الوقت- در حالی این روزها موضوع حوادث تروریستی در مرزهای ایران و پاکستان از جمله در میرجاوه که به شهادت چند تن از مرزبانان ایران منجر شد، به یکی از موضوعات اصلی اخبار رسانه ها منطقه ای تبدیل شده است، گمانه زنی درباره بازیگران پشت پرده این حوادث و اهداف مدنظر آنها نیز شدت یافته است.
در حال حاضر، اگرچه وجود بسترهای داخلی و منطقهای مساعد در حوزه های شرقی ایران سبب شده است تا زمینه های مناسب برای قدرت های خارجی و فرامنطقهای رقیب جمهوری اسلامی ایران فراهم شود تا از این شرایط به نفع خود بهره برداری کنند، اما کنترل ناپذیری مرز ایران و پاکستان بویژه از سوی اسلام آباد نیز بر تشدید این روند کمک کرده است.
در چنین شرایطی کشورهایی چون عربستان سعودی و آمریکا که در سیاستهای اعلامی خود مطرح کردهاند که از هر ابزاری برای مهار جمهوری اسلامی ایران استفاده خواهند کرد می توانند یکی از سناریوهای احتمالی پشت پرده این حوادث باشند. همچنانکه ژنرال جوزف لی والتل، رئیس فرماندهی مرکزی آمریکا، اخیرا در سخنانی در سنای آمریکا بر لزوم بهره گیری از مناطق بی ثبات در مناطق مرزی ایران از جمله در منطقه بلوچستان تاکید کرد. یا اخیرا محمد بن سلمان، در مصاحبه خود با شبکه رادیو تلویزیونی دولتی عربستان نه تنها موضوع گفتگو با ایران را رد کرد ؛ بلکه با ارائه تصویری فرقه گرایانه از رقابت بین دو کشور اظهار داشت، که از این پس، نبرد بین دو قدرت منطقه ای در داخل ایران و نه عربستان سعودی اتفاق خواهد افتاد. اگرچه محمد بن سلمان، در مورد منظور خود از جنگ عربستان سعودی علیه ایران چیزی نگفت اما می توان این برداشت را کرد که عربستان درصدد است تا از مناطقی همچون بلوچستان برای اقدام علیه منافع ملی ایران بهره برد، بویژه آنکه اسلام آباد نیز هیچ اقدام جدی در خصوص کنترل اوضاع این منطقه از خود نشان نداده و این در حالی است که مدرسه های مذهبی افراطی اسلام سنی در این منطقه نیز با بودجه عربستان سعودی فعالیت کرده و توسط شبه نظامیان ضد شیعی اداره می شود.
البته به جزء اهداف امنیتی، سعودی ها از جنبه اقتصادی نیز از برهم خوردن اوضاع در منطقه بلوچستان و تشدید تنش ها در این منطقه حمایت می کنند. چرا که از نگاه مقامات ریاض، فعال شدن بندر چابهار در این منطقه که تحت حمایت جدی هند قرار دارد، می تواند یک تهدید جدی برای آنها بشمار رود، زیرا این بندر ایران را قادر می سازد تا به ضرر عربستان، سهم زیادی از بازار هند را برای صادرات نفت خود بدست آورد، سرمایه گذاری خارجی را در جمهوری اسلامی ایران افزایش دهد، درآمدهای دولتی را بیشتر کند و در عین حال به تهران امکان می دهد تا در خلیج فارس و اقیانوس هند اعمال قدرت کند. از همین رو سعودی ها تشدید سطح ناامنی ها در منطقه و استفاده از پتانسیل گروه های تروریستی فعال در منطقه را با هدف تشدید تنش های فرقه گرایی و تاثیرگذاری بر امنیت چابهار و ایجاد زمینه های خروج هند از این بندر را در راستای منافع خود می داند.
البته به رغم وجود چنین منافع و احتمالاتی، نباید چندان هم در میزان تهدید سعودی ها بزرگنمایی کرد، چرا که تهدید عربستان در این منطقه به دلایل مختلف محدود باقی خواهد ماند و این کشور حتی الامکان سعی خواهد کرد تا از ورود و مداخلات این چنینی در حوزه پیرامونی ایران دوری کند. مضاف بر آنکه اسلام آباد نیز چندان تمایلی ندارد که روابط خود با تهران را تحت الشعاع رقابت های عربستان و ایران قرار داده و فضای عملیاتی چندانی را در اختیار ریاض قرار دهد.
در عین حال، برای ارزیابی چرایی ناامنی مرزهای ایران با پاکستان باید به این نکته نیز توجه داشت که میان ایران و پاکستان بهم پیوستگیهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به اندازه کافی بوجود نیامده است، به طوری که اسلام آباد احساس کند در صورت بروز ناامنی در مرزهایش با ایران عوارض جدی در داخل این کشور بوجود خواهد آمد و منافعش به خطر خواهد افتاد. همچنانکه در سفر اخیر ظرف به این کشور هیچ تفاهنامه امنیتی قابل توجهی امضا نشد که پاکستانی ها را موظف به محافظت از مرزها نماید. البته باید بر این نکته نیز توجه داشت که اگر دولت اسلام آباد اراده هم کند به دلایل مختلف قابلیت چندانی برای کنترل و مدیریت مناطق مرزی خود ندارد و همین مساله، شرایط را برای قدرت خارجی های فراهم می آورد تا بتوانند از این منطقه علیه منافع ایران اقدام کنند.