کنفرانس امنیتی مونیخ امسال تحت الشعاع پدیده انتخاباتی آمریکا، دونالد ترامپ بود. هم بیشتر مهمانان غربی و هم سایر حاضران در این همایش به نوعی سخنان رسمی خود را تحت تاثیر روی کارآمدن غیرمنتظره ترامپ در آمریکا ایراد کردند. در عین حال یک موضوع دیگر در همایش امنیتی مونیخ امسال خبرساز شد و آن مواضع همسوی مقامات ترکیه، عربستان و رژیم صهیونیستی در این کنفرانس بود.
به گزارش الوقت، در کنفرانس امنیتی مونیخ که از سال ۱۹۶۲ توسط ادوارد-هاینریش فن کلایست-اشمنتسین در ماه فوریه هرسال در آلمان برگزار شده است، هیچ تصمیمی گرفته نمیشود، اما مواضع شرکتکنندگان در این کنفرانس که معمولا شامل چهرههای سیاسی و امنیتی کشورهاست، بسیار قابل توجه است.
در کنفرانس امنیتی مونیخ 2017، براساس یک رسم تکراری مقامات صهیونیست همه تلاش و توجه خود را هنگام ایراد سخنرانی عمومی بر اتهام زنی به ایران و لزوم مقابله با تهران متمرکز کردند که این مسئله چندان جای تعجب نیست. اما سخنان وزیر خارجه رژیم صهیونیستی وقتی تعجب همگان را برانگیخت که به دفاع از عربستان سعودی پرداخت. آنجا که لیبرمن با بیان اینکه هدف اصلی ایران، عربستان و ایجاد بی ثباتی و نابودی آن در خاورمیانه است، درصدد برآمد خود را متحد ریاض در رویارویی با تهدید مشترک نشان دهد. کمتر از یک روز پس از سخنان ضدایرانی وزیر خارجه رژیم صهیونیستی، وزیر خارجه عربستان سعودی نیز با تکرار سخنان لیبرمن اعلام کرد که ایران نیرویی بیثبات کننده در خاورمیانه است و میخواهد ما (عربستان سعودی) را نابود کند.
اظهارات ضد ایرانی مقامات سعودی و صهیونیستی از طرف دیگر همسو با ادعاهای وزیرخارجه ترکیه بود که در روز نخست این کنفرانس با اتهام به ایران مدعی شده بود که ایران متاسفانه به اقدامات نفرتآمیز طایفهای ادامه میدهد و به فرصت صلح در خاورمیانه ضربه میزند. ایران با دخالت در یمن، بحرین و عربستان سعودی، ثبات منطقه را برهم می زند. ایران تلاش میکند سوریه و عراق را به دو کشور شیعی تبدیل کند.
از سوی دیگر موضعگیری همسوی وزرای خارجه ترکیه، اسرائیل و رژیم صهیونیستی علیه ایران در کنفرانس مونیخ باعث شد تا برخی از شکلگیری ائتلاف منطقهای جدیدی علیه ایران سخن گویند. از جمله بی بی سی از "جوانه های یک ائتلاف جدید بر علیه ایران" خبر داد و رسانههای دیگری نیز از جمله رویترز مواضع ضدایرانی مقامات سعودی و اسرائیلی را در مونیخ به عنوان یک ائتلاف جدید قابل توجه ارزیابی کردند. با این حال آیا میتوان شکلگیری چنین ائتلافی را تائید کرد؟
با وجود آنکه این نخستین بار نیست که مقامات صهیونیستی و سعودی علیه ایران مواضع مشترکی را دنبال میکنند، اما برجسته سازی چنین مواضع مشترک ضد ایرانی از سوی مقامات ترکیه، اسرائیل و عربستان تا اندازه بیشتری مرتبط با تحولات بینالمللی اخیر بویژه روی کارآمدن ترامپ در آمریکا ارزیابی میشود.
