الوقت_ اخيرا گزارشهاي مختلفي در مورد حملات طالبان و داعش در افغانستان منتشر ميشود كه قابل تامل و بررسي است. همچنانكه حمله انتحاري روز شنبه اول ارديبهشت 1394 در مقابل كابل بانك در شهر جلال آباد در استان ننگرهار افغانستان، خونين ترين حمله اي خوانده شده كه داعش در افغانستان انجام داد. هر چند گروه طالبان انجام اين حمله را به علت كشته شدن تعداد زيادي غيرنظاميان محكوم كرد، اما در واقع اين يك موضع تبليغاتي بود تا واقعي . چرا كه تقريبا در اكثر مناطق و استانها گروههاي وابسته به طالبان و گاه داعش فعال شدهاند و دست به عملياتهاي گوناگون ميزنند. شايد بتوان چنين عنوان كرد كه مسامحه و مدارا با طالبان توسط دولت جديد افغانستان، به نوعي اين گروه شبهنظامي در افغانستان را به وضعيتي رسانده كه اكنون با حمايت غربيها و برخي كشورهاي منطقه به انجام عمليات و حملات دستهجمعي ميزنند. اكنون از استانهاي جنوبي يعني ننگرهار و پكتيا گرفته تا استانهاي شمالي يعني بدخشان و قندوز و استان هاي ديگر يعني غور، بغلان، بادغيس و فراه و ... شبه نظاميان مسلح (فرقي نميكند چه داعش باشد يا طالبان)، امنيت و آرامش مناطق آرام را نيز برهم زده و حتي زمزمه سقوط برخي استانها به گوش ميرسد. اگر به اوضاع امنيتي مناطق مختلف افغانستان توجه كنيم، خواهيم ديد كه طالبان ديگر همانند گذشته پس از حمله انتحاري يا اقدامات انفجاري، منطقه را ترك نميكند و به نوعي به دنبال تصرف مناطق و حفظ آنها برميآيند كه نمونه چنين تحركاتي در بدخشان و ننگرهار بيشتر مشهود است. هرچند كه اين حملات گاها به شبه نظاميان خارجي و داعش نسبت ميدهند، اما در هر حال اوضاع براي دولت و مردم افغانستان فرقي نميكند. به اين معني كه شبه نظاميان مسلح عليه مراكز دولتي و پاسگاههاي امنيتي اقدام ميكنند و به دنبال گسترش جغرافياي نفوذ خود از روستاها به شهرها و مناطق راهبردياند .
عدم برخورد جدي، فقدان تجهيزات تسليحاتي در استانهاي دورافتاده، نبود حملات هوايي نظامي در استانهايي نظير ننگرهار، قندوز، بدخشان و ... موجب شده تا طالبان در برخي مناطق حضور جدي داشته باشند كه گاه با پرچم داعش جنگ رواني ايجاد ميكنند .
واقعيت اينست كه پيش از اين طالبان به صورت شبانهروزي در اكثر مناطق ديده ميشدند، اما شهروندان افغانستاني را آزار و اذيت نميكردند، اما اكنون وضع موجود ننگرهار و بدخشان و قندوز نامطلوب است. به نظر ميرسد دولت وحدت ملي افغانستان وجود چنين اقداماتي را از سوي طالبان جدي نگرفته است و يا دستكم در عمل اقدامي صورت نميگيرد و دولت اشرف غني عملا در انفعال قرار دارد كه بسيار خطرناك است .
براين اساس بايد اذعان كرد كه هم استانهاي ننگرهار و پكتيا و هم استانهاي بدخشان و قندوز در همجواري با كشورهاي همسايه جنوبي(پاكستان) و شمالي(تاجيكستان) قرار دارند كه هر يك، از مهمترين استانهاي افغانستان محسوب ميشوند كه در موقعيت حساسي قرار دارند و از ديد كارشناسان نظامي، دليل ناامنيها و حضور طالبان در اين ولايات را بايد در سياستهاي پنهان و دخالتهاي پاكستان و غربيها جستجو كرد. از ديد اين كارشناسان طالبان در يك اتحاد نانوشته با داعش به دنبال ايجاد زمينههاي نفوذ در آسياي مركزي و حتي سينكيانگ چين هستند؛ منتهي قبل از اجرايي كردن اين نقشهراه، بايد تكليف مذاكره با طالبان به وضعيت روشني برسد و به همين جهت است كه داعش در يك هماهنگي تاكتيكي غيراعلامي در راستاي راهبرد طالبان حركت ميكند تا در آينده نزديك، افغانستان و طالبان عمق استراتژيك داعش براي ظهور و ورود به آسياي مركزي باشد. البته اين واقعيت وجود دارد كه در تمام اين وقايع احتمالي پيشرو، سرويسهاي اطلاعاتي و جاسوسي غربيها و متحدينشان در منطقه نقش بشزايي ايفا ميكنند. در آخر بايد گفت كه آنچه مسلم است اين كه تحولات منطقهاي با سرعت به پيش ميرود و آمريكا و غربيها در ايجاد زمينههاي ناامني دخالت گسترده دارند و سعي ميكنند بحرانهاي منطقهاي را از عراق و سوريه به افغانستان و آسياي مركزي منتقل كنند و دولت وحدت ملي نيز با رويكردي سهل انگارانه موجبات قدرت نمايي طالبان و گروهك داعش در افغانستان را فراهم كرده است.
باقري