لیبی بهعنوان کشوری عربی با مساحتی حدود یکمیلیون و هشتصد هزار مترمربع در شمال آفریقا و جمعیتی نزدیک به شش میلیون نفر به دلیل برخورداری از منابع غنی انرژی از جمله نفت، توجه بسیاری از کشورها را جلب کرده است. دلایل اصلی قیام مردم این کشور در سال 2011 (که در پی پیروزی خیزشهای مردمی در تونس و مصر شکل گرفت) فقدان ساختار دموکراتیک، اقتدارگرایی فردی، فساد اقتصادی همراه با عدم توزیع عادلانه ثروت و مواردی از این قبیل بود.
سیاستهای ضدحقوق بشری قذافی در برخورد با اعتراضات مردمی و در ادامه دخالت ناتو در قالب قطعنامه 1937 شورای امنیت، ریشه اصلی تشدید بحران در لیبی است که نهایتاً با مرگ قذافی همراه گردید و تا به امروز با گذشت بیش از شش سال این کشور همچنان درگیر ناآرامیهای داخلی است و تحت حاکمیتهای جداگانه اداره میشود.
به عبارتی همزمان با سرکوب اعتراضات توسط قذافی، لیبی وارد جنگ داخلی شد. در این شرایط شورای امنیت با تصویب قطعنامه 1970، در حمایت از معترضین و غیرنظامیان وارد صحنه عمل شد و اعمال خشونت و زور علیه شهروندان لیبی را محکوم کرد. عملیات ناتو در چارچوب اعمال منطقه پرواز ممنوع و حمایت از غیرنظامیان و مناطق غیرنظامی صورت گرفت و منجر به سقوط رژیم قذافی گردید و بدین ترتیب جنگ در لیبی پس از 9 ماه پایان یافت که این اقدامات و عملکردها خود جای تأمل دارد؛ به طوری که در مقایسه، شدت حملات ناتو بسیار شدیدتر و سهمگینتر از اقدامات قذافی بود؛ بر این اساس اگرچه ناتو در قالب اقدامات بشردوستانه وارد میدان شده بود اما به دلیل تخریب زیرساختها، عدم برنامهریزی برای آینده و فقدان توجه کافی به ظرفیتهای درونی لیبی بیگناهان بیشتری قربانی شدند و درنتیجه حادتر و بحرانیتر شدن اوضاع انسانی و شرایط را در پی داشت.
با فروپاشی رژیم قذافی انقلابیون با خلأ رهبری و برنامه روبهرو میشوند و به سمت جنگهای داخلی بر سر قدرت رفتند تا جایی که در طرابلس و سرت و بنغازی هسته مدعی قدرت شکل گرفت و دولت وحدت ملی به نتیجه نرسید. برگزاری انتخابات برای نهادهای قانونگذاری و مجلس در سال 2011 و 2014 با کاهش تعداد مشارکتکنندگان روبرو شد و این عامل باعث فقدان رقابت سیاسی در کشور شد.
در مجموع در وضعیت آرایش نیروهای سیاسی داخلی لیبی بهصورت زیر است:
- دولت وحدت ملی به رهبری "فائر السراج" که پس از توافق دولت طبرق و طرابلس شکل گرفت و موردحمایت جدی سازمان ملل و آمریکا است.
- نیروهای وابسته به "ژنرال خلیفه حفتر" که رهبری نیروهای دولتی در شرق لیبی را برعهده دارد و تا این زمان از هرگونه مذاکره با دولت وحدت ملی حاکم بر غرب لیبی سر باز زده است. وی سعی در برقراری روابط استراتژیک با امریکا و فرانسه دارد. البته روسیه نیز از این جریان برای مقابله با تروریسم حمایت می کند.
- اسلامگرایانی چون اخوان المسلمین و فجر که تحت حمایت قطر و ترکیه هستند.