در واقع مدتها پیش از این و بطور مشخصی از زمان تشدید بحران در سوریه و حمایت ایران از دولت مرکزی بشاراسد در دمشق، ریاض و آنکارا همسو با رژیم صهیونیستی به تقابل با ایران و گروههای مقاومت ضدتروریستی در سوریه پرداختند، لذا ادعای شکلگیری ائتلاف جدید ضدایرانی از سوی سه کشور مذکور چندان غیرمنتظره و عجیب به نظر نمیرسد بلکه تنها میتوان از برجسته سازی یک ائتلاف ضدایرانی قدیمی سخن گفت.
شاید آنچه که مقامات ترکیه و سعودی را همسو با رژیم صهیونستی به برجستهسازی و بزرگنمایی ائتلاف قدیمی خود علیه ایران با اتخاذ مواضع هماهنگ در کنفرانس مونیخ متمایل ساخته است، بدون ارتباط با روی کارآمدن ترامپ در آمریکا نباشد. اما آیا قدرتگیری ترامپ در آمریکا میتواند ائتلافی را که طی حداقل سه سال گذشته برای دنبال کردن و پیگیری اهداف تقابل جویانه خود علیه ایران در منطقه ناتوان بوده است، کارآمد نماید؟
اگرچه ترامپ طی کمتر از دوماهی که قدرت را در کاخ سفید بدست گرفته؛ مواضع به شدت ضدایرانی و ستیزهجویانهای را در مقابل تهران دنبال کرده است، اما این بسیار سطحی و ساده انگارانه خواهد بود اگر این مواضع ترامپ را به معنای هرگونه اقدام عملی آمریکای ترامپی علیه ایران در میدان تحولات خاورمیانه ارزیابی کرد. ترامپ با توجه به نگاه اقتصاد محور خود به شدت نسبت به دخالت در تحولات منطقهای خاورمیانه و افزایش هزینههای اقتصادی و سیاست خارجی واشنگتن پرهیز دارد و حتی اقدامات و جنگهای پیشین آمریکا را در افغانستان و عراق زیرسوال میبرد. براین اساس تمام مواضع ضدایرانی دولت جدید آمریکا در حد همان تهدیدات زبانی و لفظی در دوران ترامپ باقی خواهد ماند و در عمل نمیتوان انتظار حمایت و پشتیبانی واشنگتن را از یک ائتلاف شکست خورده منطقهای علیه ایران داشت.
براین اساس اگر رهبران عربستان و ترکیه همسو با رژیم صهیونیستی با آغاز دوران ترامپ امیدوار به فعال شدن ائتلاف ضدایرانی خود میباشند، دچار اشتباه محاسباتی شدهاند.
علی رغم آن که ائتلاف سه جانبه ضدایرانی ریاض، آنکارا، تلآویو علیه ایران حداقل از زمان آغاز بحران تروریستی در سوریه از سال 2012 در جریان بوده است، اما چرا تا کنون این ائتلاف در مقابله با ایران ناکارآمد و عقیم مانده است؟
1- محدودیتهای ریاض: با وجود آن که ریاض تلاش همه جانبهای را بصورت غیررسمی و غیرعلنی برای همسویی با تلآویو علیه ایران دنبال میکند، اما دست عربستان برای نزدیک شدن به تلآویو چندان باز نیست. اسرائیل همچنان خط قرمز افکار عمومی جهان عرب به شمار میرود و مقامات سعودی با وجود میل باطنی، اما همزمان با طرح ادعای خادمین حرمین شریف در جهان اسلام، چندان قادر به علنی کردن همسویی خود با تلآویو نیستند. براین اساس محافظهکاری تحمیلی ناشی از ساختار ضدصهیونیستی افکار عمومی در جهان عرب مهمترین مانع ریاض برای پیگیری اهداف همسو با اسرائیل است.
از طرف دیگر عربستان طی نزدیک به دو سال گذشته با تجاوز یه یمن درگیر جنگی شده است که با وجود تصور اولیه مبنی بر پایان چندهفتهای و حداکثر چندماهه آن، اما همچنان پس از نزدیک به دو سال ادامه دارد. لذا افزایش هزینههای سیاسی و اقتصادی عربستان در یمن، امکان بازیگری ریاض را در دیگر حوزهها و در تقابل با ایران در منطقه را به شدت تضعیف کرده است. نمونه این مسئله را می توان در کمرنگ شدن نقش عربستان در تحولات منطقهای مرتبط با سوریه حتی پیش از آزادسازی حلب مشاهده کرد.
