مواضع مقامات اروپایی طی چند روز گذشته علیه آمریکا در نوع خود بی سابقه محسوب می شود برای شناخت ابعاد و عمق اختلافات بین دو طرف با دکتر سیدرضا میرطاهر کارشناس مسایل اروپا گفت و گو کردیم. وی معتقد است این اختلافات جدی و دامنه دار است و می تواند فرصتی برای کشورمان فراهم اورد.
اظهارت آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان را در رابطه با اینکه اروپا باید سرنوشت خود را خود به دست بگیرد ، چگونه ارزیابی می کنید؟
سخنان آنگلا مرکل در یک اجتماع انتخاباتی در ایالت بایرن آلمان در نوع خود سخنانی بی سابقه محسوب می شود. زیرا در این سخنرانی او به عنوان رهبر بزرگترین کشور اروپا و تاثیرگذارترین کشور در این قاره و همچنین اتحادیه اروپا، صراحتا از سایر اعضای اتحادیه خواست که به فکر همگرایی بیشتر در داخل باشند و اندیشه وابستگی به آمریکا و انگلیس را از سر بیرون کنند.
به نظر می آید این اظهارات بیشتر در راستای تبین اختلافات عمیقی است که بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ، رئیس جمهور پوپولیست آمریکا، بین دو سوی آتلانتیک در حال رخ دادن است. این اختلافات دامنه بسیار گسترده ای از تفاوت دیدگاه آنها در خصوص مسائل تجاری امنیتی از یک سو و مسائل آب هوایی از سوی دیگر را دربرمی گیرد.
در این رابطه در نشست گروه 7 در سیسیل ایتالیا که چندی قبل برگزار شد این اختلافات به منتهای درجه رسید، جایی که مرکل نشست مذکور را نشست 6 علیه یک نامید. دلیل چنین سخنی هم اقدام آمریکا بر خلاف 6 کشور صنعتی بلوک غرب در زمینه عدم پذیرش توافق نامه تغییرات آب و هوایی پاریس بود. واکنش اروپایی ها به خروج امریکا از این توافق بیش از پیش اختلاف بین دو طرف را تعمیق کرد.
لذا این موضوع نشان داد که آمریکا نه تنها با اروپا بلکه با دیگر کشورهای غربی از جمله کانادا و همچنین ژاپن در تعارض است. تفاوت دیدگاه ترامپ در مساله آب و هوا در کنار پشتیبانی او از برگزیت منجر به آن شده تا اروپایی ها بیش از پیش به آمریکا بدگمان شوند و از این رو در حال حاضر شاهد هستیم مقامات اروپایی تاکید دارند باید خط و مشی مستقلی از آمریکا در پیش بگیرند.
این رویکرد با روی کار آمدن امائونل مکرون، رئیس جمهور جدید فرانسه، نقطه امیدی برای آلمان و شخض مرکل به شمار می رود. زیرا مکرون ضمن آنکه از برخورد سخت با ترامپ سخن گفته، نشان داده است که مواضعی کاملا تهاجمی در قبال سیاست خارجی دارد.
براین اساس پیش بینی می شود این دو کشور (المان و فرانسه) بتوانند در هماهنگی کامل باهم سیاست های جدیدی برای افزایش همگرایی در اروپا و مقابله با سیاست های ناکارآمد و مخرب ایالات متحده چه در مسائل امنیتی و ناتو و چه در مسادل آب و هوایی اتخاذ کنند.
با توجه به روابط پیچیده ای که بین آمریکا و اروپا وجود دارد تا چه حدی اساسا این اختلافات اخیر جدی است؟
به نظر می آید دامنه اختلافات اروپا و آمریکا نه تنها توسعه بسیاری پیدا کرده بلکه با جدیت زیادی مواجه شده است. اگرچه این مساله نباید چندان عجیب به نظر برسد. زیرا اذهان کسانی که با سیاست سرو کار دارند بیشتر حول فضای دو قطبی و ایدئولوژیک چرخیده ضمن آنکه چندین دهه نیز مشخصه اصلی سیاست بین المللی تقابل ایدئولوژیک بین کمونیسم و کاپیتالیسم بود.