- گروههای تروریستی مانند داعش که پس از مدتی حضور در شهرهای شرقی "درنه" و "سرت"، در آستانه شکست از نیروهای دولتی و طرفداران حفتر هستند.
لیبی و بازیگران سیاسی
بازیگران سیاسی لیبی که هر یک به نحوی در صحنه سیاسی این کشور فعال هستند را بهصورت زیر میتوان دستهبندی کرد:
- بازیگران داخلی: ازجمله بازیگران سیاسی در عرصه داخلی میتوان به وابستگان قذافی، عناصر منتسب به اخوان المسلمین، گروههای سکولار، سلفیهای سنتی، گروههای تروریستی و افراطی اشاره کرد که این جریانات متعارض از موانع اصلی شکلگیری دولت ملی و تشدید بحران در لیبی محسوب میشوند.
- بازیگران منطقهای: مصر، عربستان، قطر و ترکیه از بازیگران منطقهای بحران لیبی هستند که پس از برکناری قذافی برای پیشبرد منافعشان در این کشور سلاحهایی را در اختیار این گروهای متعارض قرار میدهند، بهطوریکه عربستان سعودی با تقویت سلفیها در پی ایجاد پایگاههایی برای ترویج افکار وهابی است. ترکیه و قطر نیز تلاش میکنند تا با تقویت جریانهای اخوانی نفوذ خود را در لیبی افزایش دهند. مصر نیز درصدد نشاندن جریانات افراطی اسلامی به جای اخوانی ها بر مسند قدرت در لیبی است. درنهایت اقدامات مخرب این بازیگران باعث پیچیدهتر شدن اوضاع لیبی شده و بهمرورزمان این کشور را به سمت تجزیه و ناامنی سوق میدهد.
- بازیگران جهانی: ناتو، آمریکا، اروپا، ایتالیا و فرانسه بازیگران جهانی در عرصه تحولات لیبی هستند که عامل ثروت و منابع غنی انرژی لیبی در عملکرد آنها نسبت به این کشور تأثیر بسزایی دارد. در رابطه با نقش آمریکا میتوان گفت آمریکا در پی تجزیه لیبی است و عملی شدن این رویکرد، دسترسی به منابع نفتی لیبی در شرق آن را برای آنها فراهم میکند. باید گفت نگرش غرب و آمریکا به منابع نفتی لیبی یک نگرش استراتژیکی است؛ زیرا نزدیکی این منابع به دریای مدیترانه، انتقال سریع و آسان نفت لیبی به غرب را ممکن میسازد. بنابراین همراهی و همکاری آمریکا با ناتو در سقوط قذافی را از همین زاویه میتوان تحلیل کرد. لیبی طبق آمار 2011 با 47 میلیارد بشکه نفت نهمین دارنده ذخایر نفت در جهان است. در دولت جدید آمریکا ترامپ در مصاحبه با شبکه خبری ان. بی. سی گفت: به لیبی نگاه کنید، ببینید با آنچه کردیم. برای رهایی داعش در لیبی باید کاری انجام داد.
وی پس از انتخاب بهعنوان رئیسجمهور این کشور درباره مداخله در لیبی در سال 2011 گفت: میبایست با انقلابیون این شرط را میگذاشتیم نصف نفت لیبی را میگیریم و در عوض به آنان در جنگ علیه قذافی یاری میرسانیم. در قدیم وقتی جنگی میشد، غنائم از آن پیروز میدان بود.
همچنین ولید فارس مشاور سیاست خارجی آمریکا چندی پیش گفت که ترامپ از ارتش ملی لیبی و ژنرال حفتر و پارلمان منتخب این کشور حمایت خواهد کرد. درمجموع سیاست خارجی دولت ترامپ در لیبی بعد از قذافی بیش از همه بر مهار تروریسم و تعامل با لیبرالهای دولت وحدت ملی متمرکز است.