2- محدودیتهای آنکارا: ترکیه و ایران بیش از حوزههای مورد اختلاف، دارای حوزههای مشترک منطقهای هستند. مهمترین مسئله امنیتی داخلی ترکیه یعنی مسئله کردها، موضوع مورد اجماع تهران و آنکارا برای حفظ هویت کردی در مرزهای سیاسی موجود است و هر دو کشور در نگاه به جمهوریهای ترکتبار آسیای مرکزی نیز نگاه نزدیک به یکدیگر و همسویی در مقابله با گسترش نفوذ غرب را دارند. ترکیه و تهران تنها در مسئله دولت مرکزی سوریه است که از هم فاصله میگیرند و در سایر موضوعات فاقد اختلافات عمیق و یا تقابل جویانه میباشند.
در این میان اشتراکات فرهنگی و اجتماعی قدرتمند دو سوی مرز باعث میشود دولتها در آنکارا همواره از مواضعی نزدیک با تهران وارد تعامل شوند. مواضع ضدکودتای ایران همزمان با وقوع کودتای اخیر در ترکیه نمونهای از همسویی و همنوایی امنیتی ایران و آنکارا بود که بارها از جانب مقامات ترکیه از جمله سفیر این کشور در تهران مورد تائید واقع شده است.
براین اساس با وجود اشتراک بلند مدت منافع سیاسی و امنیتی تهران-آنکارا نمیتوان انتظار داشت که برخی موضعگیریهای مقطعی ترکیه همسو با تلآویو یا ریاض چندان کارکرد یا نتیجه ملموسی را در عمل نشان دهد. مسئلهای که در نهایت به یکی از سه ضلع ناکارآمدی ائتلاف صوری آنکارا با ریاض و تلآویو علیه ایران منجر شده است.
3- محدودیتهای تلآویو: بدون شک محدودیتهایی که ریاض و آنکارا در ارتباط با ائتلاف علیه ایران با آن مواجه هستند، بطور طبیعی تلآویو را نیز دچار محدودیت خواهد کرد. در واقع وقتی دو ضلع مثلث ائتلاف ضدایرانی در پیگیری اهداف خود در راستای این ائتلاف دچار محدودیت شوند، ضلع سوم نیز بطور طبیعی فاقد توانایی و کارایی برای اهداف خود خواهد بود.
علاوه براین رژیم صهیونیستی با محدودیت طبیعی ناشی از مجاورت و همسایگی اجباری با مقاومت اسلامی حزبالله لبنان روبروست. این مسئله باعث واکنش سریع حزب الله لبنان علیه مناطق داخلی فلسطین اشغالی در صورت هرگونه اقدام ضدایرانی از جانب اسرائیل خواهد شد. سابقه پیشین رودررویی رژیم صهیونیستی علیه حزبالله لبنان از جمله طی جنگ 33 روزه 2006 نیز همراه با پذیرش آتشبس و شکست ضمنی همراه بوده است. لذا مجاورت مرزهای شمالی فلسطین اشغالی که مهمترین بخشهای رژیم صهیونیستی نیز به شمار میرود در همسایگی حزبالله لبنان محدودترین شرایط را برای اقدامات ضدایرانی تلآویو فراهم آورده است.
این محدودیتها را وقتی در کنار سایر محدودیتهای سیاسی از جمله عدم وجود اجماع جهانی مورد نظر تلآویو علیه ایران و سایر محدودیتهای منطقهای ذکر شده قرار میدهیم، بیشتر میتوان به ناکارآمدی ائتلاف موردنیاز رژیم صهیونیستی علیه ایران واقف شد. در این شرایط آیا میتوان در عمل از وجود ائتلافی ضد ایرانی سخن به میان آورد؟