الوقت - اعتراضات مسالمت آمیز مردمی و گسترده در بحرین در سال 2011، اندکی پس از وقایع موسوم به بهار عربی که از تونس و مصر آغاز شد ، با پاسخ خشونت بار حاکمیت آل خلیفه مواجه گردید. با وجود سرکوب قیام مردمی در بحرین اما هنوز پس از گذشت بیش از نیم دهه آتش خشم در دل های مردم بحرین خاموش نگشته و اهداف خود را فراموش نکرده اند. جنبش مردم بحرین در اعتراض به ناعدالتی قومی و مذهبی در بحرین و با تقاضای اصلاح امور کشور شکل گرفت اما تا کنون به دلیل عدم رسیدگی دولت و واکنش های خشن به اجتماعات مردمی با حمایت حامیان منطقه ای مانند عربستان، نتوانسته به سرانجام دلخواه برسد.
در عین حال هنوز روح جنبش خصوصا در میان شیعیان بحرین که اکثریت جمعیت آن را تشکیل می دهند وجود دارد. وضعیت نا آرام و بحران فرسایشی که در بحرین به وجود آمده است چه از لحاظ داخلی و چه از لحاظ بین المللی به نفع مردم بحرین و صلح منطقه ای نیست. از این رو یافتن راه حلی مناسب برای فروکش کردن بحران و احقاق خواسته های برحق مردم این سرزمین به نظر ضروری می رسد. در این میان هرچند که موضع ایران به عنوان کشور دارای منافع در خلیج فارس مبنی بر اتکا بر مردم و نیروی داخلی بحرین و گفتگوی سیاسی است اما الزاما نگاه دیگر کشورهای منطقه مانند عربستان چنین نبوده و به سرکوب شیعیان بحرین تمایل بیشتری دارند. تحت این شرایط در روزهای اخیر نه تنها دولت آل خلیفه، شیخ عیسی قاسم مرجع شیعی معتبر مردم بحرین را بازداشت نمود بلکه متحصنان معرض به این اقدام در منزل این مرجع را نیز مورد حمله خشن قرار داد که منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از آنان شد. این تحلیل تأکید دارد در شرایط کنونی که مردم بحرین پس از حدود نیم دهه خشونت، نیازبه تأمین خواستهای قانونی و مشروع خود و آرامش دارند، این اقدام رژیم آل خلیفه تبعات منفی را در بر خواهد داشت. این تبعات به شرح زیر میباشد:
1- افزایش اختلافات مذهبی در جامعه بحرین
بحرین کشوری است که با وجود جمعیت -کم، ادیان و مذاهب مختلفی در آن زیست می کنند. با این وجود اکثریت جمعیت مسلمان بوده و اهل تسنن و تشیع می باشند. قومی و مذهبی کردن مطالبات مردم نه تنها هدف حکومت در راستای متهم نشان دادن شیعیان در اعتراضات به رژیم و بری دانستن خود از خطا را به مقصود نمی رساند بلکه موجب ایجاد دوقطبی میان شیعه و سنی شدن و در کوتاه و بلند مدت تبعات وخیم تری را از خود بر جای خواهد گذاشت. در این میان دستگیری و حصر مقام عالی شیعه نه تنها احساسات شیعیان را تحریک کرده بلکه نوعی بدبینی نسبت به اهل تسنن در جامعه بحرین ایجاد خواهد کرد. تبلیغات منفی رژیم نیز می تواند اهل تسنن را نسبت به شیعیان بدبین نماید. از این رو جریحه دار کردن احساسات شیعیان با حصر رهبرانشان و حمله های وحشیانه به مردم معترض تنها اختلافات عمیق مذهبی را دامن میزند که در کوتاه مدت به عدم حل مشکلات منجر شده و درطولانی مدت معضل را وخیم خواهد نمود.
2- بسط خشونت در فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بحرین
بیش از پنج سال افراط و خشونت طلبی حاصل از رفتار رژیم بر علیه مردم به خودی خود به رادیکال شدن فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بحرین کمک می کند. حال رفتارهای افراط گرایانه در سرکوب مردم و حبس شخص مورد احترام و مرجع معتبر آن ها و در نهایت سرکوب خونین تحصن مسالمت آمیز مردم معترض در منزل شیخ عیسی قاسم این فضای افراط و رادیکالیزه شدن را دوچندان وسعت بخشیده و راه را برای رفتار های افراطی در جامعه بحرین باز خواهد کرد. چنانکه طبق گزارشاتی تعداد قابل توجهی از اهل سنت بحرین به فرقه های تروریستی از جمله داعش پیوسته اند که نه تنها بار منفی بزرگی برای بحرین خواهد داشت بلکه موجب بسط افراطی گری در منطقه نیز می گردد.
3- از بین رفتن مشروعیت سیاسی حاکمیت بحرین در عرصه داخلی و بینالمللی
هیچ یک از اقدامات رژیم آل خلیفه در سرکوب مردمش منشا قانونی و مشروع نداشته است. حصر شیخ عیسی قاسم نیز به صورت کاملا غیر قانونی و صرفا بر اساس میل حاکمیت انجام شده است. این موضوع در کنار حمله به تحصن کنندگان و کشتن آنها ، هم از لحاظ قانونی مشروعیت حکومت را زیر سوال میبرد و هم از لحاظ عرفی تصویری خشن و بی رحم از حاکمیت نزد مردم بحرین می سازد. از این رو رژیم آل خلیفه مشروعیت داخلی خود را از دست داده و در سطح بین المللی نیز چنین رفتارهای خصمانه و دور از قانون موجب خواهد شد که اعتبار این رژیم به شدت کاسته شده و در نهایت به حد مشروعیت صفر برسد. هرچند که حامیان منطقه ای و بین المللی آل خلیفه اکنون حاکمیت را بر علیه مردم تحریک می کنند اما در نهایت در افکار عمومی جهانی به عنوان حکومت ضد مردمی اعتبار خویش را از دست خواهد داد.