مطابق نظر تحلیلگران بحران لیبی، طرحی ساخته غرب بوده که با کمک کشورهای عرب، هدفی جز نابودی این کشور را دنبال نمیکرد. وی تصریح میکند که آشوبگران ناتو و متحدانش ازجمله فرانسه لیبی را فروپاشیدند و به نفوذ اسرائیل در قاره آفریقا کمک کردند و کشورهای عربی همچنان در دام نقشههای استعماری غربی گرفتارند.
مشکلات اساسی فعلی در عرصه سیاسی لیبی
1- بحران آوارگی از جمله مشکلات اساسی فعلی این کشور است. وجود سه و نیم میلیون آواره از جمعیت ششمیلیونی لیبی که مقصدشان کشورهای اطراف و اروپاست، شاهدی بر این مدعاست.
2- گسترش تروریسم به دلیل موقعیت جغرافیایی این کشور، از دیگر مشکلات و مسائلی است که بحران لیبی برای منطقه و جهان به همراه داشته است. تهدیدی که امروزه یکی از بزرگترین چالشهای اروپا است.
شاخه داعش در لیبی در نوامبر 2014 موجودیت خود را اعلام کرد. در این رابطه وزیر خارجه لیبی از ایجاد حیات خلوت داعش در لیبی پس از تحمل ضربههای سنگین در سوریه و عراق خبر داد. در حال حاضر گروه تروریستی داعش قسمت مهمی از لیبی را تصرف کرده است و در شهرهای مهمی ازجمله طرابلس، بنغازی و سرت وجود دارد. تهدیدات داعش علیه کشتیهای باری، تجاری و مسافربری از تهدیدات داعش در این کشور محسوب میشود.
3- موضوع بعدی مسئله غنی بودن منابع انرژی این کشور است که باعث شده این کشور نفتخیز تحت تأثیر قدرتهای جهانی قرار بگیرد به طوری که هر کشوری تلاش میکند نفع بیشتری از این منابع نفتی بگیرد.
4- اختلافات درونی، افزایش هزینهها و کاهش قیمت نفت چشمانداز فروپاشی مالی لیبی را به تصویر میکشد.
5- خطر تجزیه لیبی از دیگر مشکلات اساسی لیبی است؛ در این راستا میتوان گفت تجزیه لیبی بهعنوان یکی از سیاستهای آمریکا برای دستیابی به منابع نفتی لیبی، میتواند خطر پاگیری تروریسم در این منطقه را فزونی بخشد، چراکه تروریستهای تکفیری از هرجومرج ایجادشده در لیبی نهایت بهره را برده و موفق شدند از آنجا به مصر و تونس نیز راه پیدا کنند که این خود هراس اروپاییان را از تهدیدات تروریستی بالا میبرد.
از سوی دیگر گروههای شبهنظامی فعال در لیبی نیز با حمایت برخی کشورهای عربی منطقه و قدرتهای خارجی به مبارزات خود در راستای سهم خواهی از قدرت ادامه میدهند. این گروهها درصدد افزایش نفوذ خود و گرفتن سهمی از قدرت در لیبی هستند. در این شرایط رایزنیهای مقامات مختلف این کشور نیز ادامه دارد. سفر خلیفه حفتر فرمانده ارتش ملی لیبی در شرق این کشور به امارات و دیدارهایش با مقامات این کشور، موضوع خرید سلاح از یکسو و رایزنیهای پیشین وی با روسیه را میتوان در این راستا ارزیابی کرد.
مجموع این شرایط، ادامه سهم خواهیها از قدرت، تغییر شرایط در منطقه، در کنار وجود منابع بسیار غنی نفت در این کشور که نیمی از منابع نفت آفریقا است، موقعیت جغرافیایی ویژه و دسترسی به دریای مدیترانه و ثروت بسیار این کشور، خطر تجزیه لیبی را بیش از پیش آشکار کرده است. از این رو لیبی هرروز بیش از گذشته به صحنه بازی شطرنج کشورهای غربی و عربی تبدیل شده است.
ملیحه سالم، کارشناس مسائل سیاسی