این در شرایطی است که پیش از وقوع جنگ های جهانی به ویژه جنگ جهانی اول یکی از تعارض های اساسی بین المللی، تعارض میان کشورهای سرمایه داری بود همین مساله سرمنشا دو جنگ بزرگ تاریخ شد.
لذا علی رغم آنکه برای مدت کوتاهی در دوران پسا جنگ سرد این تعارضات ایدئولوژیک در صحنه بین المللی از بین رفت، اکنون مجددا شاهد ظهور این اختلافات هستیم که به مثابه بهانه ها و عواملی برای گسترش منازعات عمل می کنند.
در این میان همان طور که اندیشمندان کمونیست به خصوص لنین اشاره می کردند، تا پیش از ظهور کمونیسم اختلافات تجاری به عنوان مبنای تعارضات امپریالیست ها و قدرت های سرمایه داری و دلیل اصلی جنگ بین کشورهای غربی بود. از این رو در مقطع کنونی هم که منافع تجاری و اقتصادی آمریکا و اروپا در دو سر طیف قرار گرفته، اختلاف میان کشورهای دو سوی آتلانتیک طبیعی است.
همان طور که اشاره اولین صحنه تعارض امروز غربی ها حوزه تجاری و اقتصادی است اما انتقادات مداوم ترامپ از رویکرد دفاعی-امنیتی اروپایی ها زمینه دوم اختلاف را به وجود آورده است. علاوه بر این ها مساله عمل به توافق نامه تغییرات آب و هوایی پاریس که مورد تاکید اروپا است، سومین تفاوت در دیدگاه درون بلوک غرب شده است. در حالی که اروپایی ها خود را ملزم می دانند تا سال 2025 از 30 درصد تولید گازهای گلخانه ای خود بکاهند، ترامپ به هیچ عنوان حاضر به پذیرش و اجرای آن نیست. با توجه به این شرایط به طور قطع اروپایی ها در آینده مواضع تهاجمی تری در قبال آمریکا خواهند داشت.
اروپای منسجم یا اروپای گسسته به نفع ایران است؟ و اینکه اختلافات بین آمریکا و اروپا چه تاثیری برای ایران دارد؟
وجود یک اروپای منسجم به نفع جمهوری اسلامی ایران در محیط بین المللی است. زیرا اروپای منسجم به معنای تکثر در سلسله مراتب قدرت جهانی است و در شرایط تکثر قدرت امکان بازیگری کشورهای با قدرت متوسط مانند ایران را بیشتر خواهد شد.
همچنین شاهد هستیم که آمریکا تحت رهبری ترامپ به نحو روز افزونی در حال فاصله گرفتن و توسعه اختلافات با اروپا است. لذا این شکاف و اختلاف به مثابه فرصتی برای ایران خواهد بود که به طور مثال در بحث برجام قابل استفاده است. به این صورت که اگر آمریکا درصدد اجرای تحریم هایی که اخیرا در سنا به بهانه برنامه موشکی کشورمان تصویب کرده، باشد ما قادر خواهیم بود با بهره گیری از شکاف میان بلوک غرب ، صف بندی جدیدی متشکل از اروپا، روسیه و چین به نفع خودمان ایجاد کنیم.
با این حال این سوال مطرح است که آیا می توان اختلافات اروپا و آمریکا را جدی تلقی کرد؟ پاسخ من به این سوال مثبت است. زیرا مرکل سه دوره متوالی صدراعظم آلمان بوده اما برای اولین بار در شرایط کنونی سخنانی در خصوص افزایش همبستگی درون اتحادیه اروپا و عدم اتکا به آمریکا مطرح کرده است. لذا این موضع گیری مبتنی بر واقعیاتی است که در روابط غربی ها دیده می شود و اولین عرصه ای که ما می توانیم از آن به سود خود استفاده کنیم، برجام است.
این تحلیل بر پایه این مساله بنا شده که امکان تمرد اروپا از آمریکا در موضوعات بین المللی وجود دارد. بنابراین آمریکایی ها اگر بخواهند تحریم جدیدی علیه ایران وضع کنند موافقت اتحادیه اروپا را ندارند هرچند که این «عدم موافقت» با بحث «مخالفت» تفاوت دارد .