الوقت- سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در هفته گذشته آرشیو بزرگی شامل ۴۷۰ هزار فایل را که در جریان عملیات کشتن بن لادن در منطقه ابت آباد پاکستان در سال ۲۰۱۱ پیدا شده بود را منتشر کرد. این اسناد شامل نوشته، عکس، ویدئو و فایل های صوتی است که اطلاعاتی درباره زندگی شخصی بن لادن و خانواده او ارائه می کند. اسناد انتشار یافته مدعی ارتباط رهبر گروه تروریستی القاعده با پاکستان و ایران شده است.
البته این اسناد تمام اسنادی نیست که سیا در خانه بن لادن بدست آورده است و برخی از اسناد به دلیل حفظ امنیت ملی آمریکا منتشر نشده اند. اتهامات وارده بلافاصله با واکنش مسئولان سیاست خارجی در ایران روبرو شد و از جمله سفیر ایران در لندن اظهارات منتسب به هیلاری کلینتون وزیرخارجه سابق آمریکا در دوران اوباما را بازنشر داد که در آن گفته بود القاعده و گروههای تروریستی مشابه را خود امریکا در منطقه خاورمیانه ایجاد کرد. در همین زمینه پایگاه خبری- تحلیلی الوقت در مصاحبه با مهدی مطهرنیا کارشناس مسائل بین الملل و آیندهپژوه اجتماعی سیاسی و ارتباطات سیاسی، دلایل و اهداف انتشار این اسناد را جویا شده است که به شرح زیر میباشد.
نخست اینکه با توجه به اختلافات ایدئولوژیکی و دشمنی گروه های تکفیری مانند القاعده با جمهوری اسلامی ایران و شیعیان تا چه اندازه می توان به اعتبار اسناد منتشر شده اعتماد داشت و اساساً اهداف امریکا از انتشار اسناد به دست آمده از عملیات کشتن بن لادن چیست؟
در حال حاضر سیاست آمریکا در قبال ایران در دوران ترامپ، از تغییر رفتار حکومت به تغییر حکومت انتقال مسیر داده است و لذا در پی ایجاد فضایی مناسب برای گذر از برجام و ورود به دوران جدیدی از تحریم هاست که تحت عنوان «کاتسا» از آن ها نام برده می شود. تحریم های پیچیده و فلج کننده ای که هدف از آن از پای درآوردن مخالفان می باشد.
در این جهت ایالات متحده نیازمند عملیات رسانهای است و اقدام و کنش رسانهای در چارچوب جنگهای نامتعادل در حال شکل گرفتن است. ترامپ بر آن است تا سه قلوهای افسانهای پرونده موشکی ایران، پرونده حمایت از تروریسم و در نهایت پرونده حقوق بشر را علیه ایران بکار گیرد. لذا آمریکا در پی آن است تا با استناد به پروندههای ساختگی، زمینههای تحریمهای بیشتر در قالب کاتستا را فراهم کرده و بدین ترتیب وارد دورهای از فشارهای بیشتر بر تهران شود. در این مسیر افکار عمومی از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است، چه در ایالت متحده چه در منطقه. بطور کلی ریاست جمهوری آمریکا حتی اگر شخصی مانند ترامپ باشد، نمی تواند بدون جلب افکارعمومی اهداف خود را در قلب خاورمیانه یعنی نوهارتلند شامل فلات ایران، خلیج فارس و تنگه های هرمز تا عدن پیش ببرد. از این رو انتشار این اسناد ابزار لازم را در اختیار ایالات متحده - برای ضربه زدن به مخالفان در منطقه - فراهم خواهد آورد تا با فراغ بال و منطق رسانهای بیشتری عملیات و جنگ روانی علیه ایران را مدیریت کند و به بدین ترتیب به اجماع منطقهای و بینالمللی در چارچوب ایران هراسی مورد نظر خود دست یابد.
لذا این اسناد فارغ از اعتبار یا بی اعتباری بدلیل انتشار زودهنگام خود، هدفگذاری ضدایرانی را دنبال میکند تا بر مبنای این هدفگذاری همگرایی ایران با کشورهای منطقه کاهش یافته و انگشت اتهام را متوجه ایران در منطقه نماید.
در عین حال آمریکا اتهاماتی را نیز متوجه پاکستان ساخته است، این موضوع چگونه قابل ارزیابی است؟
آمریکا از منظر بحران آفرینی، در حال عبور از «هارتلند نو» یعنی خاورمیانه عربی و «نوهارتلند» یعنی فلات ایران و حد فاصل تنگه هرمز تا خلیج عدن به سمت «هارتلند علیا» یعنی تبت است. لذا از مطرح کردن این اسناد که در آن اتهاماتی هم علیه ایران و هم پاکستان مطرح شده است، در شرایطی که قائله داعش تقریباً به پایان عملکرد خود در خاورمیانه عربی یا هارتلند نو نزدیک می شود، کاخ سفید بدنبال گسیل داشتن بحرانها به سمت شرق آسیا و از این طریق حضور بیشتر در آسیای شرقی میباشد.
در حالی که اسناد محرمانه توسط سازمان سیا معمولا طی دورههای 20 تا 30 ساله منتشر میشود، چرا این اسناد در مدت کوتاهی بصورت عمومی منتشر گردید؟
آمریکا مطابق اعلام و اظهارات خود در پی ایجاد فضایی مثبت برای هزینه کردن بیشتر در آسیاست لذا برخورد با حامیان تروریسم را در چارچوب پرونده مبارزه با تررویست دنبال میکند. به عبارت دیگر آمریکا با گذار از منطق مبارزه با داعش میخواهد پرونده مبارزه با تروریسم را با مصداق کشورها دنبال کند که این تغییر به نفع منطق گذار از غرب آسیا به شرق آسیا باشد. در واقع در این هارتلند، نقش ایران به عنوان پل پیروزی از غرب به شرق میباشد و باید با بهانههای گوناگون از جمله حمایت از تروریسم این فعل و انفعالات انجام شود. حال با وجود اتحاد سیاسی و نظامی واشنگتن- اسلام آباد، اما آمریکا با اتهام زنی مشابه به پاکستان بدنبال آن است که تا فشار را علیه این کشور افزایش داده و در نهایت پاکستان را نیز با خود علیه ایران همراه کند تا به زعم رهبران کاخ سفید محاصره ایران کامل شود.
در عین حال محاصره ایران باید در افکار عمومی داخل آمریکا قابل پذیرش باشد و وضعیت روانی مناسبی برای مدیریت افکار عمومی در جهت هزینه کردن مالیات ها برضد ایران از سوی دولت آمریکا فراهم شود. بنابراین واشنگتن با بزرگنمایی تهدید ایران زمینه بهره برداری از سرمایه کشورهای منطقه از جمله پاکستان را فراهم خواهد کرد تا به زعم خود فشار بر ایران را افزایش دهد.