ابرقدرتی نرم که خود ترویج کننده آنها بود را روز به روز بیشتر زیر سوال میبرد.
البته تصمیم گیرندگان ثابتی که در سایه هستند و به تصمیمات ترامپ جهت میدهند ریسک تصمیمات ترامپ را با این تصور طراحی میکنند که اگر بازیگران عمده جهانی با سیاستهای تجاری ترامپ علیه آمریکا وارد عمل شدند و اجماعی اقتصادی میان آنها علیه واشنگتن شکل گرفت، با نسبت دادن این سیاستهای غلط به شخصیت ترامپ و مسائل روانی او و نه دولت آمریکا، وی را کنار بزنند از طریق استیضاح و یا قطع کردن حمایتها از وی در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری.